مریم کمالینژاد
هر خواستهای که از کودک داشته باشید، با هر نیتی که عنوان کنید، دستور محسوب میشود. شب که میشود، سیل دستورها را بهسوی کودک روانه میکنیم؛ مسواک بزن، لباس خواب بپوش، تلوزیون رو خاموش کن، برو بخواب! اگر خوب دقت کنید میبینید که خواستههای ما اگرچه که اغلب با نیت خیر و برای زندگی و تربیت کودک، عنوان میشود اما اغلب جنبه دستوری دارند. بگذریم از آن دستوراتی که بهمحض اینکه کودک کمی بزرگ میشود به سمتش پرتاب میکنیم و نگاهمان به او انسانی کوچک، کموزن، سریع، اهل بدو بدو و مشتاق برای اجرای فرامین ماست؛ «کیف مامانو بده، یه لیوان آب برای بابا بیار، یادم رفت نمکدون بیارم، بدو نمکدون رو بیار» و ...! بعضی از فرامین و قوانین حتی اگر اسمشان را دستور بگذاریم، لازم است که انجام شوند، برخی اما زیادهروی در استفاده از کودک محسوب میشود. با این حال، لازم است که حتی آنهایی که جنبه قانون دارند و برای تربیت کودک لازمند، با روشی مثبت و بهموقع گفته شوند تا کودک نسبت به دستورهای ما، موضع منفی نگیرد. در این یادداشت میخواهیم بگوییم که چطور باید به کودک دستور داد.
کودک را بمباران نکنید
خود شما هم که بزرگید و درکتان از زندگی و روابط انسانی بیشتر است، اگر چند بار پشت سر هم بهتان دستور دهند، کلافه میشوید. ممکن است در آن میان حتی، چیزی را فراموش کنید. هرگز در ارتباط با کودک او را آماج سیل دستورها نکنید. بد نیست بدانید که کودکان معمولا آخرین جملهای که میشنوند و آخرین تصویری که میبینند را در خاطر نگه میدارند. آنها فراموش میکنند که شما گفتهاید: مسواک بزن، تلوزیون رو خاموش کن، یه لیوان شیر بخور، برو دستشویی، بخواب! چیزی که آنها در خاطرشان میماند «برو بخواب» است. پس صاف میروند توی تخت و میخوابند. اما شما احتمالا به او برچسب بیحواس، تنبل، نافرمان و... خواهید زد. چون میبیند که در موارد مشابه هم، دستوراتتان را نادیده میگیرد. پس لازم است که کودکان را با دستوران بیوقفه و پشت سر هم گیج و کلافه نکنیم.
دقیقا بگویید چه میخواهید
یکی از بزرگترین مشکلات والدین در تربیت کردن و ارتباط با کودکان این است که گمان میکنند فهم و درک کودک و قدرت تجزیه و تحلیلش بهاندازه بزرگسالان است. البته چنین چیزی را همه رد میکنند، حتی متوقعترین والدین، اما در عمل از کودک توقع، بزرگسال بودن را دارند. کودک بهاندازه بزرگسالان تجربه ندارد و به تازگی قدم در راه شناخت گذاشته است. وقتی شما به او میگویید: «توی مهمونی شیطونی نکن» او دقیقا نمیداند منظورتان از شیطونی چیست. نمیداند چه کارهایی شیطونی محسوب میشوند و کدام کارها بازیاند و مشکلی ندارند. پس ممکن است در منزل دوست یا فامیلی که مهمان هستید، با اینکه به کودک دستور دادهاید شیطونی نکند، از در و دیوار بالا برود، با وسایلشان بازی کند، حتی بخواهد اسباببازی بچه صاحبخانه را با خودش به خانه بیاورد. او بهخوبی مفهوم اینها را نمیداند، پس بهتر است دقیق منظورتان را برایش بگویید.
شمارهگذاری کنید
به کودکتان دستور میدهید که برای رفتن به پارک آماده شود. برو آماده شو بریم پارک! همین! او نمیداند دقیقا باید چه کارهایی انجام دهد، پس بر اساس تجربه کمرنگ خودش، عمل میکند و نتیجه به هیچ عنوان چیزی نیست که مورد نظر شما بوده است. والدین ناآگاه کودک را بابت بیتمرکز و بیتفاوتی تنبیه میکنند. اما والد آگاه میداند که کودک فقط هنوز بهقدر کافی نمیداند که منظور شما چه بوده است. پس بهتر است در چنین مواقعی دستورات را کوچک کرده و شمارهگذاری کنید. بهجای گفتن: «برو آماده شو بریم پارک» بگویید: اول دست و صورتت رو بشور، چون صورتت موقع غذا خوردن کمی رنگی شده. وقتی کودک کار اولش را انجام داد، به او بگویید حالا خوبه که صورتت رو خشک کنی. و به ترتیب مسیر را تا پایان ادامه دهید و کودک مرتب و آماده شده را تحویل بگیرید. حتی در پوشیدن لباسها لازم است که به کودک بگویید چطور باید لباسش را بپوشد. چطور پشت و جلوی لباس را تشخیص دهید. چه کند که سرش از آستین لباس بیرون نیاید. چطور میتواند رنگها را در انتخاب لباسها در نظر بگیرد و...!
افعال منفی
پیش از این هم بارها تکرار کردهایم که کودکان را با افعال منفی سردرگم و دلزده نکنید. والدین، خاصه آنهایی که بهتازگی بچهدار شدهاند، تصوراتی از بچه آرمانی در ذهن دارند و میخواهند کودک را مطابق همان بسازند از طرفی بهشدت حساس و نگراند و همین مسئله به «نه» گفتن و تکرار افعال منفی، منجر میشود. بهتر است بهجای گفتن جملات منفی مثل «شیطونی نکن» «دست نزن» «خواهرتو کتک نزن» «ندو، اینقدر نپر روی مبل» فعلتان را مثبت کنید و دستورتان را صریح بیان کنید؛ بهجای گفتن «موهای خواهرتو نکش» بگویید: «خواهرتو بغل کن» یا بهجای گفتن: «اینقدر ندو و نپر» بگویید: «بیا یه کار جدید با هم انجام بدیم، کاردستی چطوره؟
لازم است انجام شود
گفتیم که برخی از دستورات والدین لازمالاجراست. میخواهیم کودک مسئولیت پذیر، سالم، مهربان و اجتماعی داشته باشیم. پس لازم است که کودک بعضی از فرامین و دستورها را اجرا کند. در چنین مواقعی، دستوراتتان را سؤالی مطرح نکنید، چون احتمالا پاسختان منفی است. «میخوای امشب مسواک بزنی؟» «بهتر نیست زودتر تلوزیون رو خاموش کنی؟ «نمیخوای کتک زدن بچههای مردم رو تموم کنی؟ اینجور دستور دادنها معمولا فایدهای ندارد. با اینکه اهمیت و ضرورتشان بر کسی پوشیده نیست.
چه احساسی دارم؟
وقتی به کودک دستوری میدهید که لازم است اجرا کند، خوب است که دلیل و احساستان را هم بگویید. «اینقدر پاتو نکوب به صندلی» این فقط یک دستور است که قرار است سدی در مقابل کاری که برای کودک جذاب است، بگیرد. اما اگر بگویید: «وقتی پاتو به صندلی میکوبی، تمرکزمو از دست میدم و نمیتونم کار کنم» کودک بهتر درک میکند که چرا نباید کاری را انجام دهد. بهجای گفتن: «اسباب بازیهاتو جمع کن» بگویید: «خونه نامرتب حال آدم رو میگیره، وقتی راه میریم اسباببازیهاتو پامونو زخم میکنه، بهتره جمعشون کنی» کودکان هم مثل بزرگسالان اگر از دلیل کاری که باید انجام دهند و احساسی که طرف مقابلشان دارد، باخبر شوند، قدرت فهم، همدلی و پذیرش موضوع برایشان بالاتر میرود
دستورالعمل تصویری درست کنید
ممکن است کودک در پردازش کلمات هنوز آنقدرها توانمند نشده باشد. نتواند بخواند، یا حتی تمرکز کردن روی دستورات شما برایش سخت باشد. در این صورت میتوانید دستورات روزانه را بهصورت تصویری درآورده و جلوی چشمش بگذارید. مثلا روی یک تکه مقوا، عکس بچهای که دارد مسواک میزند را بچسبانید، کنارش بچه ای که دارد شیر میخورد و ...! از برچسب یا حتی نقاشی خود کودک میتوانید کمک بگیرید.
از زمان انتظار استفاده کنید
زمان انتظار یعنی مکثی که بعد از گفتن جملهتان میکنید که بین سه تا هفت ثانیه طول میکشد. بعد از گفتن هر دستور سه تا هفت ثانیه صبر کنید تا کودک بتواند حواسش را جمع کرده و روی حرف شما تمرکز کند. اگر بعد از هفت ثانیه هیچ عکسالعملی مبنی بر اجرای دستورالعمل نشان نداد، میتوانید دوباره حرفتان را تکرار کنید.
چطور دستور بدهیم؟
جملات طولانی و مبهم نگویید. جملات دستوریتان باید کوتاه، مشخص و مثبت باشد.
چند دستور را پشت سر هم ردیف نکنید. مرحله به مرحله و واضح بیان کنید.
موقع دستور دادن به کودک، عصبانی و پرخاشگر نباشید.
با آرامش و قاطعیت دستور دهید.
اگر کودکتان دور از شما مشغولکاری است که میخواهید او را نهی کرده یا به کاری وادار کنید، بهتر است دست از دستور دادن همراه با فریاد کشیدن بردارید و نزد کودک رفته و از نزدیک با او صحبت کنید و دستورتان را بگویید. مثلا کودکی در اتاق دیگری مشغول دعوا با بچه صاحبخانه است را از دور نمیتوانید مدیریت کنید.
دستوراتتان را با تهدید کامل نکنید. «اتاقتو تمیز کن وگرنه به بابات میگم که...» تهدید، اعتماد و امنیت کودک را از بین برده و بعد از مدتی هم اثرش را از دست میدهد، آنقدر که دیگر هرچقدر هم او را تهدید کنید فایدهای ندارد.