حسنی احمدی
فرزند رسولم موسی بن جعفر در راه میرفت که چشمش به مرد ژولیده و خاکنشین
افتاد. لبخندی بر چهره کاظم نشست جلو رفت و کنارش روی زمین نشست و به او سلام کرد.
کاظم سرگرم سخن با مرد بود و به نیکی با او رفتار میکرد موسی بن جعفر رو به مرد
کرد وگفت: ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﻣﺘﮕزﺍﺭﻯ ﺣﺎﺿﺮﻡ، ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻛﺎﺭﻯ ﺩﺍﺭﻯ ﺑﮕﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ. ﺷﺨﺼﻰ که از دور شاهد این اتفاقات بود نزدیک آمده و گفت: ﻋﺠﺒﺎ! ﺗﻮ ﻧﺰﺩ
ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ (ﺧﺎﻙﺁﻟﻮﺩ ﻭ ﻛﻮﺥﻧﺸﻴﻦ) ﺁﻣﺪﻩای ﻭ ﻫﻤﻨﺸﻴﻦ ﺷﺪﻩﺍﻯ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﻪ
ﺍﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﻰ ﺍﻭ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﺪ.... موسی بن جعفر به چشمان مرد نگاه کرد و پاسخ داد: ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺑﻨﺪﻩﺍﻯ ﺍﺯ
ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ، ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﻳﻨﻰ ﻣﻦ ﻃﺒﻖ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﺍﻡ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻣﻰﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺪﺭ
ﻣﻦ ﻭ ﺍﻭ، ﺣﻀﺮﺕ ﺁﺩﻡعلیهالسلام ﻳﻜﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮﻳﻦ ﺩﻳﻦ؛ ﺩﻳﻦ
ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ (ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻜﺎﺭﻯ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩﻩ) ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﺯ
ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﻨﻴﻢ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﺎ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺨﺮ ﺑﺮ ﺍﻭ، ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻛﻮﭼﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ. موسی بن
جعفر لحظاتی سکوت کرد ﺳﭙﺲ شعری را زیر لب زمزمه کرد:
ﻧﻮﺍﺻﻞ ﻣﻦ ﻟﺎﻳﺴﺘﺤﻖ ﻭﺻﺎﻟﻨﺎ ﻣﺨﺎﻓﺔ ﺍﻥ ﻧﺒﻘﻰ ﺑﻐﻴﺮ ﺻﺪﻳﻖ ﺑﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰﺳﺎﺯﻳﻢ،
ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮﻳﻢ.
1ـ منبع :ﺍﻋﻴﺎﻥﺍﻟﺸﻴﻌﻪ جلد 2، صفحه 7
پاسخ به شبهات
با توجه به آیه «لا اکراه فی الدین»، پیامبر چگونه به
کشورها و مناطق مختلف لشکرکشی کرده و آنها را مجبور میکردند که با زور شمشیر مسلمان
شوند؟
پاسخ: اگر مقصود اين است كه پيامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم
به منظور كشورگشايي و يا تحميل عقيده به كشور ديگر آغازگر حمله بودهاند، اين نوع جنگ
در طول حيات پيامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم اتفاق نيفتاده است. پيامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم
آغازگر جنگ نبودهاست، زيرا پيامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم هيچكدام از جنگهاي
خود را به منظور كشورگشايي و تحميل اسلام آغاز نكرده بودند. اما اگر شروع جنگ به معناي جلوگيري از تحميل جنگ و ضربه
زدن دشمن به اسلام و مسلمين باشد، در اين صورت پيامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم آغازگر
برخي جنگها بوده است. جنگ ذاتالسلاسل از اين نوع جنگها ميباشد. علاوه براین باید گفت هدف دیگر پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم
از این جنگها، از بین بردن موانع ایمان آوردن مردم بود، نه اینکه بهوسیله این جنگها
نیت تحمیل عقیده و توسل به زور برای مسلمان شدن را داشته باشند. اگر اين جنگ و جهاد،
براي اكراه و اجبار به دين بود، در همان زمان، مسيحيان و يهوديان در محدودهي حكومت حضرتصلیاللهعلیهوآلهوسلم به سر
نميبردند و حضرت آنان را اجبار به اسلام ميكرد، در حاليكه به دستور قرآن، با آنان به نيكويي رفتار مينمود. شبهه خدا در آیه
19 سوره قمر، مدت زمان نابودی قوم عاد را یک روز بیان میکند. اما در آیه 6 و7 سوره
حاقّه میگوید هفت شب و هشت روز بوده است!! این تناقض نیست؟ پاسخ: کلمه «یوم» در قرآن به معانی مختلف آمده است و یکی از
معانی آن، مطلق زمان است. برای نمونه، آیهای درباره حضرت یحیی است که میفرماید:
«وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»
در این آیه، کلمه یوم، به معنی زمان آمده است نه یوم (روز) در مقابل لیل (شب) این بیان در آیه اول نیز جاری است آنجا که فرموده: « إِنَّا
أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ». پس معنی
آیه این میشود که عذاب بر قوم عاد در زمانی که نحوست، بهصورت پیاپی و ممتد بود نازل
شد. با این بیان، آیه اشاره به مدت زمان نزول عذاب ندارد بلکه آن را با آیه دیگر تفسیر
میکند که منظور از این زمان ممتد، هفت شب و هشت روز بوده است. شبهه اگر فدک ارث حضرت زهراسلاماللهعلیها بود، پس چرا زنان
پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم از آن سهمی نداشتند؟ پاسخ: قرائنی وجود دارد که اثبات میکند فدک ارث مصطلح نبوده
که در نتیجه احکام آن را داشته باشد: شیعه و اهل سنت نقل کردهاند، وقتی آیه «و آتِ ذی القربی
حقّه» نازل گردید، پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم حضرت زهراسلاماللهعلیها
را خواستند و فدک را به ایشان عطاء فرمودند در حالی که اگر فدک، ارث مصطلح بود، میبایست
بعد از رحلت پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم، به حضرت واگذار گردد. حضرت زهراسلاماللهعلیها در خطبه معروف خطاب به ابوبکر
از «فدک» با تعبیر «نحله» (بخشش و عطیه) یاد میکند: «هذا ابن قحافه أبتزّنی نِحلة
ابی...» و این بدین سبب بود که حضرت زهراسلاماللهعلیها در زمان حیات پدر بزرگوارشان
مالک فدک و عهدهدار امور اداره آن گردید. طبق شهادت تاریخ، حضرت زهراسلاماللهعلیها در فدک، تعدادی
کارگر و کشاورز داشته و زمانی که ابوبکر میخواست فدک را غصب کند، عدهای مأمور فرستاد
تا آن کارگرها را از آنجا بیرون کنند. این امر، شاهدی دیگر بر این معنی است که حضرت
زهراسلاماللهعلیها قبل از رحلت پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم اختیار فدک
را بهعهده داشتهاند. دروغ ترین دروغ ها
حجت الاسلام والمسلمین عباسی
در سوره حجرات همه آیه 12 را شنیدند. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» (حجرات / 12) ای کسانی که ایمان آوردید از خیلی از گمانها دوری کنید. بعضی از گمانها گناه است. ما درباره دروغ صحبت کردیم، سوءظن را به عنوان عامل دوم گذاشتیم. میخواهم یک روایت خیلی قشنگ و قابل تأمل بخوانم و فکر خود را به این روایت مشغول کنیم. باور کنید اینکه میگویند «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ» یک لحظه تفکر از یک سال عبادت بیشتر ثواب دارد و برتر است و در بعضی از نقلها دارد که حتی از هفتاد سال عبادت. یکی از اصلیترین چیزهایی که ما میتوانیم به آن فکر کنیم و این عبادت بزرگ را انجام دهیم فکر کردن روی کلمات خدا و معصومینعلیهمالسلام است. فکر خود را مشغول کنیم. ما گفتیم که سوءظن عامل دوم به هم زدن اعتماد است. ولی شاید اگر به این روایت دقت کنیم بگوییم که یک عامل سوءظن و دروغ با همدیگر یکی هستند. هر دوی آنها دروغ هستند. رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:«إِيَّاكُمْ وَ الظَّنَّ، فَإِنَّ الظَّنَّ أَكْذَبُ الْكَذِب» از گمان بد پرهیز کنید که گمان بد خودش دروغترین دروغهاست. دروغ را گاهی اوقات ما با زبان خود میگوییم. آن دروغی هم که در ذهن ما هست همین است. بابا خانه است، کسی در میزند میگوید بگویید نیست. آن هم میرود میگوید بابای من نیست. این با زبان خود این حرف را میزند. ولی شاید اگر سوء ظن بهعنوان یک دروغ، آن هم یک دروغ خطرناک و دروغترین دروغ بر شمرده شده دلیل آن شاید این باشد که ما گاهی اوقات به خودمان دروغ میگوییم. یعنی چه؟ فلانی یک حرفی به من میزند، اصلا هم قصد آن بیاحترامی نیست ولی من در خودم با خودم دارم حرف میزنم و مدام به خودم میگویم دیدی بیاحترامی کرد. ما به خودمان درباره دیگران در ذهن خود هم نباید دروغ بگوییم و اتفاقا این دروغی به که خودمان میگوییم این یک مقدار زیادی تبعات دارد که امروز میخواهیم درباره آن حرف بزنیم که شاید به آن تبعات اگر فکر کردیم معلوم شود که چرا رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند که گمان بد خودش بدترین دروغ است. دروغترین دروغهاست. پس ما با زبان ذهن خود به خودمان داریم درباره دیگران دروغ میگوییم. چیزی که نیست را میخواهیم بگوییم که هست. این دروغ است.
****
آثار شنیدن دعا
حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
یک بزرگی داشتیم، مرحوم آسید کمال موسوی شیرازی است که از دوستان نزدیک مقام معظم رهبری هم بودند. از شاگردهای مرحوم آقای انصاری همدانی بودند.
ایشان در جلسات خصوصی خود فرازهایی از دعای جوشن کبیر را میگفتند یک کسی با یک صدای خوب بخواند و بقیه هم گوش بدهند. همان جور که ما قرآن گوش میدهیم گاهی شنیدن دعاها هم اثرش بیشتر است. یکی از فرازهای دعای جوشن کبیر همین است «يَا مَنْ لَا مَفَرَّ إِلَّا إِلَيْهِ يَا مَنْ لَا مَفْزَعَ إِلَّا إِلَيْهِ يَا مَنْ لَا مَقْصَدَ إِلَّا إِلَيْهِ يَا مَنْ لَا مَنْجَى مِنْهُ إِلَّا إِلَيْه» یعنی غیر خدا چه کسی میتواند پناه ما باشد. راه فرار دیگری نیست، راه پناه دیگری نیست. مقصد دیگری نیست. خدای دیگری نداریم، پناهگاه دیگری نداریم که اگر این خدا جواب ما را نداد یا ما را رد کرد آنجا برویم. از اول تا آخر سروکار ما با یکی است. همه علل و عوامل و مخلوقات هم تحت فرمان او هستند. و لذا «يَا مَنْ لَا مَقْصَدَ إِلَّا إِلَيْهِ يَا مَنْ لَا مَنْجَى مِنْهُ إِلَّا إِلَيْه»
سیره تربیتی حضرت زهرا سلام الله علیها
حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
مرحوم محقق اربلی کتابی به نام کشف الغمه حدوداً مال 600 ـ 700 سال پیش است. از امیرالمؤمنان (س) نقل میکنند حضرت فرمود: «فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا» به خدا قسم من یک بار فاطمه را ناراحت نکردم. یک بار ایشان را مجبور به کاری نکردم. نقطه مقابل: «وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْرا» یک بار او مرا به خشم نیاورد. یک بار او با من مخالفتی نکرد. کار سختی نیست بیاییم در این تابلوهای مراسم خود این را تابلو کنیم. به نظر من در کنار همه آیات و روایاتی که در عظمت حضرت زهرا (س) داریم شاید باز این جایگاه خودش را دارد. «وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان» تمام هم و غم و غصههای من بیرون از خانه بود. در خانه میآمدم یک نگاه به فاطمه میانداختم تمام غصههای من برطرف میشد. اینها در اوج فقر بودند. یکی از هماهنگیها هماهنگی با وضع اقتصادی شوهر است. یکی از هماهنگیها هماهنگی با شغل شوهر است. در این ده سال مدینه اوج جهاد امیرالمؤمنان بوده است. در این ده سال مدینه قریب 80 ـ 90 جنگ بر پیامبر تحمیل کردند. در همه این جهادها امیرالمؤمنان حضور داشتند.
در جنگ احد وقتی حضرت خانه آمدند 90 جراحت بر بدن امیرالمؤمنان علیهالسلام بود. یک بار فاطمه زهرا نگفت این چه کاری شد، این چه شغلی شد. این چه زندگی شد. امام حسن وقتی به دنیا آمدند امیرالمؤمنان در جهاد بودند. این حدیث در خرائج مرحوم راوندی که از منابع بسیار قدیمی ماست، وجود دارد.