عاطفه میرافضل
«شهر تهران شهر نسبتا آرامی به نظر میرسید. گاه در کوچهها و منازل نزاع و دعوا سر میگرفت که با وساطت پلیس، که در شهر میگشت، فرو نشانده میشد. دزدیها اغلب ناچیز بود ولی چون اکثر اشخاص مالباخته، خودشان هم فقیر بودند، از نظر آنها ناچیز محسوب نمیشد.» توصیفی که منصوره اتحادیه، تاریخنگار و استاد دانشگاه در پژوهش «جنایت و مکافات؛ مسئله امنیت در تهران عصر ناصری و وظایف پلیس» از وضعیت دارالخلافه تهران در دوره قاجار ارائه میدهد، خواننده را به یک قلمرو ویژه راه مینمایاند؛ آنجا که تاریکی برآمده از جرائم اجتماعی در تاریخ، تصویری تلخ پیش روی میگذارد. توصیف این پژوهشگر برجسته را با روایتی از یک جهانگرد اروپایی در عصر قاجار در هم میآمیزیم تا از دریچه این توصیفها، با رنگی زنانه و بهنقل از ماهنامه زنان و زندگی به آن قلمرو پای بگذاریم.
ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دارالفنون و سپس دربار ناصرالدینشاه
قاجار در کتاب «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان» درباره یکی از جرائم رایج در آن
روزگار مینویسد: «دستبردهای مختصر خدمه منزل رواج دارد. مستخدم منزل تمام جیزهایی
را که برای اربابش غیر لازم میداند صاحب میشود. اصل مورد اعتقاد او این نیست که
«این مال، مال دزدی است» بلکه این است که «دزدی خود موجب تملک میشود».
فرد ایرانی با سکوت تمام این کش رفتن وسایل خانه، سوخت، خواربار و سایر اشیاء و
مایحتاج روزانه را تحمل میکند و به روی خود نمیآورد زیرا آن را اصلاحپذیر نمیداند.
همچنین اروپایی ساکن ایران نیز بهتر است این امر غیرقابل اجتناب را بپذیرد و به تن
بگیرد.» بخشی از خدمهای که این پزشک اروپایی روایت میکند، زن بودهاند.
روایتی از
دنیای زنان
آنچه سندهای تاریخی در حوزههای گوناگون نشان میدهند تصویری واقعی از رخدادهای
روزمره مردم در عریضه نامهها و شکایتنامهها به مراجع گوناگون حکومتی، در این
میانه میتوانند آن رویه و لایه از زندگی گذشته را نمایش بگذارند که به حوزههای
امنیت عمومی مردم و پیوند مینان حکومت و جامعه اشاره دارد.
در بیشتر گزارشهای نظمیه و شکایتنامه از درگیریها، مسائل و جرائمی سخن رفته است
که عامل، عاملان یا دستکم یک سوی ماجرا، مرد بودهاند. از تخلفات و جرائم زنان در
تاریخ در مجموعه منابع و سندهای تاریخی، کمتر نشان داریم. این مسئله البته نه از
آنرو بوده که زنان از انجام اینگونه تخلفات و جرائم دور بودهاند که بخشی از آن
به آگاهی اندک امروزی ما از دنیای زنان باز میگردد.
با این وجود در معدود سندهای بر جای مانده از وضعیت اجتماعی زنان در روزگار گذشته
ایران، میتوان نشانههایی از حضور زنان را در مسائل و جرائم شخصی و اجتماعی یافت.
شاید جالب باشد، امروز آگاهی یابیم زنان در دو سده گذشته، درگیر چه مسائل و اختلافهای
خصوصی و اجتماعی بوده و چه جرمهایی را مرتکب میشدند.
راپورت های
نظمیه از جرائم زنانه
سفرهای ناصرالدینشاه قاجار به فرنگ و آشنایی با دستاوردهای تمدن نوین اروپایی،
بازگشت نخستین دستههای دانشجویانی که به کوشش عباسمیرزا نایبالسلطنه فتحعلیشاه
برای فراگیری دانشهای جدید به آنجا فرستاده شدند، آشنایی ایرانیان با روزنامه و
پیوندهای بیشتر ایرانیان و اروپاییان در پی سفرهای دوجانبه و سرانجام شکلگیری
نخستین نهادهای سازمانهای حکومتی به شیوه نوین ـ هر چند ناقص و ناکارآمد ـ از ویژگیهای
دوره حکومت ناصرالدینشاه به شمار میآید.
یکی از نهادهای نوین که در دوره حکمرانی این پادشاه پدید آمد، نظیمه یا پلیس به
شیوه اروپایی است. ناصرالدینشاه با بهرهگیری از آنچه در فرنگ دیده بود، کوشید در
ساختار سنتی امنیت در دارالخلافه تهران دگرگونیهایی پدید آورده، نظمیه به شیوه
غربی را در ایران برقرار سازد. سفر دوم او به اروپا به سال 1295 قمری، یک رهآورد
ویژه داشت؛ فردی ایتالیایی به نام کنت آنتوان دومونت فرت در پی این سفر شاه قاجار،
به ایران آمد تا در استخدام دولت ایران در آمده و نظمیه به شیوه اروپای را در
پایتخت قاجار پدید آورد.
کنت ایتالیایی، یک سال بعد کتابچه «قانون نظمیه و امنیه بلدیه» را تنظیم کرد و به
تأیید شاه رسانید؛ نخستین رساله قانون پلیس در ایران بدین ترتیب تصویب شد تا به
اجرا در آید. کنت آنتوان همچنین سازمان پلیس را پدید آورد که بر آن اساس یک رئیس و
یک نایب رییس در هر محله بر تأمین امنیت آنجا میکوشیدند.
گزارشهای روزانه مأموران نظیمه کنت از محلهها، به او اجازه
میداد بر مسائل امنیتی و انتظامی شهر مسلط شود. این گزارشها که در بایگانیهای
اسنادی با نام «راپورت وقایع مختلفه محلات دارالخلافه» گرد آمده، وضعیت جرمها،
جنایتها و اختلافات گوناگون اهالی دارالخلافه را در میانه سالهای 1302 تا 1305
قمری نشان میدهند. همچنین اسنادی دیگر از دوره قاجار بر جای ماندهاند که با
بررسی آنها میتوان به وضعیت جرائم و مسائل و اختلافات مردم در آن دوره پی برد.
به همان میزان که آگاهی تاریخیمان از دنیای زنان، چه در روزگار دور، چه زمانه
نزدیک تاریخ اندک است، به همان میزان از اندک آگاهیهای به دست آمده، میتوانیم
نمایی از وضعیت دنیای زنان در گذشته ارائه کنیم. این وضعیت در حوزه جرائم خصوصی و
اجتماعی که زنان عاملشان بوده یا یک سوی آنها به شمار میآمدهاند نیز وجود دارد.
اختلافهای خانوادگی، مسائل مالی، دزدی و نزاع مالک و مستأجر، از حوزههایی به
شمار میآیند که بازتابنده حضور زنان در یک سوی ماجرا بوده اند.
حاجیه قدمشاد مطرب، اجازه نداد،
نزاع شد
در زمینه نزاع مالک و مستاجر، نپرداختن کرایه مهمترین عامل اختلاف و نزاع بوده که
شکایت صاحبخانه یا مستأجر را بر میانگیخته است. در یک سند به زنی اشاره شده که
«مستأجر مشهدیحسین بقال بود و چون کرایهاش را (8 هزار) نپرداخته بود، نزاع میکنند.
بعد از تحقیقات، رئیس محله میان آنها قراری میدهد که بقال راضی شده میرود.»
در سندی دیگر، از زنی به نام «حاجیه قدمشاد مطرب» نام برده شده است که «در خانه
عیال حاجی هاشم نام مستأجر است، دیروز بهواسطه کرایه با مشارالیها نزاعشان شد.»
آنگونه که راپورت نظمیه نشان میدهد هر دو زن برای رسیدگی به دعوایشان به رئیس
محله شکایت بردهاند.
نزاع آقاهاشم با همشیره شیپورچی
اختلافات خانوادگی، دیگر گسترهای است که در آن میتوان به برخی جرائم و مسائل
زنان پی برد. اختلافهای زن و شوهری که گاه جرائمی را موجب میشده است.
یکی از گزارشهای مأموران نظمیه پایتخت از دعوایی خانوادگی خبر میدهد که زنهای
طرفین را به جان یکدیگر انداخته است: «آقا هاشم صراف، با زنش که همشیره محمد
شیپورچی ماست نزاع شان شده. مشارالیها میخواسته برود و زن خود را طلاق بدهد جمعی
از زنهای طرفین به حمایت یکدیگر بر آمده بنای زدوخورد گذارده بودند. همسایهها
جمع شده آنها را ساکت کرده صلح میدهند.»
دستاندازی یک زن بر املاک طفلهای صغیر
دستاندازی بر املاک دیگران و تصرف غیر حق آنها از دیگر جرائمی است که در برخی از
آنها میتوان حضور زنان را به تماشا نشست. مجموعه سندهایی که از سال های 1332 تا
1336 قمری بر جای مانده است از یک دعوای دامنهدار درباره تصرف املاک چند طفل صغیر
از سوی یک زن آگاهی میدهند.
بر اساس این سندها، میرزا ابوالحسن تبعه اسلامبول که در کردستان فرزندانی دارد، در مکه فوت کرده است و پس از فوت او، همسرش لقاء خانم، با شیخ ابراهیم ازدواج کرده و به همین دلیل حق حضانت او بر بچههایش ساقط شده است و برای فرزندانش قیم تعیین کردهاند. حاجیمحمد قیم ورثه ابوالحسن، از لقاءخانم شکایت کرده است که او قیمومیتنامه را که برای فرزندان میرزاابوالحسن پس از ازدواج مادرشان تعیین قیم کرده باطل دانسته و املاکی را که در اختیار قیومین بود، تصرف کرده است.
روایت دزدی
زن قاسمکچل
«دیروز زنی خراسانیه سارقه به خانه رضاخان قاجار رفته، بعضی اسباب سرقت نموده، میخواسته
ببرد، اهل خانه ملتفت گردیده، بنای داد و فریاد را گذارده، اجزای پلیس رسیده،
مشارالیها را دستگیر نموده و به اداره آوردند.» این راپورت نظمیه که به سال 1304
قمری باز می گردد از جرمی نشان دارد که در میان دیگر جرائم زنان، بیشتر گزارش شده
است.
در میان سندهای تاریخی که از حضور زنان در عرصه جرائم اجتماعی روایت می کنند، آمار
سندهای دزدی زنان در دوره قاجار، بیش از دیگر گزارش ها است. به موجب یک سند،
نویسنده عریضهای مدعی شده پس از درگذشت فردی به نام نصرت، همسر او سه طاقه شال
کرمانی و بعضی اجناس او را از خانه مرحوم برده است. سندی دیگر از «دزدی پول
محمدصادق توسط زن قاسمکچل و تقاضای صدور حکم دراینباره» آگاهی میدهد. بهموجب
یک سند دیگر که البته احتمالا به دوره پادشاهی محمدشاه، پدر ناصرالدینشاه باز میگردد،
درباره سرقت از منزل فردی به نام میرزااحمد مستوفی سخن رفته که بخشی از آن اموال،
نزد همسر فردی دیگر به نام محمد کریم پیدا شده است. آنگونه که این سند تاریخی
روایت میکند، دزدی یاد شده به حبس آن زن انجامیده است.
* منبع:
به جز مجموعه «راپورت وقایع مختلفه محلات دارالخلافه» در میانه سال های 1303 تا 1305، این نوشتار از مجموعه سندهای موجود در بایگانی دیجیتال «آرشیو دنیای زنان در عصر قاجار» بهره جسته است.