کد خبر: ۶۵۸۶
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۲
شخصیت‌شناسی کودکان و نحوه مواجه با آن

خانه‌ای پر از تفاوت

صفحه نخست » کاشانه

مریم کمالی‌نژاد

والدینی که صاحب چند فرزند هستند می‌توانند شهادت بدهند که هیچ دو کودکی شبیه به هم نیستند اگرچه که در یک خانه و تحت تربیت والدینی مشترک بزرگ شده و از قوانین و نوع رفتار مشابهی برخوردار باشند. کودکان با هم فرق دارند، خواهر و برادرها با هم متفاوتند و این تفاوت‌ها ‌می‌طلبد که والدین آن‌ها را بشناسند و در تربیت و نحوه رفتار با آن‌ها دقت کنند.

به‌عنوان مثال ممکن است یکی از فرزندان شما آرام، وظیفه‌شناس و احساساتی باشد در حالی که فرزند دیگرتان اهل شلوغ‌بازی، مرکز توجه قرار گرفتن، سرگرم کردن دیگران بوده و چندان تمایلی به مسئولیت‌های متعدد نشان ندهد. شما به‌عنوان والد نباید فراموش کنید که هیچ تیپ شخصیتی از دیگری بهتر یا بدتر نیست. نه کودکی که آرام است، چیزی کم دارد و غیراجتماعی است و در آینده توسری‌خور ‌می‌شود و نه آنکه توجه‌طلب و پرسروصداست وضعیت بهتر یا بدتری را تجربه خواهد کرد. تیپ‌های شخصیتی که هرکدام از ما هم صاحب یکی از آن‌ها هستیم، تنها تفاوت‌هایمان را شرح و تبیین ‌می‌کنند و شناخت آن‌ها در کودکان باید بر نحوه فرزندپروری ما اثر داشته باشد.

حتما شما به‌عنوان والد، به‌سرعت متوجه خواهید شد که نوع تربیت و رفتاری که با یک کودک دارید و نتیجه ‌می‌دهد در مورد کودک دیگرتان کار نمی‌کند. این واقعیتی است که در سال‌های اول والدگری ‌می‌تواند گیج و خسته‌کننده باشد، خاصه اگر از پیش‌ذهنتان را برای مواجه با تفاوت‌ها بسته باشید و توقع رفتار و شخصیتی یکپارچه و بدون تفاوت از کودکانتان داشته باشید. فراموش نکنید که حتی دوقلوها هم با هم فرق دارند.

بپذیریم

همان طور که بزرگسالان تیپ‌های شخصیتی متفاوتی دارند، کودکان نیز از این مسئله مستثنا نیستند. آن‌ها ممکن است برون‌گرا یا درون‌گرا بوده و یا در میان این دو قرار بگیرد.

نکته کلیدی برای والدین این است که باید تفاوت‌ها را در کودکانشان تشخیص دهند. در فرزندپروری به شیوه سنتی، توجهی به تیپ شخصیتی کودکان نمی‌شد، همه‌چیز به شکل کاملا غریزی و ذهنی پیش ‌می‌رفت و اگر کودکان این شانس را ‌می‌آوردند که والدین باهوشی نصیبشان شود، ‌می‌توانستند امیدوار باشند که رفتارهای متفاوتشان درک شود.

پس از شناخت تیپ شخصیتی کودک، باید آن را درک کرده و برای هماهنگی با آن تلاش کرد.

باید بدانیم که نحوه تربیت هر کودک باید با ویژگی‌های شخصیتی او مطابقت داشته باشد. شناخت تیپ شخصیتی فرزندتان باعث ‌می‌شود که سازگاری بیشتری با هم داشته باشید.

چه کنیم؟

شما پدر یا مادر کودکی هستید که بیش و پیش از هرکسی باید او را بشناسید. تنها راه و بهترین روش برای شناخت هرکسی مطالعه رفتار اوست. خوب او را تماشا کنید و تمایلاتش را در نظر بگیرید. به نوع تعاملاتش با کودکان و بزرگسالان فکر کنید. آیا کودک شما در ارتباطاتش جسور و پرحرف است یا معمولا عقب ‌می‌افتد و تبدیل به مشاهده‌گر ‌می‌شود؟ یا اینکه در ابتدا اهل گفتگو و صحبت کردن است اما پس از مدت زمانی عقب ‌می‌افتد و زمین تعاملات را ترک ‌می‌کند؟

به جز این باید بدانید که فرزندتان تا چه اندازه فردی عاطفی است و عواطفش را چطور بروز ‌می‌دهد. در مقابل ناامیدی‌ها و مسائلی که خشمگینش می‌کند چه عکس‌العملی دارد. سطح انرژی‌اش چه زمانی بالا ‌می‌رود و چه وقت‌هایی افت پیدا ‌می‌کند؟ اگر به این مسائل دقت کنید به‌زودی متوجه خواهید شد که کودک، راهنمای والدگری شما ‌می‌شود.

درک کنید

ما، اغلب توقع و انتظار داریم که فرزندمان چیزی مشابه خود ما یا خواسته‌هایمان باشد. در ذهنمان کودکی را تصور کرده ایم که اهل گفتگوست، انرژی زیادی دارد و باید فوتبالیست معروفی شود، اما کودک واقعی ما هیچ علاقه‌ای به ورزش نشان نمی‌دهد، پیشنهادات ما را برای تمرین‌های پرهیجان ورزشی رد ‌می‌کند، ترجیح میدهد موسیقی بشنود و یا قصه بخواند و درک این مسئله در ابتدا، برای والدین کمی ‌سخت است. پذیرش این مسئله که کودک فردی مجزا و مستقل از والدینش است و راه خودش را ‌می‌رود و بهترین نوع والدگری برای او هماهنگی با ویژگی‌های رفتاری‌اش است، در ابتدا کاری سخت به نظر ‌می‌رسد.

صرف‌نظر از اینکه کودک شما چه ویژگی‌ها و تیپ شخصیتی دارد، مهم این است که شما بتوانید چیزهایی که او را هیجان زده و شاد ‌می‌کنند را پیدا کنید. ایده‌ها و تصورات از پیش تعیین شده را کنار بگذارید و تمرین کنید تا شخصیت فرزندتان را بپذیرید و بدانید که هیچ کودکی بی‌نقص نیست و تلاش کنید که به کودک، منهای شخصیتش عشق بی‌قید‌وشرط را هدیه دهید.

با تفاوت‌ها چه کار کنیم؟

همان طور که فرزندان ما ‌می‌توانند تیپ‌های شخصیتی متفاوتی داشته و با هم فرق کنند، قطعا ‌می‌توانند با تیپ شخصیتی خود ما هم یکسان نباشند. زمان‌هایی پیش ‌می‌آید که این تعارض بیشتر به چشمتان ‌می‌آید و حتی گمان ‌می‌کنید که خسته شده‌اید و زندگی برایتان فرسایشی شده است.

تصور کنید که شما یک فرد بسیار اجتماعی و برون‌گرا هستید که ترجیح میدهید مدام در جمع و دورهمی‌ها شرکت کنید، به پیک‌نیک بروید و از مسافرت‌های طولانی لذت ‌می‌برید. اما فرزندتان یک درون‌گرای واقعی است و دلش ‌می‌خواهد برنامه‌های شخصی‌اش را در تنهایی و خلوت پیش ببرد. او معمولا با برنامه‌های شما سر ناسازگاری دارد، چرا؟ آیا ‌می‌خواهد لجبازی کرده یا حالتان را بگیرد؟ خیر! او فقط مطابق تیپ شخصیتی‌اش رفتار ‌می‌کند. پس اجازه ندهید ناسازگاری‌ها منجر به درگیری شود.

به همین دلیل، مهم است که یاد بگیرید چگونه مسائل را از نگاه فرزندتان ببینید. البته معنای این حرف این نیست که کودکان باید حرف اول و آخر خانه را بزنند و یا فرزندسالاری را حکم فرما کنیم و هرچه آن‌ها بگویند، بشود و آن‌ها باشند که تعیین ‌می‌کنند بقیه اعضای خانواده چه کار کنند. اما مهم است با چیزهایی که به کودکتان آرامش و آسایش ‌می‌دهد، همدل بوده و راه‌حل‌هایی برای سازش و جلوگیری از درگیری داشته باشید.

پس اگر همدلی کردن را سرلوحه والدگری‌مان قرار دهیم، تعامل بهتری با فرزندمان خواهیم داشت. حتما با او گفتگو ‌می‌کنیم و نظرش را ‌می‌پرسیم وکمتر به زورگویی و سخت‌گیری رو ‌می‌آوریم.

فرزندپروری با شخصیت‌های متفاوت کودکان

همان طور که در ابتدا نیز گفته شد، کودکان شخصیت‌های متفاوتی دارند و بهترین راه برای سازگاری، شناخت عمیق شخصیت آن‌هاست؛

کودک حساس

بچه‌های حساس، اهل مراقبت اند و همدلی بیشتری از خودشان نشان می‌دهند. قلب رئوفی دارند و به دنیا و آدم‌های اطرافشان اهمیت می‌دهند. بچه‌های حساس برای آرامش داشتن نیاز به احساس امنیت و اطمینان دارند. به آن‌ها بگویید که کنارشان و مراقبشان هستید. اگر کودک حساسی دارید، مدام به او نگویید: گریه نکن، این‌قدر گریه نکن، مرد که گریه نمی‌کنه و...!

کودک مصمم

کودکان مصمم، رهبران واقعی هستند. انگار که مستقل و با انگیزه متولد شده‌اند. تمایل دارند که همه کارهایشان را به‌تنهایی انجام دهند، این کار ‌می‌تواند بستن بند کفش یا درست کردن کیک باشد. سازگاری با کودکان مصمم که اغلب سخت‌گیر و لجوج به نظر ‌می‌رسند، گاهی بسیار سخت است، خاصه زمانی که تلاش ‌می‌کنید آن‌ها را از خطرات و آسیب‌ها در امان نگه دارید. ناامید نشود، نظارت‌های غیرمستقیم تان را بر کودک ادامه دهید و تلاش‌های او را تشویق کنید حتی اگر منجر به شکست ‌می‌شود.

کودک اجتماعی

کودکان شاد، شلوغ و اجتماعی که اغلب بازیگوش و بامزه هستند و مدام از شما توجه طلب ‌می‌کنند هم ممکن است اعصاب تان را به هم بریزند. آن‌ها مدام توی حرفتان ‌می‌پرند، لحظه‌ای خلوت برایتان باقی ن‌می‌گذارند. از شما ‌می‌خواهد که به هم‌بازی همیشگی‌اش تبدیل شود. سازگاری با این کودکان همراه است با ساخت دنیایی شاد و سرگرم کننده.

کودک جدی

کودک جدی، منطقی است، مستقل است و احساس ‌می‌کنید با یک بزرگسال زندگی ‌می‌کند. معمولا با عبارت «بزرگ‌تر از سنش به نظر ‌می‌رسد» توصیف ‌می‌شوند. اعتمادبه‌نفس خوبی دارند و مسائل را خوب تحلیل ‌می‌کنند. کودکان جدی مدام دنبال یادگیری هستند و مغز متفکر خانه به حساب ‌می‌آیند. در ارتباط با این کودکان باید به فردی متمرکز تبدیل شوید که نظرات او را خوب ‌می‌شنوید و به آن‌ها اهمیت می‌دهید. اگر با نظرات او مخالفید، منطقی رفتار کنید و سعی کنید علت مخالفتتان را با جملاتی روشن شرح دهید.

نظرات