مدیرمسئول
حول و حوش سال نو، حال و هوای هر کس و همهجا عوض میشود. هر کس را میبینی، پر شتاب و با عجله مشغول کاری است. یکی که تمیزی خانه و زندگی برایش مهمتر است، همه زندگی را به هم میریزد، خانه، مثل خانه جنگزده و آوار شده، زیر و رو میشود! از آشپزخانه تا اتاق خواب! حتی در بعضی خانهها، جایی برای خوابیدن هم پیدا نمیشود و فرشی برای آرمیدن! شویندهها به کار میآیند، خانه از بالا تا پایین شسته میشود، درز دیوارها پاک میشود و خلاصه هیچ چیز از قلم نمیافتد و بعد از چند روز پر کار و طاقتفرسا، همه چیز از تمیزی برق میزند و نو نوار میشود. خانهای که تا چند روز قبل جای نشستن هم نداشت، حالا آماده پذیرایی از مهمانان نوروزی میشود و محلی دلنشین برای دور هم جمع شدن همه اعضاء خانواده. لبخند رضایت فرزندان و مهمانان و تعریف از زیباییهای خانه، خستگی را از تن مادر که معمولا رکن اصلی خانهتکانی است در میآورد و دلش آرام میشود که کارش مقبول طبع اطرافیانش قرار گرفته است. اما برای برخی دیگر، پایان سال زمان تسویه حسابهای مالی و بانکی است. حتی رسیدگی به حساب سال و محاسبه خمس. اینها از مدتها قبل، تمام صورتحسابهای مختلف، عملیات بانکی و فاکتورها را جمع کردهاند. با همه طرف حسابها و مشتریها و فروشندهها و... ارتباط گرفتهاند و سعی کردهاند همه صورتحسابهای مالی را آماده کنند تا بتوانند موقع رسیدگی به حسابها، هیچ چیز را از قلم نیندازند. کار حسابرسی هم معمولا چند روز طول میکشد اما آن هم بعد از چند روز، حسابی صاف و روشن و تسویه شده میرسد و همین که حسابها به اصطلاح حسابرسها «با هم بخواند» خستگی را از تنش بیرون میکند و با خیال راحت دفتر و حساب را کنار میگذارد. برخی دیگر انبارگردانی را برای آخر سال کار مهم خود میدانند. بیرون ریختن خرت و پرتهای اضافی و شمارش آنچه باقی مانده با هدف اینکه خبردار بشوند چه دارند و چه ندارند، چه باید تهیه کنند و چه چیزهایی را بیخود و بیجهت نگه داشتهاند و...
همه اینها، رفتارهایی است که این روزها با چشم خود میبینیم و یا خودمان در آن شریکیم و مشغولیم. این رفتارها را سالهاست ـ لااقل به اندازه سالهای عمرمان ـ سراغ داریم و از آن خاطرات تلخ و شیرین داریم.
...