کد خبر: ۶۳۴۷
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۲
پپ
صفحه نخست » ایوان هنر

افشین علیار

قطعا سریال «قبله عالم» فقط حاصل درک ناقص تاریخی و نابلدی یک پدر و پسر سینماگر نیست. دو قسمت از سریال قبله عالم در شبکه خانگی پخش شده که در همان ۱۰ دقیقه قسمت اول مشخص شد حامد محمدی به‌عنوان نویسنده و کارگردان نه‌تنها به تاریخ معاصر ایران آگاهی ندارد بلکه با یک متن به‌شدت ضعیف اثری سطحی درباره تاریخ معاصر ایران ارائه داده است. محمدی‌ها لوده‌بازی را با طنز و کمدی اشتباه گرفته‌اند.

هرقدر علی حاتمی در نشان دادن ایرانیان به‌عنوان مردمی بافرهنگ و اصیل در آثارش حساسیت نشان داده و چه در متن و پرداخت دیالوگ‌ها و موقعیت‌های تاریخ معاصر ایران دقت و ذکاوت به خرج داده است، پدر و پسر محمدی به‌شدت غیرمسئولانه و گستاخانه به فرهنگ ایرانیان در قالب سریال قبله عالم پرداخته‌اند.

در قبله عالم با یک نوع شوخی مضحک تاریخی مواجهیم. انگار منوچهر محمدی به‌عنوان تهیه‌کننده به‌همراه پسرش قصد داشته‌اند شخصیت بزرگ و عظیمی، چون امیرکبیر را به لجن بکشند. همتراز دانستن امیرکبیر با شاهان و دولتمردان بی‌کفایت قاجار برای اولین بار است که در یک سریال ایرانی به تصویر کشیده می‌شود و این از آن شیطنت‌های آگاهانه کارگردان است. محمدی در قبله عالم، امیرکبیر را کوچک و حقیر نشان می‌دهد. مهدعلیا در این سریال زنی هوس‌ران نشان داده می‌شود.

این چه منطقی دارد که یک سینماگر به خود حق می‌دهد همه شخصیت‌های واقعی تاریخ معاصر را آن‌طور که دلش می‌خواهد دچار قلب واقعیت کند. محمدی برای جلو بردن قصه سریالش دست به هر کاری زده است. در قسمت اول شاهد سکانس‌هایی از مهدعلیا هستیم که همگی در کنار ضعف شخصیت‌پردازی لوس و مشمئز‌کننده هستند. خنداندن مخاطب واقعا به چه قیمتی؟ به قیمت خراب‌کردن همه‌چیز؟ محمدی قطعا به دلیل ضعف هنری و فنی در کارگردانی چاره‌ای جز نادیده گرفتن اصالت هنر نداشته است. محمدی‌ها سعی بر این داشته‌اند نقش زن را در تاریخ یک برده معرفی کنند. آنچه ما از ناصرالدین‌شاه و صدراعظم جدید یعنی ظل‌الدوله می‌بینیم یک کاریکاتور بدشکل و بی‌قواره است. تسلط نداشتن محمدی بر تاریخ معاصر اینجا هم پیداست، اگر چه در اول هر قسمت راوی اذعان دارد که این روایت سندیت تاریخی ندارد، اما زمانی که اسامی شخصیت‌ها بر اساس نام‌های تاریخی برداشته شده است، چگونه می‌توانیم آن را صرفا یک سریال کمدی صرف قلمداد کنیم.

نریشن مضحک ابتدایی سریال قبله عالم با امضای امیرکبیر پایان می‌یابد. اوج نوآوری محمدی از بی‌کفایتی ناصرالدین‌شاه نشان دادن او کنار منقل و تریاک است؛ تصویر کلیشه‌ای و زننده.

در قسمت دوم نشان دادن امیرکبیر با دیالوگ‌های سطحی امروزی نشان بیشتری از تمسخر تاریخی توسط کارگردان دارد. گویی محمدی‌ها فکر کرده‌اند با هجو بی‌هنرانه قاجار می‌توانند روی چهره عظیم امیرکبیر نیز خط بکشند و معلوم نیست این همه بی‌پروایی و نفرت از امیرکبیر به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دولتمردان تاریخ معاصر ایران که در کنار سامان دادن به امور ایرانیان مبارزه‌ای بی‌امان با انحراف دینی و بهائیت و سیاست‌های استعمارگرانه انگلستان را در کارنامه دارد از کجا نشئت می‌گیرد. چطور می‌شود یک هنرمند این‌چنین با یک چهره بزرگ تاریخ معاصر ایران شوخی‌های مبتذل بکند.

منوچهر محمدی تهیه‌کننده و حامد محمدی کارگردان قبل از این سریال هم دست به توهینی دیگر به مسیحیت زده بودند و با فیلم سراسر مبتذل «اکسیدان» صدای اعتراض مسیحیان ایران را بلند کردند. محمدی‌ها سال ۹۵ فیلم سینمایی مبتذل اکسیدان را ساختند که باعث شد اقلیت‌های مسیحی دست به اعتراض بزنند، حالا پدر و پسر در ساخت سریال قبله عالم به تاریخ معاصر کشورشان هم رحم نکرده‌اند و چهره‌های تاریخی را که هر ایرانی وطن‌پرستی به ایشان می‌بالد، به تمسخر کشیده‌اند.

از نظر اجرایی قبله عالم در همین دو قسمت نشان داد نکته‌ای برای ارائه ندارد و اثری ضدفرهنگی محسوب می‌شود و عجیب است که ساترا به چنین اثری مجوز ساخت داده است. آیا مباحث ضدفرهنگی فقط شامل مسائل اروتیک می‌شود و توهین به چهره‌های تاریخی و ابتذال و بی‌هنری در متن که منجر به تضعیف فرهنگ جامعه می‌شود از نظر ساترا دارای اشکال نیست؟ واقعا باید گفت حیف از این طراحی صحنه لباس و گریم عالی که خرج اثری ضعیف مثل قبله عالم شده است.

لوکیشن‌ها کپی برابر اصل از سریال‌های تاریخی است و کارگردان تمهیدی برای نقش و نگار اثرش انجام نداده است. در این سریال انتخاب نما‌ها و زاویه‌های دوربین به‌شدت ابتدایی است، متنی به شکل منسجم وجود ندارد، دیالوگ‌ها به شکل بداهه و بازی‌ها کاملا ناهماهنگ هستند. حامد کمیلی از پس نقش برنمی‌آید و هادی کاظمی مانند شقایق دهقان یک تیپ تکراری را بازی می‌کنند که بسیار جلف است.

محمدی در نویسندگی و کارگردانی آن‌چنان نابلدی‌اش را فریاد می‌زند که انگار موفقیت جزئی او در نوشتن فیلم‌نامه‌های«طلا و مس» و کارگردانی «فرشته‌ها با هم می‌آیند» اتفاقی بوده است. به نظر می‌رسد روحیه محمدی به آثاری مثل اکسیدان و «چهارانگشت» نزدیک‌تر است. این نزول هنری و فرهنگی سینمای ایران از چهره‌ای، چون علی حاتمی که نگاهش به فرهنگ ایران اصالت‌مندانه بود و متن‌های او بیش از آنکه سینمایی باشد، به ادبیات نزدیک بود تا رسیدن به آثار جلف و بی‌ریشه‌ای، چون قبله عالم را باید به فال بد گرفت و حق است اگر برای این تنزل فرهنگی مرثیه‌سرایی شود.

منبع: روزنامه جوان

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: