کد خبر: ۶۵۶۹
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۷
چه زمانی خوشحال کردن دیگران تبدیل به یک رفتار منفی می‌شود؟

نسخه قلابی «من»

صفحه نخست » مشاوره

یاسمین رضوی

مهربان بودن، از خصیصه‌های خوب و اخلاقی آدمی ‌است. انسان‌های مهربان، هم خودشان روان و زندگی سالم تری را تجربه می‌کنند و هم باعث می‌شوند که اطرافیانشان احساس بهتری در زندگی داشته باشند. اما مرز باریکی است میان مهربان بودن و زیستن بر اساس نظر و خوشحالی دیگران. شیرین، زنی 45 ساله و مادر سه فرزند است. اگر چند روز مداوم با شیرین زندگی کنید و تمام رفتارهایش را زیر نظر بگیرید، حتی یک بار نمی‌بینید که زمانی را برای خودش در نظر بگیرید، چیزی را برای خودش بخواهد و یا دست رد به سینه کسی بزند. شیرین با کسی بحث نمی‌کند، تقریبا هرکسی هر نظری ارائه می‌دهد، پاسخ شیرین یک جمله است: شما درست می‌گویید. او همیشه داوطلب انجام سخت‌ترین کارها و به عهده گرفتن مسئولیت‌هایی است که به هیچ عنوان وظیفه اش نیست و تنها از سر خیرخواهی، کمک و البته جلب نظر مثبت دیگران، انجام میدهد. همه ما از خوشحال کردن دیگران، حالمان خوب می‌شود و جای شک نیست که مهربان و مفید بودن به‌طور کلی چیز خوبی است اما به عهده گرفتن مسئولیت‌های دیگران یا انجام کارهایی که صرفا جهت جلب رضایت دیگران است، باعث از بین رفتن احساسات مثبت و اضطراب می‌شود.

در این نوشتار به ویژگی‌های کسانی که برای جلب رضایت دیگران تلاش و زندگی می‌کنند، می‌پردازیم و نکاتی را برای دیدن نیازهای خودمان و در عین حال مهربان بودن و خوشحال کردن دیگران، ارائه خواهیم داد.

غفلت از خود

افرادی که نیازهای دیگران را به نیازهای خودشان ترجیح میدهند، کسانی‌اند که معمولا برای جلب رضایت دیگران زندگی می‌کنند. با این حال کسانی که با این افراد زندگی و معاشرت می‌کنند، آن‌ها را افرادی از خودگذشته، مهربان و دوست‌داشتنی توصیف می‌کنند.

مرز باریکی است میان غفلت از خود و الگوی اشتباه از خودگذشتگی و مهربانی بودن که چنانچه تمرکزمان را از دست بدهیم، ممکن است ناخودآگاه این مرز را رد کنیم که آن طرفش خودخوری و استرس است.

افرادی که این ویژگی را دارند بیش از حد نگران خوشحال کردن دیگران و جلب رضایت آن‌ها هستند تا از این طریق بتوانند روابط شان را حفظ کنند. این رفتار می‌تواند هشداری برای به هم اختلالات روانی بوده و به اضطراب، افسردگی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت نمایشی و یا اختلال شخصیت وابسته منجر شود.

خودتان را بررسی کنید

رفتار خودتان را بررسی کنید و ببینید کدام‌یک از ویژگی‌های زیر در شما وجود دارد. این ویژگی‌ها مربوط به کسانی است که پیش از این درباره‌شان صحبت کردیم، افرادی که در جلب رضایت و خوشحال کردن دیگران به‌صورت افراطی و مرضی رفتار می‌کنند؛

۱ـ «نه» گفتن برایشان سخت است و معمولا برای اینکه دست رد به سینه کسی بزنند، دچار مشکل می‌شوند. حتی اگر لازم باشد، کار و زندگی‌شان را معطل می‌گذارند و به برطرف کردند خواسته دیگری مشغول می‌شوند، چون نمی‌توانند بگویند: «نه»

۲ـ اگر به کسی «نه» بگویند، دچار احساس گناه و عذاب‌وجدان می‌شوند.

۳ـ فکرشان مدام مشغول دیگران است. بیش از آنکه به خودشان فکر کنند به بقیه فکر می‌کنند.

۴ـ از اینکه دیگران با شنیدن جواب «نه»، آن‌ها را خودخواه و یا نامهربان بدانند، می‌ترسند.

۵ـ معمولا اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس پایینی دارند.

۶ـ این افراد می‌خواهند که همه دوستشان داشته باشند؛ بنابراین برای به دست آوردن این اطمینان، هر کاری را برای جلب رضایت دیگران انجام می‌دهند.

۷ـ معمولا در حال گفتن «ببخشید» و «متأسفم» هستند و این در حالی است که خطایی ازشان سر نزده که نیاز به عذرخواهی کردن داشته باشند.

۸ـ خودشان را سرزنش می‌کنند، با اینکه تقصیر گردن آن‌ها نیست.

۹ـ به‌خاطر دیگران و برای انجام کارهای دیگران از نیازهای خودشان غافل می‌شوند.

۱۰ـ همیشه ابراز موافقت می‌کنند و جوری وانمود می‌کنند که با دیگران موافقند، وارد بحث نمی‌شوند با اینکه در واقع نظری متفاوت دارند.

ویژگی‌های مثبت این افراد شامل مهربانی، همدلی و دلسوزی است. به همین خاطر معمولا مردم آن‌ها را سخاوتمند، بخشنده، مهربان و از خودگذشته توصیف می‌کنند در حالی که همه این کارها برای خوشحال نگه داشتن دیگران انجام می‌شود.

علت چیست؟

افرادی که به جلب رضایت دیگران بیش از اندازه اهمیت می‌دهند، معمولا دچار مشکلات دیگری هستند. به این معنا که دلایل دیگری آن‌ها را به اینجا رسانده است از جمله:

۱ـ عزت‌نفس ضعیف: خواسته‌ها و نیازهای خودشان را بی‌اهمیت می‌دانند و در عوض برای رضایت و خوشایند دیگران کارهایی را انجام می‌دهند. چون خودشان را مهم نمی‌دانند و برای خواسته و نیازهایشان ارزشی قائل نیستند، نیاز به تأیید بیرونی دارند و این تأیید را با جلب رضایت دیگران به دست می‌آورند.

۲ـ عدم امنیت: این افراد اغلب در کودکی به عشق بی‌قیدوشرط والدین دسترسی نداشتند. یعنی به آنها گفته نشده که تحت هر شرایطی دوست داشتنی‌اند؛ بنابراین مدام نگراند که نکند دیگران دوستشان ندارند، پس سعی می‌کنند با از خودگذشتگی، دیگران را خوشحال کنند تا دوست داشته شوند.

۳ـ کمال‌گرایی و کنترل‌گری: کمال‌گرایان می‌خواهند همه‌چیز با الگوی ذهنی بی‌نقص آن‌ها برابری کند. می‌خواهند همه را کنترل کنند، حتی فکر و احساس دیگران را.

۴ـ تجربیات گذشته: تجربه‌های دردناک و آسیب‌زایی که در گذشته داشته‌اند ممکن است آن‌ها را به اینجا رسانده باشد.

آثار جلب رضایت مردم

کمک کردن به دیگران و جلب رضایت آن‌ها، دلسوزی، مهربانی و خیرخواهی، همگی خصوصیات قابل احترام و ضروری‌اند که باعث حفظ روابط سالم ما با دیگران می‌شوند. اما اگر از حد خود گذشته و باعث شود که خود را نادیده بگیریم و عزت‌نفسمان را از دست بدهیم و تمام وقت خود را صرف شاد کردن و جلب رضایت دیگران کنیم، احتمالا پیامدهای منفی برای ما به‌دنبال دارد از جمله؛

عصبانیت و سرخوردگی: آدمی‌از کمک کردن به دیگران لذت می‌برد. اما اگر در این مسیر خودش را نادیده بگیرد و تعهداتی را به عهده بگیرد که باعث خستگی و ناامیدی اش شود، او را سرخورده و عصبانی خواهد کرد. پشیمانی، احساس خشم و سوءاستفاده در حالی که هیچ بروز بیرونی ندارد، افراد را بیمار خواهد کرد.

اضطراب و استرس: تلاش برای خوشحال نگه داشتن دائمی‌دیگران می‌تواند از لحاظ روحی و جسمی‌به فرد آسیب وارد کرده و مدیریت آن، فرد را دچار اضطراب و استرس کند.

بی‌ارادگی: صرف تمام انرژی و منابع ذهنی خود برای اطمینان از خوشبختی دیگران به این معناست که وقت و اراده کمتری برای رسیدن به اهداف خود پیدا می‌کنند. برخی تحقیقات نشان می‌دهند که اراده و خودکنترلی، منابع محدودی دارد که اگر آن را صرف خوشحال نگه داشتن دیگران یا اطمینان از جلب رضایت آن‌ها کنید، دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی‌ماند.

نسخه قلابی من: افرادی که مدام در حال راضی نگه داشتن دیگران هستند، احساسات و نیازهای اصیل خود را پنهان می‌کنند، مبادا که به دیگران بر بخورد و یا آن‌ها دلخور کند.

چه کنم؟

نکاتی برای متوقف کردن این کار وجود دارد. گام‌هایی که می‌توانید انجام دهید تا زندگی تان به رضایت و خوشحالی دیگران گره نخورده باشد. باز هم تأکید می‌کنم که این به معنای نادیده گرفتن دیگران و یا نامهربان و خودخواه بودن نیست.

ـ مرز ایجاد کنید؛ محدودیت‌های خود را بشناسید. مرزهایتان را مشخص کنید. حداقل اجازه دهید برای خودتان روشن باشد که مایلید چه کارهایی را انجام دهید و کدام‌ها را نه. برای ابتدای راه، اگر نمی‌توانید به دیگران «نه» بگویید و مستقیما محدودیت‌هایتان را با آن‌ها درمیان بگذارید، می‌توانید خود را از دسترس آن‌ها خارج کنید تا زمانی که به این مهارت دست پیدا کنید. پس لازم نیست مدام در شبکه‌های اجتماعی آنلاین باشید یا تلفن تان همیشه روشن باشد.

ـ صبور باشید؛ ایجاد یک تغییر ناگهانی در زندگی قطعا دشوار است. بنابراین با روش‌های ساده شروع کنید، مثل خاموش کردن یک ساعت موبایل در روز و اختصاص دادن آن زمان به خودتان.

ـ نه گفتن را تمرین کن؛ این کار را می‌توانید از ارتباط با غریبه‌ها آغاز کنید. زمانی که فروشنده می‌خواهد بدون در نظر گرفتن میل شما، چیزی را با چرب زبانی به شما بفروشند، نه محکمی ‌بگویید و از فروشگاه خارج شوید. یا هنگام هنگام سفارش غذا در رستوران، می‌توانید «نه» گفتن را تمرین کنید.

ـ اولویت‌هایتان را یادداشت کنید؛ بنویسید که مایلید وقتتان را کجا بگذارنید و با چه کسانی معاشرت کرده و به چه کارهایی بپردازید. اهدافتان را روشن و واضح یادداشت کنید و برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی کنید.

ـ نیازی نیست از مهربان بودن دست بکشید. این خصوصیت مطلوب را می‌تواند به قدرت و پایداری ارتباط‌های شما کمک کند. نکته اصلی این است که انگیزه‌ها و مقاصد خود را بررسی کنید. کارها را فقط به این دلیل که از طرد شدن می‌ترسید یا می‌خواهید رضایت دیگران را جلب کنید انجام ندهید. به کارهای خوب ادامه دهید اما با شرایط خودتان.

نظرات