این نوع طرز تفکر و تصمیم گیری برایم جالب بود. این پسر مثل یک ماهی بود که میخواست
خلاف جریان عرف رایج، شنا کند و با یک پشتوانه منطقی زندگی اش را بسازد. دلش نمی
خواست صرفا برای ورود به دانشگاه رشته بزند و فقط نام یک لیسانسه بدون مهارت و بدون
بازار کار را یدک بکشد.شاید بپرسید اصلا این واژه از کجا آمده؟
قدیمها به کسی که از دوران نوجوانی یا حتی سنین کمتر ، در یک حرفه مشخص در بازار شاگردی و نوکری کرده بود وبا هزار مشقت
از صفر شروع کرده و در دوران میانسالی به جایگاه مالی و اعتباری خوبی رسیده، می
گفتند بچه کف بازار.طبیعی است که آدمی که با این شرایط در یک حرفه یا فن به
جایگاهی رسیده می تواند استاد بزرگی هم برای شاگردان جدید باشد و مسلط به فوت های
کوزه گری. به همین خاطر هم شروع از کف بازار برای خودش اجر و قرب خاصی دارد و می
شود به آن مباهات کرد. اما امروز بعضی از جوانان برای شروع هم می روند سراغ سقف بازار.
...