مریم کمالینژاد
در مسیر تربیت کودک، مسائل آنچنان که ساده به نظر میرسند، نیستند. مشخصا در مورد تنبیه و تشویق، گمان میکنیم که با یک هدیه و یا چند جمله ساده و مثبت کودکمان را تشویق کردهایم و یا با قهر و محروم کردن و حتی کتککاری باعث تنبیه و خاموش شدن رفتار منفی کودک شدهایم. نکتهای که معمولا نادیده گرفته میشود وضعیت ذهنی و بیتجربگی کودک است. اینکه کودک ما هنوز از نظر ذهنی، قدرت فکر کردن به مسائل انتزاعی و خوب و بد را پیدا نکرده است. حتی اگر آن را هم داشت با ذهنی خالی از هر ماده خام که مشمول خوب و بدها شود، نمیتوانست با بیتجربگیاش آنها را تشخیص دهد. به هر حال کودک یا به ما نگاه میکند و طبق الگوی رفتاری والدینش، برخورد میکند و یا بر اساس غریزه به سمت آن چیزی که دوست دارد کشیده میشود. نوع برخورد ما میتواند رفتاری را در کودک تقویت یا خاموش کند. اما رفتارهای ما گاهی ناخودآگاه باعث تقویت رفتار منفی کودک میشود در حال یکه خودمان از آن چندان خبر نداریم. هیچکدام از ما بهعنوان والد نمیخواهیم رفتار بد کودکمان را تشویق کنیم، اما با انجام برخی از کارها باعث تقویت رفتارهای بدش میشویم. در ادامه میخواهیم به روشهای پنهانی که باعث رفتارهای منفی کودک میشود، بپردازیم. با ما همراه باشید.
تشویق پنهان
کودک شما در مرحله ای از رشد است که هر چیزی به دستش میرسد را به این طرف و آنطرف پرتاب میکند. کودک باید یاد بگیرد که پرت کردن اجسام و خوراکی و هر چیزی که در دست دارد ممکن است به خودش و دیگران و یا وسایل آسیب برساند و کار خوبی نیست و هرچه سریعتر باید آن را ترک کند. البته ما در اینجا نمیخواهیم بگوییم که چگونه با این رفتار کودک برخورد کرده یا با آن کنار بیاییم، بلکه میخواهیم بگوییم که چطور رفتار ما ناخواسته باعث تشویق کودک میشود.
تصور کنید که کودکتان روی صندلی غذایش نشسته و تک تک میوه و شکلاتی که برایش گذاشته اید را به اطراف پرتاب میکند. شما آنها را از روی زمین جمع میکنید و با اخم و ناراحتی به کودک میگویید که «این کار خوبی نیست. دیگه نباید تکرارش کنی» و همزمان خوراکی را ـ هر چه که هست ـ مجددا به میز و در دسترس کودک برمیگردانید. ظاهر ماجرا این گونه که با اخم کردن و نهی کردن کودک، او را نسبت به بدی کارش آگاه کردهاید اما حقیقت این است که شما با برگرداندن خوراکی به دست کودک، به او این پیام را دادهاید که: «هر وقت چیزی را خواستی آن را پرتاب کن» کودک زیاد به کلام و ظاهر شما دقت نمیکند، آنچه او حس میکند و پیامی که از شما دریافت میکند، برگرداندن خوراکی به اوست، چرا؟ چون گمان میکند که شما ممکن است نظرتان را تغییر دهید. اما چیزی که هرگز تغییر نمیکند، خوراکی است.
تهدیدهای بینتیجه
کودکان ما هرچقدر که کوچک باشند، باهوشتر از آن هستند که ما فکر میکنیم. آنها به روی خودشان نمیآورند اما دست ما را خوب میخوانند. پس تهدیدهایی که در پی رفتارهای بدشان به سمتشان شلیک کرده، اما هرگز پیگیریشان نمیکنیم، باعث تقویت رفتارشان میشود و نه خاموشی رفتار بد.
برای روشن شدن موضوع یک مثال میزنم. محمدرضا 4 ساله است. او عادت کرده است که مدام آب دهانش را به سمت دیگران پرتاب کند. هرگاه که چیزی خلاف میلش پیش میرود، آب دهانش را به سمت شخص یا شیء پرتاب میکند. مادر محمدرضا از این کار بسیار ناراحت است. به هیچ عنوان رفتاری نیست که بخواهد حتی ذرهای آن را ندیده بگیرد. اما در واقع این کار را میکند. مادر، وقتی که با رفتار بد کودکش مواجه میشود، به اخم و ناراحتی و گاه عصبانیت به او میگوید که کارش اصلا درست نیست و حسابی من را ناراحت کردهای. ممکن است حتی تنبیه بدنی کوچکی هم انجام دهد، مثلا پشت دست کودک بکوبد. اما هر بار به محمدرضا میگوید: با این کار بدی که انجام دادی، تمام فردا اجازه نداری تلویزیون ببینی و این ماجرا را به بابات هم میگم»
اما نه هیچوقت پدر از داستان باخبر شده است، نه از محرومیت تلویزیون خبری بوده. کودک یاد گرفته است که تهدیدهای مادر، بینتیجه است و او یا فراموش میکند یا دلش نمیآید یا به هر حال با گریهوزاری میشود نظرش را عوض کرد. در نهایت آنچه اتفاق میافتد، تقویت ناخواسته رفتار منفی کودک است.
ایده روانشناسان این است که با در نظر گرفتن تنبیه یا محرومیتهای کوچک و متناسب با رفتار و قاطعیت، به کودک نشان دهید که سر حرفتان هستید. اگر بگویید کل فردا از تلویزیون محرومی اما یک ساعت هم این کار را انجام ندهید، اثری ندارد. اما اگر بگویید: «تا یک ساعت آینده خبری از تلویزیون نیست» و سر حرفتان بمانید، کودک یاد میگیرد که نتیجه رفتار منفی، نقد است و شدنی.
دشمنتراشی
متأسفانه گمان میکنیم که آدمها اگر مورد ضربوشتم قرار بگیرند، در هر سنوسالی که باشند، تنبیه شده و دیگر سمت آن چیزی که بابتش آسیب جسمی دیدهاند، نمیروند. البته این نظر را پنهانی در ناخودآگاهمان نگه داشته ایم و در مواقع عصبانیت زیاد هم به آن فکر نمیکنیم و جز خشم، محرک دیگری نداریم. آگاه باشید که تنبیه بدنی کودک نهتنها باعث پشیمانی و ترک رفتار بد در کودک نمیشود که آن را تقویت هم میکند. چرا؟ چون او را به شما بیاعتماد کرده و لجبازی آغار میشود. چون شما شخصیتش را بدجوری نشانه گرفتهاید.
تنبیه بدنی باعث پرخاشگری، کاهش همدلی، رفتارهای ضد اجتماعی و کاهش اعتمادبهنفس در کودک میشود. و اثرات بلندمدتی بر روان او خواهد گذاشت. کدام تنبیه بدنی است که در ذات خودش همراه با آموزش باشد تا کودک یاد بگیرد که چطور رفتارش را تنظیم کند؟ مطلقا هیچوقت با تنبیه بدنی به آموزش رفتار درست نخواهید رسید.
خندهدار است
بالأخره همهمان درک میکنیم که برخی رفتارهای کودکان بامزه و خندهدار است. وقتی که کودک نوپای ما سعی میکند ادای راه رفتن کسی را دربیاورد یا کلمهای نامناسب را به زبان میآورد یا زمانی که روی صندلی رستوران بالا و پایین میپرد و دست غذاییش را به همهجا میکشد و آواز میخواند، ممکن است برایمان خندهدار یا حتی جذاب باشد. اما با کوچکترین لبخندی که به لب میآورید کودک تشویق میشود که کارش را ادامه دهد. حتی اگر مشغول گفتن بزرگترین جملات نهیکننده باشید. مهم نیست چه میگویید، مهم این است که چه میکنید و کودک لبخند شما را دریافت کرده است. خودتان را کنترل کنید و به رفتارهای بد کودک لبخند نزنید.
فریاد کشیدن
پیش از این درباره متوقف کردن فریاد کشیدن بر سر کودکان صحبت کردهایم. این که چه کارهایی میشود کرد تا هنگام خشم و عصبانیت، فریاد کشیدن را بهعنوان روش تربیتی به کار نبریم. دادن زدن، اولین روش برای آموزش بیمنطقی، عدم همدلی و پرخاشگری است. همان طور که در تنبیه بدنی هیچ نشانی از آموزش و تربیت نیست در داد زدن هم نمیتوان توقع تربیت کردن داشت. دادن زدن صرفا یک رفتار بدوی و غریزی در برابر خشم است و کودک شما را وارد فاز لجبازی و تکرار رفتار شما میکند. چون یاد میگیرد که جوابهای، هوی است.
عدم همدلی
پدر و مادران سختگیری هم داریم که همیشه و در هر زمان از کودک انتظار دارند بهترین خود باشند. در حالی که کودک ممکن است خسته، گرسنه، دلزده و ناراحت، عصبی و دمدمیمزاج باشد و نتواند مطابق میل والدینش عمل کند. اگر کودک خود را درک نمیکنید و مدام با درخواست خوب و مؤدب بودن او را از «خودش بودن» دور میکنید و هیچ راهی هم برای ابراز احساساتش در اختیارش قرار نمیدهید، متأسفانه مشغول به تقویت رفتارهای بد در کودک هستید نه تربیت او.