کد خبر: ۶۰۲
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۹
پپ
صفحه نخست » برگزیده ها


این قسمت: چرا در شهر عشق بوی بدی پیچیده است؟!

مریم سیادت

پاریس برای خیلی‌ها شهری افسانه‌ای است، شهر مد و برند و هنر. خیلی‌ها پاریس و ماندگاری تاریخی‌اش را از این سوی دنیا هم خوب می‌شناسند آن هم بدون سفر کردن به آن. از روی بینوایان ویکتور هوگو، جنگ‌های ناپلئون بناپارت، لوئی شانزدهم، برج ایفل و الکساندر دوما و امیل زولا و این اواخر از اتفاقات ناگوار سیاسی اجتماعی‌اش، حمله تروریست‌های داعشی‌های جوانی که خسته و ناامید از حضور در خاورمیانه به خانه برگشته بودند و احیانا مورد استقبال ویژه و خوش‌آمدگویی قرار نگرفته بودند.

به عقیده برخی گردشگران وطنی که شاید خیلی از مکان‌های تاریخی سرزمین خود را ندیده باشند اما کوچه پس کوچه‌های پاریس را مثل کف دست می‌شناسند، پاریس شهر رؤیا‌هاست؛ شهر عاشقان دنیا، شهر رمان‌ها و فیلم‌های آشنا؛ از شانزلیزه گرفته که بهشت مد جهان است تا ایفل که سمبل بی‌چون‌و‌چرای شهر است؛ از موزه‌ لوور که تابلوی مونالیزا و تکه‌هایی از تخت جمشید را در خود دارد، تا کلیسای مرموز نوتردام با گوژپشت معروفش و از رود پرآب «سن» تا کاخ تاریخی «ورسای».

یکی از آن‌ها در وبلاگش می‌گوید: «تماشای موزیکال‌های «مولن‌روژ» و سر زدن به آرامگاه صادق هدایت در «پرلاشز» هم تجربه‌های دیگر پاریس‌اند. پاریس جایی است که همه بدون این‌که دیده باشیم می‌شناسیم؛ هرم موزه‌ لوور را در فیلم «داوینچی کد»، مولن‌روژ را در فیلم مولن‌روژ و بلوار «سن ژرمن» را در رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» به یاد داریم. نوستالژی پاریس تمام‌نشدنی‌‌ست.»

اما معمولا تکه‌هایی از پازل سفرنامه این سیاحت‌گران یا اقامت‌کننده‌های پاریسی گمشده است. شاید هم می‌خواهند برای مردم آن دیار آبروداری کنند و صلاح نمی بینند ناگفته‌ها را هم به زبان آورند...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: