تهران؛ روستایی که انارهای نیکو داشت

عاطفه میرافضل
اگرچه نخستینبار حدود ۴۶۰
سال پیش، شاه تهماسب صفوی، برج و بارویی را به دور روستای تهران بنا کرد و آن را
بهصورت یک شهر درآورد و اگرچه حدود ۲۳۰
سال پیش، آقامحمدخان قاجار، تهران را به پایتختی ایران برگزید اما چهاردهم مهرماه
سال ۱۲۸۶ خورشیدی،
روزی است که در متمم قانون اساسی مشروطه از تهران بهعنوان پایتخت ایران نام برده
شد. روند چگونگی تولد تهران به
عنوان پایتخت را برگرفته از سایت چمدان
مرور میکنیم.
فرمان مشروطیت ایران در ۱۴
مردادماه سال ۱۲۸۵ صادر شد و
نخستین مجلس شورای ملی در مهرماه همان سال گشایش یافت. نمایندگان مجلس در عرض چند
ماه، قانون اساسی مشروطه را تدوین و تصویب کردند که نهایتا در ۹ دیماه ۱۲۸۵ به امضای مظفرالدینشاه قاجار رسید. او تنها چند روز
بعد درگذشت و جای خود را به فرزندش محمدعلیشاه داد.
قانون اساسی مشروطه بنابر پارهای ملاحظات سیاسی با شتاب فراوان
تدوین شد و بسیاری از اصول مهم در آن درج نشده بود. بنابراین، لازم بود که متممی
را بر آن بیفزایند. این متمم نیز در ۱۰۷
اصل تهیه و در اصل چهارم آن مقرر شد: «پایتخت ایران طهران است.»
متمم قانون اساسی مشروطه به امضای محمدعلیشاه قاجار رسید و رسمیت
قانونی پیدا کرد. برای همین است که شورای شهر تهران چهاردهم مهرماه را به عنوان
روز تهران برگزیده است.
اما چهاردهم مهرماه، مناسبت دیگری هم برای تهران دارد. یک سال پیش
از تصویب متمم قانون اساسی، درست در روز یکشنبه، چهاردهم مهرماه سال ۱۲۸۵ نخستین مجلس شورای ملی ایران گشایش
یافت و بدینسان ایران در جایگاه نخستین ملتهای قاره آسیا قرار گرفت که صاحب مجلس
قانونگذاری بر پایه آرای عمومی بودند. این مراسم در تالار برلیان کاخ گلستان
برگزار شد که همچنان باقی و درهای آن به روی گردشگران گشوده است.
تهران؛ روستایی که انارهای نیکو داشت
کلانشهر تهران بزرگ، از گسترش تدریجی
یک روستا پدیده آمده است. بهدرستی نمیدانیم که این روستا از چه زمانی وجود
داشته، اما به باور بیشتر تاریخپژوهان، نام آن نخستین بار در سده سوم هجری (نهم
میلادی)، یعنی حدود ۱۲۰۰ سال پیش در منابع تاریخی درج شده است و
آن زمانی است که از دو تن از بزرگان علم و ادب به نامهای «ابوعبدالله محمدبنحماد
طهرانی» و «محمد بن احمد بن حماد بن سعید انصاری ابوبشر دولابی طهرانی» یاد میشود.
نام تهران به شکل مستقل اما، در سده
پنجم هجری (دوازدهم میلادی) در کتابی به نام «فارسنامه» آمده است. نویسنده این
کتاب، از جایی بهنام کوار در ایالت فارس یاد میکند که میوههای خوبی دارد و مینویسد:
«همه میوههای آنجا بهغایت نیکوست، خاصه انار، که مانند انار طهرانی است.» معلوم
میشود در آن زمان طهران برای خود شهرتی داشته و انارستانهایی که انارهایش طراز
انار نیکو بوده است.
وقتی
تهران زیرِ زمین بود
کلانشهر تهران بزرگ، از گسترش تدریجی یک روستا پدیده آمده که قطعا
از هزار و صد سال پیش به اینسو وجود داشته است. جهانگردان یا جغرافینویسانی که
از حدود هشتصد سال پیش مطالبی را درباره روستای تهران نوشتهاند، یادآور شدهاند
که خانههای مردم این روستا زیرزمین بنا شده بود. آنها علت پناه بردن تهرانیها
به خانههای زیرزمینی را تأمین امنیت دانسته و گفتهاند که هرگاه دشمن از خارج به
تهران هجوم میبُرد، مردم به زیرزمین پناه میبردند و از نظر پنهان میشدند.
ظاهرا آوازه این خانههای زیرزمینی تا دوردستها رفته بود، زیرا
مولانا جلالالدین بلخی که در قونیه زندگی میکرد، در شعری گفته است:
سر بریدی صد هزاران را به عشق / زهره نی جان را که گوید های و هی
عاشقان سازیدهاند از چشم بد / خانهها زیر زمین چون شهر ری
در واقع مولانا، خانههای زیرزمینی تهران را به شهرری نسبت داده است
که از دوران باستان از شهرهای بزرگ ایران بود و آوازهای بسیار داشت. روستای تهران
نیز در نزدیکی این شهر واقع شده بود.
روستایی در شمال شهرری
حدود ۱۲۰۰
سال پیش در شمال شهرری، روستای کوچکی وجود داشت به نام تهران. این روستا بعد از
حمله مغولان و خرابی ری، یعنی از حدود ۷۰۰
سال پیش به تدریج گسترش یافت و در مدت صد سال یا کمی بیشتر، تبدیل شد به یک روستای
بزرگ یا به تعبیر بعضیها شهرک!
سپس در دوره صفویه حصاری به دور آن کشیدند و آن را به شهری با ۱۱۴ برج و ۴ دروازه تبدیل کردند؛ و این مربوط میشود به حدود ۴۶۰ سال پیش. قاجارها نیز حدود ۲۳۰ سال پیش تهران را به پایتختی خود
برگزیدند و از آن زمان تا به امروز این شهر لحظهای از گسترش بازنمانده و تمام
پهنه دشت تهران تا کوهپایه البرز و اعماق درههای آن به زیر ساختوساز رفته است.
روستای تهران کجای تهران بزرگ است؟
پرسش اینجاست که آن روستای کوچک که زادگاه تهران امروزی بود، در
کجای این ابرشهر قرار داشت و آیا نشانهها و آثاری از آن باقی مانده است؟
اساس مکانیابی گورستانهای قدیمی تهران و با این پیشفرض که
گورستانهای مزبور، پیرامون روستا و نه درون آن قرار داشتند، حدود روستای بزرگ
تهران در آغاز سده نهم هجری قمری عبارت بوده است از امامزاده یحیی در شمال شرق،
امامزاده زید در شمال غرب، امامزاده سیدناصرالدین در جنوب غرب و امامزاده سیداسماعیل
در جنوب شرق. این محدوده منطبق با پهنه جنوبی بازار تهران و بخشی از محلههای
سنگلج و چالمیدان و
عودلاجان.
شهری در پناه سورههای قرآن
گفتیم
تهران تا پیش از سال ۹۶۱ هجری قمری یک روستای نسبتا
بزرگ بود. در این سال، شاه تهماسب صفوی دستور داد برجوبارویی را به دور روستا
احداث کنند و جامه شهریت بر آن بپوشانند. در همین زمان، بنیان بازار تهران نیز
گذارده شد. از اینرو، سال ۹۶۱ را سال تأسیس شهر تهران
برمیشمارند.
طول
برجوباروی تهران شش هزار گام بود و ۱۱۴ برج دیدهبانی
داشت که در هرکدام یکی از سورههای قرآن را بهعنوان یمن و تبرک نهاده بودند.
مساحت شهر نیز حدود 4.4 کیلومتر مربع بود.
حصار
صفوی تهران تا اواسط سلطنت ناصرالدینشاه قاجار پابرجا بود، اما به علت افزایش
جمعیت شهر تخریب شد و تهران از چهارسو گسترش پیدا کرد.
از
حصار شاه تهماسبی، تنها یک دیوار خشتی چند متری در در بازار دروازه نو، نزدیک به
خیابان خیام باقیمانده که آن نیز رو به ویرانی است.
تهرانی که فتحعلیشاه به ارث گذاشت
اگرچه
این آقامحمدخان قاجار بود که تهران را به پایتختی برگزید، اما اشتغال او به
لشکرکشیهای بزرگ و قتل ناگهانیاش مانع از آن شد که به وضع شهر رسیدگی کند و کار
خاصی را برای آن صورت دهد. از اینرو، این مهم برعهده برادرزاده و جانشین او،
فتحعلیشاه قرار گرفت.
در
دوران سلطنت ۳۸ ساله فتحعلیشاه، این اقدامات در شهر تهران صورت گرفت:
*احداث عمارات
سلطنتی متعدد در محدوده کاخ گلستان
*احداث چند باغ سلطنتی مانند باغ نگارستان و باغ لالهزار در بیرون
از شهر که بعدا در دوره ناصرالدینشاه داخل شهر شدند.
*بنای مسجد جامع سلطانی که امروزه مسجد امام خوانده میشود.
*گسترش بازار تهران و ساخت چهارسوق بزرگ بازار
*احداث چند رشته قنات برای تأمین آب تهران
از
آنجا که در دوره فتحعلیشاه، ایران درگیر دو رشته جنگ بزرگ با روسیه شد، اشتغالات
دربار به امور جنگی و هزینههای هنگفت جنگ مانع از آن بود که اقدامات بیشتری برای
آبادانی تهران صورت پذیرد؛ ضمن آنکه برای قاجارها، ساخت بناهای سلطنتی مهمتر از
ایجاد زیرساختهای شهری و تأسیسات عمومی بود.
«دارالخلافه»
شدن پایتخت
مساحت
تهران تا سال ۱۲۴۶ خورشیدی (۱۲۸۴ قمری)، تنها 4.4
کیلومتر مربع بود و گنجایش جمعیت ۱۵۰هزار نفره شهر را نداشت.
بنابراین، حدود ۱۲درصد از مردم شهر بیرون از دروازهها زندگی میکردند.
در
این سال، ناصرالدینشاه قاجار تصمیم گرفت برج و باروی دوره صفویه را تخریب کند و
شهر را از چهارسو گسترش دهد. بدین ترتیب، مساحت شهر بیشتر شد و تعداد دروازههای
آن نیز از ۶ دروازه به ۱۲ دروازه افزایش
پیدا کرد.
این
شهر جدید را که به شکل هشتضلعی بود، «دارالخلافه ناصری» خواندند و خندقی را به
دورش کشیدند. بر اساس نقشه امروز تهران، محدوده دارالخلافه ناصری عبارت بود از
شمال: خیابان انقلاب، از جنوب: خیابان شوش، از شرق: خیابان هفده شهریور و از غرب:
خیابان کارگر.
بانوی هفتهزارساله؛ کهنسالترین شهروند تهران!
قدیمیترین بقایای
انسانی کشف شده در تهران، اسکلتی است که در سال ۱۳۹۳ خورشیدی در نزدیک
چهارراه مولوی تهران کشف شد. پژوهشهای باستانشناسی نشان داد که این اسکلت مربوط
به یک زن حدودا ۳۵ ساله بوده که حدود هفت هزار سال پیش زندگی میکرده و
پس از مرگ در این محدوده به خاک سپرده شده است. همچنین، روشن شد که او احتمالا بر
اثر عفونت استخوانی از دنیا رفته است.
با
این حال، معلوم نشد که آیا این بانوی ۳۵ ساله در نزدیکی محل دفن خود
زندگی میکرده و آنجا یک سکونتگاه انسانی بوده است، یا اینکه هنگام عبور از این
محدوده از دنیا رفته و همان جا دفن شده است؟ روشن شدن هر یک از این دو فرضیه،
نیازمند کاوشهای بیشتر در محدوده چهارراه مولوی بود که به علت عدم همکاری شهرداری
تهران ممکن نشد.
اسکلت
بانوی هفتهزارساله، هماکنون در طبقه دوم گنجینه ایران باستان در موزه ملی ایران
نگهداری میشود.