فائقه بزاز
مادر خانه است. با همان مسئولیتها و تعهداتی که باید داشته باشد. چادر رنگی هم اکثر اوقات روی دوشش افتاده. دو دختر دوقلو دارد و شوهری که عاشق دلمههای برگ مو و ترشیهای اوست. سرویس اتاق خواب کوچکش را تازه عوض کرده. مادر شوهرش که دیابت هم دارد دوهفته یک بار از محله نارمک به خانه اینها میآید، یعنی از شرق میآید به شهرکی در این سر پایتخت. بار پیش هم سر قیمت با راننده آژانس بگومگو کرده بود؛ پیر است و گوشیاش ازین معمولیهاست و نمیتواند تاکسی اینترنتی بگیرد. شوهرش که پسر همین حاجخانم است اتفاقا برای خودش پیج دارد اما دنبالکنندههای مادر خانه بیشتر است. برورویی دارد و دختران جوانش به او یاد دادهاند و تأکید کرده اند حتما قبل پست کردن تصاویر از فیلتر استفاده کند. خودش هم بسیار راضی است. ارائه چهرهای بیعیبونقص با صورتی صاف مادر را جذابتر میکند. گاهی تکانی به سر و گردن به او کمک میکند آگهی فروش شال و لوازم پلاستیکی آشپزخانه بگیرد. برخی برای بارگذاری آگهی پولش را میدهند و برخی هم همان لوازم را. کاروبارش کمی رونق گرفته؛ خصوصیترین موضوعات خصوصی زندگیاش را جار میزند و فالوئر جمع میکند تا آگهی بگیرد.
این حکایت ابتدایی ترین صورت قضیهای است که این روزها دارد از سروکله صفحات مجازی مردم بالا میرود. همه راه کاسبی را با کلاههای گشاد فیلتر یاد گرفتهاند. از سادهترین خانهها در محلات جنوبی پایتخت تا آپارتمانهای لاکچری خیابانهای برند؛ یاد گرفتهاند چطور با دستکاری اوضاع روزگارشان از روح جستجوگر مخاطبان سوءاستفاده کنند.
قصه پر غصهای است. زندگیهای مجازی بر پایه کلکها بنا شده؛ مادر و آشپزخانهاش دیگر حریمهای امنی برای خانواده نیست و صدها و گاهی هزاران نفری که زن خانه را دنبال میکنند به تمام زوایای زندگیاش واقفند.
دختران و زنان جوانی که از اقبال عضوها و دنبالکنندههای بیشتر برخوردار میشوند روزبهروز رنگولعابهای دلبرانه اما کاذبشان را پررنگتر میکنند؛ لبها حجیمتر میشوند، کمرها باریکتر و چیدمانها پرزرقوبرقتر تا عدهای هم آه واحسرتا بکشند و در افسوس چنین شرایطی دچار افسردگی و اضطراب شوند.
چند وقت پیش قانونی در کشور نایس و ایدهآل نروژ وضع شد مبنی بر اینکه همه کاسبانی که در ناکجاآباد مجازی برای خودشان امپراطوری تشکیل دادهاند و پادشاهی خود را با غالب کردن عکسهای فیلتر شده و بزککردهشان بر آه و افسوس مردم بنا کردهاند و از این راه برای خودشان کیسه دوختهاند باید موضوعی را رعایت کنند. اینکه اگرصورتشان را با نرمافزار دلفریب و رؤیایی میکنند یا اگر لبخندهای فیک با یک ردیف دندان مروارید به مخاطب نشان میدهند باید کنارش حتما همان عکس را بدون دستکاری و روتوش بارگذاری کنند وگرنه به جرم فریب افکار عمومی جریمه میشوند و حتی به زندان میروند.
میدانید چرا؟ چون فهمیدهاند ذائقه کاذب در نوجوانان، جوانان یا حتی مادران برای مملکت نروژ خرج خواهد داشت و نسلی بیمار از بحران و اضطراب را تحویل مملکتشان خواهد داد.
کاش مسئولان فرهنگی ما هم بفهمند.