علی حسین زاده
انسان در زندگی فردی و اجتماعی وظایف و تکالیفی دارد که باید آنها را انجام دهد و چنانچه در ادای آنها کوتاهی کند، مقصر و مسئول است؛ بنابراین در اصل ادای وظایف چیزی به نام مدارا وجود ندارد؛ ولی در راهکارها و کیفیت ادای وظیفه، مدارا یک اصل انکارناپذیر است که برای رسیدن به هدف، رعایت آن ضروری است. به تعبیر دیگر، جایی نوبت به مدارا میرسد که وظیفه اولی خود را انجام داده و درصدد دعوت به خیر، موعظه، امر به معروف، نهی از منکر و... برآمده باشیم و در صورتی که سطح دلخواه از کار خیر عملی نشد، دست کم برای تحقق سطوح پایینتر به مدارا رو آوریم. معنای مدارا این نیست که وقتی از کسی تخلفی میبینیم، او را به خیر نخوانیم، موعظه نکنیم، امر به معروف و نهی از منکر نکنیم و نام آن را مدارا بگذاریم. این معنای مدار نیست؛ بلکه نوعی بیتفاوتی و بیمبالاتی به امور دینی است. نمیتوان فرار از مسئولیت را مدارا نامید. سستی، بیاراده بودن و تزلزل افراد را باید از مجموعه مدارا خارج دانست. بیشک، زندگی باید با تدبیر همراه باشد. چنانچه مدیر خانواده تدبیر نداشته باشد، مشکلات فراوانی در زندگی او ایجاد میشود. مدّبر کسی است که به همه راه ها بیندیشد و راهی که بیشترین خیر و کمترین ضرر را دارد، برگزیند در این نوشتار مهارتهای دستیابی به مدارا بین همسران را بررسی میکنیم .
حد و مرز مدارا چیست؟
اندیشه در متون دینی چنین نتیجه میدهد که همسران باید با یکدیگر مدارا کنند و به طور خاص مردان به جهت تفاوتهایی که با زنان دارند، باید با آنان مدارا کنند و آن را یک اصل فراگیر در زندگی به شمار آورند؛ البته به ندرت مواردی یافت میشود که اسلام مدارا را به جهت عوارضی شایسته نمیداند؛ از جمله آنجا که مدارا، مرد را به انزوای بیغیرتی جا دهد و او را در برابر انجام دادن کار زشت همسر بی تفاوت کند. در چنین جایی مدارا مطلوب نیست. همچنین اگر مدارای با همسر باعث شود فضای گناه فراگیر شود و مدارا کننده را نیز در برگیرد، اینجا نیز به دلیل وظیفهای که مرد در مقابله با گناه دارد، نمیتواند مدارا کند تا گناه او را نیز دامنگیر شود. برای مثال منزل مکان زندگی زن و شوهر است. حال اگر زن بر اثر تسامح همسر وسایل گناهی را بخرد و در منزل محفل گناه راه بیندازد، مرد نیز سرانجام در معرض گناه قرار میگیرد؛ جای مدارا نیست. پس به طور کلی هر جا مدارا باعث ارتکاب گناه مدارا کننده شود، مدارا مطلوب نیست.
...