کد خبر: ۶۱۷۷
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۱
پپ
روایت هایی از دیگر کشورها
صفحه نخست » ینگه دنیا

گردآوری و تنظیم: مریم سیادت

دورویی کانادایی

با یکی از دوستای چینی‌ام داشتیم درباره نژادپرستی بعضی از کانادایی‌های به‌اصطلاح «وایت» یا سفیدپوست صحبت می‌کردیم.
بهش گفتم احساس می‌کنم از وقتی که وارد دانشگاه شدم نگاه‌های نژادپرستانه‌ای رو روی خودم حس می‌کنم... گفتم که فکر می‌کنم رفتار بعضی کانادایی‌ها وقتی تو سطح شهر و تو دانشگاه هستی، فرق می‌کنه.
تو سطح شهر همه به‌اصطلاح «نایس» هستند، اما تو موقعیتی مثل دانشگاه که تو هم‌سطح و یا حتی شاید بهتر از اون‌ها عمل کنی، باید نگاه‌های سرد و بی‌محلی‌هاشون رو تحمل کنی.
دوست چینی‌ام در لحظه لحظه شنیدن این حرف‌ها سرش رو تکون می‌داد و با هیجان می‌گفت «اگذکتلی» یعنی دقیقا!
حتی به دوستم گفتم که یک بار مکالمه دو تا وایت کانادایی رو تو کلاس درس می‌شنیدم که به هم می‌گفتن: این مهاجر‌ها اومدن جای دوستای ما رو گرفتن. الان دوستان ما باید به‌جای این دانشجویان اینترنشنال در کلاس بودن... به دوست چینی‌ام گفتم نمی‌دونم رفتار این‌جور آدم‌ها به‌خاطر حجابی هست که دارم یا... که پرید توی صحبتم و گفت: نه.. نه... ما هم همین حس رو داریم... مثل اینکه این بحث اون‌قدر بین دانشجو‌های چینی باب شده که حتی توصیه‌هایی از دوستان هم‌وطنش که از بچگی به کانادا اومدن رو در برخورد با کانادایی‌های نژادپرست به من می‌گفت. مثلا می‌گفت: وقتی تو ارایه‌های گروهی، بهت اجازه نمیدن که تو هم اظهارنظر کنی، تو باید بپری وسط صحبتشون، چون اون‌ها هیچ‌وقت خودشون نوبت رو به تو نمیدن و تو نمی‌تونی نمره کامل فعالیت کلاسی رو بگیری.
چیزی که به‌خوبی در کلاس‌های قبلی حس کرده بودم.
دوست چینی‌ام می‌گفت: حتی اگر بعضی از این کانادایی‌ها به پیشرفته بودن کشورشون می‌نازن، باید بدونن که بعضی بخش‌های چین از کانادا هم پیشرفته‌تره. بعد توی گوشیش یک اپلیکیشن رو به من نشون داد. گفت ببین، ما توی چین برای خیلی از خرید‌هامون دیگه از کارت بانکی استفاده نمی‌کنیم و به‌جاش فقط گوشیمون رو اسکن می‌کنیم... من و دوستم حتی درباره تاریخ بسیار غنی کشورمون با هم صحبت کردیم و اینکه چقدر تاریخ در اصالت نقش مهمی‌داره. در آخر بهش گفتم خدای ما مسلمان‌ها میگه: هرکدام از شما که رفتار بهتری داشته باشید، بهتر هستید و نزد خدا عزیزترید... منظورم همون آیه «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» بود.
خلاصه خیلی برام جالب بود که هر دومون معتقد بودیم که اگرچه در لایه رویی شهر همه با هم نایس و مهربون هستند، اما در سطوح زیرین، نژادها، منفعت‌طلبی‌ها، و حسادت‌ها گاهی خیلی آزاردهنده میشن.

*******

کتاب عملیاتی

یکی از کتاب‌های خوبی که در کتابخانه دانشگاه پیدا کردم. کتاب « صد و یک راه برای خاص کردن کلاس درس» هست.
مطالب کتاب واقعا عملیاتی هست و معلم‌ها بسته به فرهنگ هر کشور می‌تونن به صورت منعطفی از ایده‌های کتاب استفاده کنند.
مثلا در ایده شماره ۱۲ گفته شده که یک معلمی، یک روز از تعطیلات آخر هفته در ماه از تعدادی از دانش آموز ها دعوت می‌کرده که به خانه شون برن و با هم شام درست کنند و خوش بگذرونند.» من فکر می‌کنم این ایده می‌تونه به یادگیری بچه‌ها مخصوصا در سنین نوجوانی کمک کنه. بچه‌ها خیلی دوست دارن درباره زندگی خصوصی معلمشون بدونن و تحقیقات نشون داده که ایجاد صمیمیت بین معلم و دانش‌آموزها به‌صورت مستقیم بر سطح یادگیری و انگیزه دانش‌آموزها تأثیر می‌گذاره.

******

کپری به نام هتل

از میان جنگل های برزیل داشتیم رد می‌شدیم که عده ای از سرخ‌پوستا جلوی ما رو گرفتن و گفتن، اینجا منطقه ماست و برای رد شدن از جاده باید پول پرداخت کنید.
من که از بچگی دوست داشتم این‌جور آدما رو از نزدیک ببینم فرصت رو مغتنم شمردم و رفتم پیششون
.
‏می‌گفتن: قبیله ما حدود ۳هزار نفر هستن، من که دوست داشتم برم جمعشون و اسلام رو بهشون معرفی کنم، پرسیدم :چه جوری میشه رفت بین قبیله‌تون؟
گفتن فقط در قالب تورهای توریستی می‌تونی بری که الان به‌خاطر کرونا ممنوعه .
یه کپر آنجا بود گفتم این چیه؟ گفتن: یه هتله برا توریستا!

******

اسلام در برزیل

با بعضی از همسایه ها خیلی صمیمی هستم، بعضی وقتا منو که می‌بینن می‌پرسن: شما مسلمونا چطوری از عهده خرج ۴تا زن بر میاین؟
یادمه یه معلم برزیلی ازم پرسید: چرا وقتی یه مرد مسلمون می‌میره باید زنش هم همراش دفن بشه؟
حالا اگه کسی ۴ زن داشت شبهه که خیلی سنگین‌تر میشه!
میگم من که شیخ مسلمونا هستم فقط یه زن دارم باور نمی‌کنن، واقعا رسانه‌ها در تخریب چهره اسلام جوری کار کردن تا یه برزیلی منو می‌بینه فورا این سؤال رو می‌پرسه؟

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: