
باران زعیمی
رندانه به نام نفع دیگران و به کام نفع خود تخلفی کرده بود. راز منفعتطلبی
و تخلفش از پرده برون افتاده بود اما او همچنان با چهرهای مظلوم و زبانی پراحساس
طلبکار وضع موجود شده، آسمان و ریسمان را برای دفاع از عمل اشتباه و دروغهای ریز
و درشتش به هم میبافت. تا اینجا که رسم تمام فریبکاران است ولی مشکل زمانی حادتر
شد که در حیاط خلوت ذهن به دلسوزی برای خودش پرداخت و بر قصه مظلومیت دروغینش گریبان
چاک کرد!
گاهی آدمها استاد توجیه وجدانهای دور و نزدیک میشوند و چنان در جلوهگری
غیرواقعی تبحر مییابند که پس از مدتی دروغهای خودشان را نیز باور کرده، به دنبال
آش خیالی که آدرسش را به دیگران دادهاند میدوند و وقتی کاسهشان خالی میماند،
به زمین و زمان معترض میشوند که؛ آش من کو؟
برخی اگر عادت به گول زدن دیگران داشته باشند لااقل با خود صادقند و در
خلوتهای شخصی به زرنگیهای غیرقانونی خود افتخار میکنند و به ریش فریبخوردههای
شاکی شده میخندند. اما عدهای آنقدر در این نقش فرو میروند که حتی در گعدههای
خصوصی با همپالگیها و حتیتر در خلوتِ دلی خود از شاکی شدن فلان فریب خورده خشمگین
میشوند و با سوز دل بر دست بینمکشان لعنت میفرستند. بعضی هم که پا را فراتر
نهاده، به ناله و نفرین در درگاه الهی میپردازند تا آن بیلیاقتی که فهمیده کلاهش
را برداشتهاند و حالا مطالبهگر شده، سنگ شود!
خیلی وقتها یادمان میرود دروغ، کلید تمام بدیهاست و با مصلحتنماییهای
مداوم، در مسیری آکنده از کذب به دنبال موفقیت میگردیم که بدتر از همه انواع آن،
دروغ گفتن به خود و خاموش کردن وجدان است. این یعنی نابودی خودآگاهی و مگر میشود
بدون آن، تصوری از روزنههای نجات داشت؟ در این شرایط هیچ نیازی به تغییر شرایط
احساس نمیشود تا فرد بخواهد دنبال روزنه نجات یا راه صلاح باشد و از خطر هلاکت
دور گردد.
وقتی که طبق سنت معمول جهان، ماه از پشت ابر خارج میشود و لذت موفقیت
کاذب جای خود را به ذلت رسوایی و بیآبرویی میدهد، آنها که با خود صادق بودهاند
فرصت پشیمانی و بازگشت برایشان محفوظ است. اما آنها که سر خود را هم کلاه گذاشتهاند
فرصت دیدن راه بازگشت را ندارند و مسیر سقوط را سینهخیز هم شده تا انتها میروند.
خوب است تصمیم بگیریم که اگر به عالم و آدم دروغ میگوییم لااقل با خود
صادق باشیم. نزد خود به آنچه میگوییم و انجام میدهیم معترف باشیم. در «بیتعارفِ»
ذهنمان مسئولیتش را بپذیریم و آن را نفی نکنیم. قطعا روزی به گوهر «صداقت با خود»
نیاز خواهیم داشت تا واسطه رهاییمان از دره تاریکیها شود.