نیلوفر حاج قاضی
مازلو؛ از معروفترین پیشگامان حوزه خودشناسی در غرب معتقد است: «انسانها باید آن چیزی بشوند که باید بشوند!» واین قانون بهظاهر ساده را در یک هرم چند طبقه که قاعده آن نیازهای جسمی و زیستی و رأس آن، نیاز به خود شکوفایی است، طبقهبندی کرده که یکی از طبقات میانی آن نیز نیازهای اجتماعی است.
انسان اساسا موجودی است که هویتش در گرو ارتباطات اجتماعی است. در واقع خودشناسی ـ در حوزه علم جامعهشناسی ـ وابسته به حضور در اجتماع است و برعکس و یکی از اولین مهارتهای ایجاد روابط با دیگران، خودگشودگی است؛ پنجرهای است که با باز شدنش زمینه برای برونریزی احساسات، بازخورد دیگران و ایجاد رابطه فراهم میشود.
بدیهی است در این معرکه روانشناسانه آنان که احساسضعف و حقارت نسبت به خود داشته، خود را دستکم میگیرند، در روابط اجتماعی نیز ضعیف و منفعلانه عمل میکنند و برای ارائه خود به شدت به انواع دستآویز نیازمندند. آنان از افشای برخی از واقعیات مربوط به خودشان ـ حتی اگر موضوعی عادی باشد ـ واهمه دارند و در برقراری ارتباط میترسند بگویند که واقعا چه کسی هستند؟!
جادوی مد
میتوان گفت مد، نوعی الگوی فرهنگی است که توسط اقشاری از جامعه پذیرفته شده و بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده میشود. مدها دورههای نسبتا کوتاهی داشته و حتی برخی از آنها فصلی هستند. گاه مد به شدت مد قبلی را نقض میکند و گاه تقویت و شدت؛ مثلا در دهه 60 تصور اینکه کسی بلوزی یقه گرد را زیر کت یا کاپشن یقه انگلیسی بپوشد مضحک و خندهدار به نظر میآمد؛ در حالی که در دهه 70 این شیوه به ویژه برای پسران جوان و مد روز به شدت متعارف شد، این که بلوز یقهگردی ـ که به آنها تیشرت میگویند ـ زیر یقه انگلیسیهای آستین کوتاه پوشیده شود.
...