کد خبر: ۵۸۸
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۶
پپ
صفحه نخست » شما و ما


مردی به نزد حلوافروشی رفت و گفت: «مقداری حلوای نسیه به من بده».

حلوا فروش قدری حلوا برایش در کفه ترازو گذاشت و گفت: «امتحان کن ببین خوب است یا نه

مرد گفت: «روزه‌ام باشد موقع افطار»

حلوا فروش گفت: «هنوز 10 روز به ماه رمضان مانده، چطور است که حالا روزه گرفته‌ای

مرد گفت: «قضای روزه پارسال است

حلوافروش حلوایش را از کفه ترازو برداشت و گفت: «تو قرض خدا را به یک سال بعد می‌اندازی، قرض من را به این زودی‌ها نخواهی داد. من به تو حلوا نمی‌دهم.

...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: