کریم بن کریم
مهدی صفی یاری
نیمه ماه رسید و قمری میآید
خبر آمد که مبارک سحری میآید
ماه در لاک خودش رفت و نیامد بیرون
تا شنید از خود او ماهتری میآید
رفت خورشید پی کار خودش تا گفتند
صبح خورشید ز سمت دگری میآید
حاتم از فرط نداری به گدایی افتاد
تا شنید از همه بخشندهتری میآید
ای کرم زاده، کرم پیشه، کریم بن کریم
ای علی زاده از ریشه کریم بن کریم
ای حسن نام و حسن خلق و حسن جلوه حسن
کرده الطاف تو یک عمر به من جلوه حسن
همه را با کرمات مست گدایی کردی
عبد بودی و خدا خواست خدایی کردی
لطف تو آمد و دلهای ولایی را برد
کرمات آبروی حاتم طایی را برد
آنقدر جود نمودی که دلم بیتاب است
هر کجا اسم شما هست گدایی باب است
دو سه باری همه زندگیات بخشیدی
دشمن ات را تو به بخشندگیات بخشیدی
...