کد خبر: ۶۲۲۸
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۱
پپ
صفحه نخست » کنز


حسنی احمدی

مرد مریض شده بود و در حال بیماری نذر کرده بود که اگر از بیماری بهبود پیدا کند پول بسیاری را صدقه بدهد. حال مرد از بیماری رهایی یافته بود و ادای نذر شرعی بر او واجب شده بود اما نمی‌دانست چه مقدار باید صدقه بدهد تا نذر واجب را ادا کرده باشد و گناهکار نباشد. از هرکسی که دراین‌باره سؤال می‌پرسید جواب قانع‌کننده نمی‌گرفت پس سرگردان به خدمت فرزند رسولم محمد رسید. وقتی سؤالش را از هادی پرسید. هادی بدون درنگ پاسخ داد: اگر هشتاد درهم صدقه بدهی نذر خود را ادا کرده‌ای و اگر بیشتر بدهی به دلخواه خودت است و اجرش با خداست. مرد پرسید: آیا اجازه دادن بپرسم دلیل شما چیست؟

علی‌بن‌محمد پاسخ داد: خداوند در قرآن به پیامبرش فرمود «خدا شما را در موارد بسیاری یاری کرد. آیه در مورد غزوات پیامبر است و عزوات در هشتاد مورد پیروزی داشت و خدا آن را کثیر یعنی بسیار نامید. هادی لحظاتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:

پول سکه ضرب شده است و درهم سکه است و هشتاد درهم کمترین اندازه‌ای است که بسیار خوانده می‌شود.

مرد که از شنیدن این پاسخ حکیمانه شادمان شده بود در حالی که رضایت از چهره‌اش دیده می‌شد از خدمت علی‌بن‌محمد مرخص شد تا نذر خود را ادا کند.

منبع: تحف‌العقول، صفحه 512


پاسخ به شبهات

شبهه

در قرآن بارها خدا به مخلوقات خود قسم خورده، مثلا به انجیر و زیتون و... اگر خداوند «قادر» است، پس چرا باید به مخلوقاتش قسم بخورد؟

پاسخ:

سوگندهاى قرآن دارای حکمت‌های متعددی است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

1ـ تأکید و بیان اهمیت امورى که خداوند براى آن‌ها سوگند یاد کرده (جواب‌هاى قسم) تا مردم در آن‌ها بیندیشند و به آن‌ها اهمیت دهند.

2ـ براى متوجه کردن انسان به منافع فراوان چیزهایى که به آن‌ها سوگند یاد شده است مانند خورشید و ماه و ستارگان و شب و روز و حتى مثل انجیر و زیتون.

3ـ براى بیان واقعیت داشتن امورى که مورد انکار یا تردید مردم مى‌باشد مانند سوگند به قیامت و فرشتگان و وجدان انسان و امثال آن‌ها.

4ـ براى تعظیم و تکریم اعمال خیر و شایسته تا مردم به انجام آن‌ها تشویق و ترغیب شوند، مانند سوگند به اسبان مجاهدان و اوقات فریضه حج و امثال آن.

پس آن‌طورى که از آیات قرآن و بیانات ائمه استفاده مى‌شود، سوگندهاى قرآن عالى‌ترین وسیله جهت گرایش افکار انسان به تحقیق در ژرفاى مسائل و موجودات جهان است تا از رهگذر این کوشش‌ها درهاى علوم و دانش‌ها را به‌سوى جامعه انسانى بگشایند.

شبهه

حسن‌بن‌علی در تاریخ به‌عنوان فردی مطلاق (فردی که بسیار طلاق‌دهنده است) معرفی شده است. با این وجود، شیعیان چگونه قائل به عصمت او هستند در صورتی که طلاق فعل قبیحی است؟

پاسخ:

شواهد فراوانی در بطلان این ادعا وجود دارد که به دو مورد آن اشاره می‌شود:

بیشتر روایاتی که در این باره در کتب حدیث آمده جعلی است و به‌ظاهر، منقول از امام‌صادق‌علیه‌السلام است؛ یعنی این مطلب حدود نزدیک به یک قرن پس از زمان امام‌مجتبی‌علیه‌السلام مطرح می‌شود، چراکه وفات امام صادق‌علیه‌السلام در سال 148 هجری و شهادت امام‌مجتبی‌علیه‌السلام در سال پنجاه هجری رخ داد.

اگر واقعا این روایات از امام‌صادق‌علیه‌السلام باشد حضرت چه هدفی از بیان آن بعد از یک قرن داشته‌اند؟ آیا درصدد بیان و افشای بحران خانوادگی امام‌مجتبی‌علیه‌السلام بوده‌اند؟!

قابل تأمل است که اگر این احادیث حقیقتا از زبان امام‌صادق‌علیه‌السلام صادر می‌شد، منصور دوانیقی که دشمن سرسخت ائمه‌علیه‌السلام و بنی‌هاشم است، آن را نقل کرده و امام‌صادق‌علیه‌السلام را مورد طعنه قرار می‌داد.

و نیز اگر چنین امری واقع شده بود باید دشمنان قسم خورده و بهانه‌جویانی که بر کوچک‌ترین امری مثل رنگ و جنس لباس ایشان اعتراض می‌کردند، در زمان حیات آن‌حضرت، این امر را بر ایشان خُرده می‌گرفتند و در مناظرات و اعتراض‌هایی که بر حضرت داشتند بر این نکته ـ که اگر صحیح بود نقطه ‏ضعف بزرگی به شمار می‌رفت ـ انگشت می‌گذاشتند. ولی چنین امری از آن دوران، گزارش نشده است.


حدود شناخت نفس

حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد

شناخت نفس خیلی مهم است و راه‌های شناخت را عرض می‌کنیم. یکی از مسائلی که درباره آن باید صحبت کنیم که حد و مرز چقدر است. چقدر ما می‌توانیم خدا را بشناسیم. آیا خط قرمزی ندارد؟ یک انسان می‌تواند خدا را کامل بشناسد؟ موضوعی که خیلی از بزرگان مطرح کرده‌اند در آیات و روایات هم مطرح شده است، شناخت کنه خدا و ذات خدا و احاطه به ذات خدا، هم شرعا، هم عقلا، هم عرفا محال اندر محال است. یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند خدا را بشناسد. یعنی ذات خدا را داریم عرض می‌کنیم. چرا جلوه‌های خدا، اسماء و صفات خدا، مهربانی خدا، آثار خدا، دلیل‌هایی که هست. این‌ها را چرا. ولی اینکه ذات خدا چی هست، چجوری هست، آنجا اصلا نه امکان عقلی است، نه امکان ذهنی هست، نه امکان تصوری هست، نه امکان خیالی هست. سبحان الله. لذا هم آیات قرآن داریم «إِلى‏ رَبِّكَ مُنْتَهاها» (نازعات/ 44) یعنی به پروردگار که رسیدی خط قرمز است. منتها. ذیل آن روایت داریم «اذا تم الکلام الی الله فاستکتوا» هر وقت درباره ذات خدا کسی خواست فکر کند، بیانی بکند، چیزی بگوید، آنجا باید امساک بکند. آنجا یعنی درک ما نمی‌رسد. نمی‌توانیم. چون خدای متعال نامحدود است. محدود نمی‌تواند نامحدود را احاطه کند و الا آن می‌شود نامحدود، آن می‌شود محدود. خدا نامتناهی است. آدمی‌که نامتناهی است، یعنی حدود دارد، حد دارد، عرض و طول و محدوده... نمی‌تواند. امکان ندارد. دو تا مثال خیلی ساده بزنم. آب دریا را می‌شود در پارچ بریزی؟ در کاسه بریزی؟ نمی‌شود. محال عقلی است. نمی‌شود. شدنی نیست. بله، می‌شود از دریا به اندازه این ظرف آب برداشت. اما همه‌ دریا امکان ندارد که در ظرف جا بدهی. و ذات خدا، فکرش، اندیشه‌اش. روایت داریم «كل ما ميزتموه باوهامكم فى ادق معانيه فهو مخلوق مثلكم مردود إليكم‏» یعنی هرکس با ریزترین ذهنیتش و عقلش و فهمش و درکش، بخواهد خدا را در وهمش، در خیالش، در فکرش، در اندیشه‌اش، محدود بکند به زمان، به مکان، به حد، این‌ها، می‌گوید او مخلوق است و مردود به خود شماست، دستاورد و خلاق خلق خود شماست. مخلوق خود شماست. آن خدا نیست. خدا ورا است.

*******

احیای امر اهل بیت علیه السلام در چه چیزی خلاصه می شود؟

حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد

امام هشتم‌علیه‌السلام فرمود: «رَحِمَ الله عَبدا اَحیا أمرِنا» خدا رحمت کند هرکس که امر ما را احیا می‌کند. راوی سؤال کرد: امر شما را چگونه احیا کنیم؟ امر یعنی ولایت، امامت، عظمت و بزرگی که خدای متعال به این خانواده مرحمت کرده است. امام هشتم‌علیه‌السلام فرمود: «یَتَعَلَمُ عُلُومَنا وَ یُعَلِّمُها النّاس» علوم ما اهل‌بیت را یاد بگیرد، فرا بگیرد، و به دیگران در عالم منتشر کند.

شاید بشود بعد از مقام اهل‌بیت و اولیاء خدا، بزرگان و علمایی که مبلغ و مروج مکتب اهل‌بیت بودند، بگوییم افضل انسان‌های روی زمین هستند. که امر اهل بیت را احیا می‌کنند. امام هشتم‌علیه‌السلام حدودا دوران امامتشان 20 سال بوده است. 17 سال در مدینه و 3 سال آخر بالاجبار آمدند به خراسان که در همین جا هم به شهادت رسیدند. عجیب است امام هشتم‌علیه‌السلام از حدود مثلا هزار روایت و خطبه و سخنرانی که دارند، سه‌چهارم سخنرانی‌ها، خطبه‌ها، مناظراتشان در رابطه با یا توحید است، یا درباره‌ امامت و ولایت است. یعنی خودشان که می‌فرمایند: «رَحِمَ الله عَبدا اَحیا أمرِنا» خودشان اول مبلغ امامت و ولایت هستند. چون موضوع اختلاف اینجا است. توحید را معمولا همه‌ ادیان و مذاهب قبول دارند.

سوره مبارکه «عَمَّ یَتَساءَلُونَ عَنِّ النَّبإ العَظیمِ» از نبأ خبر بزرگ می‌پرسند. دنبالش می‌فرماید: «اَلَّذي هُم فِیهِ مُختَلِفُون»در آن اختلاف می‌کنند. بعضی مفسرین گفتند منظور قیامت است، ولی روایات متعدد داریم. فرمود معاد را که همه‌ی مذاهب حتی مذاهب خود ما هم همه قبول دارند. موضع اختلاف، موضع امامت و خلافت اهل‌بیت است. لذا حضرت رضا‌علیه‌السلام بیشترین بیانات، مناظرات، خطبه‌هایشان در رابطه با موضوع امامت و ولایت است که پرجمعیت‌ترین زمانی هم که در نیشابور، بالای صد هزار نفر جمعیت جمع شدند، حضرت «لا إلهَ الَّا اللهُ حِصنی» گفتند. خیلی نکته قشنگی است من دقت نداشتم. نمی‌گوید: «مَن قال لا الهَ الّا الله»، می‌گوید: «دَخَلَ حِصنی». یعنی باید در این قلعه وارد شوی. ورودش هم این است که «بِشُرُوطِها» را قبول کنی. نبوت را قبول کنی، امام‌ها را قبول کنی

**********

فرزندانمان را توانمند کنیم

حجت الاسلام و المسلمین تراشیون

وقتی ما می‌گوییم مدیریت زندگی گره‌خورده به مسائل مالی و باید به این توجه شود، ما باید در راهبرد تربیتی فرزندانمان از دوران کودکی حتما این موضوع را ببینیم که فرزندانمان را توانمندشان بکنیم برای اینکه بتوانند تولید ثروت بکنند، درآمد به دست بیاورند چون این واقعا بخشی از زندگی است. نباید هم نادیده گرفت. ما گاهی اوقات درباره ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهراسلام‌الله‌علیها عرض می‌کنیم که وقتی وجود مبارک امیرالمؤمنین آمدند به خواستگاری حضرت زهراسلام‌الله‌علیها، وقتی که آن موارد عمومی، اخلاقی، شناخت کامل وجود داشت، محقق شد، پیامبر یک پرسشی از امیرالمؤمنین پرسیدند. گفتند حالا علی جان بگو ببینم چی داری. یعنی معلوم است مهم است که حتی پیامبر آنجا پرسیدند و امیرالمؤمنین هم تشریح کردند توانمندی‌های اقتصادی و مالی‌شان را برای پیامبر گرامی اسلام. بالأخره امرار معاش یک بخشی از زندگی ما است و بخش مهمی از آن هم هست و این اصلا یک عامل اقتدار در زندگی است. ما گاهی اوقات امروز می‌بینیم در نظامات تربیتی به این کمتر توجه می‌شود. یعنی ما دائم داریم فرزندانمان را انباشتشان می‌کنیم از یک مجموعه‌ای از دانش‌ها. یعنی هی می‌گوییم ریاضی یاد بگیر، علوم یاد بگیر، فیزیک یاد بگیر، شیمی یاد بگیر. نمی‌گوییم هم این‌ها بد است. بالأخره این‌ها علوم عمومی هست که باید هر فردی با آن آشنا باشد ولی آنکه مهم است این است که وقتی این به یک سن قانونی رسید، هجده، نوزده سال، بیست سالش شد، یکمرتبه مواجه نشویم با این پرسش که حالا چی. من باید چه کار کنم؟ دستش خالی از توانمندی‌ها باشد. توانایی تولید ثروت را نداشته باشد. این واقعا برای جامعه امروز یک نگرانی است و باید حتما ما تکلیف این موضوع را در تربیت فرزندانمان روشن کنیم.


نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: