گوته، حافظ و نغمه محمدی
عاطفه میرافضل
گوته نابغه بود. او شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی بود که به دلیل بهرهمندی از نبوغ ذاتی و قریحه و استعداد درونی، شاهکارهای کمنظیری خلق کرد، با وجود اینکه منتقدان ادبی، گوته را یکی از ارکان چهارگانه ادبیات جهان دانستهاند، اما خواسته قلبی او این بود که یکی از مریدان حقیقی حافظ شیرازی باشد. بر همین اساس او "دیوان شرقی- غربی" که یکی از عالیترین آثار شعر و حکمت و از بزرگترین آثار ادبی آلمان و اروپا به شمار میرود را با خواندن دیوان شعر حافظ و تحتتأثیر این سخنسرای بزرگ ایرانی سرود.
شروع
گوته یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار میرود. وی یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون ۱۸ و ۱۹ اروپا و یکی از افراد برجسته ادبیات جهان محسوب میشود.نام کامل این ادیب «یوهان ولفگانگ ون گوته» است. وی در ۲۸ اوت سال ۱۷۴۹ در فرانکفورت متولد شد و در ۲۲ مارس سال ۱۸۳۲ در ویمار از دنیا رفت. او را یک مغز متفکر جهانی دانستهاند، چراکه نهتنها در فن شعر عمیق و حساس بود، بلکه در سیاست نیز مجرب، کارکشته و دانشمندی مبتکر و بزرگ محسوب میشد.
گوته در یک خانواده از طبقه متوسط متولد شد. پدر او یک وکیل موفق بود که به اندازه کافی ثروت داشت و به جمعآوری نقاشی علاقه داشت و طرفدار جدی کتاب بود. مادر او نیز دختر یک شهردار محلی بود به همین دلیل گوته را به بسیاری از افراد طبقه بالای آلمان معرفی کرد. همین امر بعدها تأثیر مهمی در آینده او گذاشت.
از مهمترین آثار این نویسنده میتوان به «فاوست»، «اگمونت»، «نغمههای رومی»، «سفرنامه ایتالیایی»، «دیوان غربی-شرقی»، «رنجهای ورتر جوان» و «ایفی ژنی» اشاره کرد. گوته چنان از نوشتن راضی بود که در جایی گفته است: «چه شکوهمند است که یک مغز فاخر انسانی، آنچه را که در آئینه وجودش نقش بسته، آشکار میکند.»
نامهها و طرحها
بیش از ۱۰ هزار نامه و سه هزار طراحی نیز از گوته به جا مانده است. او در سن ۲۵ سالگی یک چهره مشهور ادبی به شمار میرفت و در سال ۱۷۷۵ بهخاطر رمان «رنجهای ورتر جوان» به موفقیت زیادی رسید.
اولین کار علمی بزرگ گوته کتاب «دگردیسی گیاهان» بود که پس از بازگشت او از ایتالیا در سال ۱۷۸۸ نوشته شد. او در سال ۱۷۹۱ به مدیریت تئاتر وایمار گماشته شد و در ۱۷۹۴ دوستی خود را با «فردریش شیلر»، نمایشنامهنویس، تاریخنگار و فیلسوف برجسته آغاز کرد.
پدر و معلمان خصوصی او تمام رشتههای مهم آن زمان به ویژه زبانهای گوناگون مانند لاتین، یونانی، ایتالیایی، انگلیسی و عبری را به گوته آموختند. البته او پیش از روی آوردن به ادبیات به طراحی علاقه داشت.
گوته در سال ۱۷۷۰ با نام مستعار اولین مجموعه شعرش را منتشر کرد. این نویسنده سرانجام بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. گفته میشود که پیش از مرگ میگفت: «نور بیشتر».
گوته و جاذبه دنیای مشرق زمین
در دوران حیات گوته، یكی از جریانهای مهم فكری و فرهنگی آلمان رویكرد جامعه علمی و ادبی به سوی شرق و مطالعه و تحقیق در آثار ادبی و دینی مشرق زمین خصوصا ایران و هند، و ترجمه آنها به زبان آلمانی بود. گوته خود چنان به فرهنگ اسلامی ایران و ادبیات عرفانی فارسی دلبسته بود كه پیرانهسر به آموختن خط و زبان فارسی پرداخت. وی حافظ را در حدی نزدیک به الوهیت میستود و كلام او را، همچون ابدیت، بزرگ و بیانجام میدانست. دیوان غربی، شرقی گوته، كه یكی از مهمترین آثار ادبی قرن نوزدهم اروپا و از نتایج دوران كمال و پختگی فكر و ذوق این شاعر و متفكر بزرگ است، سراسر ستایش كلام و اندیشه حافظ و نمودار تاثیر عمیق حافظ در جان و روان این نابغه جهان غرب است.
در سال 2020 میلادی و به دنبال تحقیقات «فطرس مدیا» شاهکارهای دیگری از این نابغه غرب پیدا شد که حکایت از شیفتگی این مرد نسبت به رسولالله صلواتاللهعلیه، اهلبیت پیامبر و زبان عربی بود. دست نوشتههایی که نشان میداد گوته سعی در یادگیری رسمالخط عربی دارد. جمله «علی ولیالله» در این مشقها بسیار تکرار شده بود. این دستخطها بعد از دو قرن در منزل وی در وایمر پیدا شده و هنوز نیز موجود است. گواه این مطلب نگاشته کامل «علی ولیالله» در برگهای جدا به شکلی بزرگ است که با نقش و نگارهها تزیین شده.
نغمه محمد
از دیگر شاهکارهای این مرد بزرگ سرودن اشعاری با نام «نغمه محمد» است. این قطعه شعر درباره پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله وسلم است و حاصل آشنایی شاعری اروپایی با مذهب اسلام و پیامآور این آیین یگانه است. آنچه میخوانید، ترجمه دکتر اخگری از این شعر گوته است؛ این قطعه شعر از زبان نزدیکترین خویشان پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم، حضرتعلی علیهالسلام و حضرتفاطمه سلاماللهعلیها گفتهشود و ایشان را با زیباترین تعابیر و تشابیه در قالب کلمات و عبارات زیبا وصف میکند
در قسمتهایی ازاین شعر زیبا آمده است:
علی بنگر بدان چشمه
همان که از کوهساران میجوشد
چه باطراوت و شاد
و میتراود بهسان چشمان ستارگان، آنگاه که میدرخشند
این بخش از شعر به نبوت حضرتمحمد (ص) اشاره دارد.
گوته در این بخش پیامبر (ص) را بر فراز کوهی که غار حرا در آن واقع شده است، همچون چشمهای توصیف میکند که از فراز کوهسار جوشیدن میگیرد و برای هدایت و سیراب کردن، به پایین سرازیر میشود.
فاطمه:
سرشاخههایش سیراب میشوند
برخاسته از روحهای پاک
در میان صخرهها
در بوتهزارها
علی:
به تازگی و طراوت جوانی
از فراز میلغزد
بر روی صخرههای مرمرین
و آنگاه دوباره بهسوی آسمان
سرشاد هلهله شادی سر میدهد.
فاطمه:
و از میان صخرهها و از گذرگاه قلهها
سنگریزههای رنگین را
شکار میکند.
آنچه تاکنون در شعر آمده است، به آغاز نبوت پیامبر اکرم (ص) و شروع دعوتش به اسلام اشاره دارد. طراوت و شادابی چشمهِ که میخواهد جمعیتی را از آنچه دارد، سیراب کند، نگاه پیامبر (ص) به آسمان و بالا و همچنین حرکتش به سمت دامنه کوه و جمعیت و برگزیدن یاران ارزشمند، از جمله اشاراتی است که در این بخشها به آنها پرداخته شده است.
علی:
و با ورودی پیشواگونه و راهبر
همه چشمهها را که برادر اویند
با خویش همراه میسازد
این قسمت به کاملکنندگی مذهب اسلام که توسط حضرتمحمد (ص) آورده میشود، اشاره دارد. منظور گوته از همراهی «همه چشمهها» و «برادر اویند» همراهی سایر ادیان و پیامبران با حضرتمحمد (ص) در روش و هدف است؛
گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم (ص) و راهنماییاش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد میآورد. رود این شعر، نمادی از پیامبر (ص) است. ظلمات دشمنان و گلهای زیبا مادیات اند، دشت گستره اجتماعی است و نهرها یاران ایشان هستند.
شعر گوته با محوریت معرفی شخصیت والای پیامبر (ص) از زبان دو دردانه تاریخ اسلام و تشیع روایت میشود. اما همان طور که این مسأله را با خوانندهاش در میان میگذارد، مسیر تاریخی پیامبر (ص) و همچنین گسترش مرزهای اسلام در جهان را نیز به عنوان بخش تاریخی متن مورد تأکید و توجه قرار میدهد. اینکه گفته میشود: «آبها آن رهبر را بر شانه... » و همچنین «بر همه امپراتوریها... » به همین مسأله اشاره دارد.
پایان قطعه شعر گوته با اعتقاد و ایمان این شاعر آلمانی به معاد و جهان اولی و همچنین یقین وی بر پیروزی رسالت پیامبر اعظم (ص) همراه است. شاید این شیفتگی و علاقه شاعر به جهان معنا و مذهب شرقی اسلامی، از مهمترین ویژگیهای زندگی و مذهب پیامبری باشد که فردی اروپایی و غربی را با آن همه تهاجم فلسفههای متضاد و مختلف، از شکگرایی گرفته تا ماتریالیسم مطلق و نیهلیسم و... ، در اطرافش به مفاهیم معنوی و والای شرق و اسلام علاقمند میسازد.