عاطفه میرافضل
تاریخچه استفاده از لوازم آرایشی در ایران همواره مورد غفلت واقع شده است. شاید علت این امر بیاهمیت تلقی شدن موضوع لوازم آرایشی برای انجام تحقیقات بوده باشد. با این وجود مطالعه درباره لوازم آرایشی بر روند تحول و تکامل مد و مراکز زیبایی پرتو افکنده و موجب افزایش اطلاعات در مناسبات تجاری و تأثیرات متقابل فرهنگی میشود. هفت قلم آرایش یا هفت وند یا به عبارتی پرمعناتر هر «هفت» به هفت نوع وسیلهای که جهت آرایش کامل بانوان به کار میروند گفته میشود. این اصطلاح امروزه نیز با لحنی طعنهآمیز در مورد بانوانی که آرایش کاملی کردهاند، به کار میرود. اصولا دختران در قدیم اجازه استفاده از لوازم آرایشی را نداشته و فقط زنان متاهل آرایش میکردند.
عدد هفت ارزشی نمادین و مذهبی داشته و نشانه تکامل بوده است. البته در تمامیمواردی که عدد هفت در مورد آنها به کار میرود، مصداق حقیقی وجود ندارد، ولی در این مورد خاص، به واقع این هفت جزء وجود داشتهاند. در برخی ادوار و طی تغییر و تحولی که در مدهای مختلف به وجود آمد، یک یا چند وسیله آرایشی به این هفت قلم اضافه یا از آن حذف شدند.
اظهارنظر در مورد اینکه این لوازم آرایش برای اولین بار در چه
دورهای به کار رفته، کمیمشکل است؛ این واژه ابتدا در رمان مشهور «سمکعیار»
که در قرن ششم هجری نگاشته شده به کار رفته و حداقل به شش مورد از این اقلام به
استثنای «زرک» در متون صدر اسلام اشاره
شده است. واژه
زرک برای گرد طلایی که روی مو پاشیده میشد و همچنین پولکهای طلایی که بر روی
پیشانی و دیگر قسمتهای صورت چسبانده میشد، مورد استفاده قرار میگرفته است.
در کتابهای ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی که در حدود یک قرن پیش از
نگارش کتاب سمک عیار میزیستهاند، به «سرمه« اشاره میشود. طبق فرهنگ برهان قاطع،
هفت قلم لوازم آرایش عبارتند از: سرمه، نگار(حنا)، سفیداب، سرخاب، وسمه، زرک و خال
که در برخی کتب قلیا(عطر) بهجای زرک آورده شده است.
در تاریخ راوندی آرایش زنان به اینگونه تعریف شده است: «رنگآمیزی دستها و پاها با حنا، رنگآمیزی صورت با سرمه، وسمه (یا نیل)، سفید (یا سفیداب)، سرخ (یا سرخاب)» و در پایان عطر نیز اضافه شده است؛
«و عطر یا کهربای مرطوب که رایحه آن به تمام جهان میرسد».
بر اساس فرهنگ برهان قاطع، زیورآلات و جواهرات زینتی در گروه جداگانهای قرار داشته و از ۹ جزء تشکیل شدهاند: آویز (زیورآلات جواهرنشان برای موها) گوشوار، سیل سیلا(گردنبند مروارید)، گلوبند، حلقهبینی، بازوبند، دست برنجان (دستبند)، خلخال و انگشتری. بنابراین اصطلاح ۷ و ۹ کردن که احمد شاملو در کتاب کوچه آورده است، اشاره به تمام و کمال بودن لوازم زیبایی دارد یعنی ۷ وسیله آرایشی و ۹ وسیله زینتی است اما در مورد استفاده از حلقه بینی تصور میشود در میان ایرانیان چندان متداول نبوده است.
با این حال جواهراتی که در یک زمان مطلوب است، ممکن است در زمانهای دیگر مورد توجه نباشد؛ این مسئله توسط مسافر فرانسوی، شاردن تصدیق میگردد که مینویسد؛ «حلقه بینی در بین مردم اصفهان دوران صفویه مطلوب نبود.» در نتیجه تلویحا بیان میکند که استفاده از آن ممکن است خیلی قدیمیتر بوده باشد. اما در مورد حلقه بینی، هیچ گواه مطمئنی، اعم از تصویری و یا نوشتاری، وجود ندارد که در ایران، به جز در میان قبائل با منشأ عربی، استفاده میشده است. طبق گفته دیولافوی، که اهل حرم حشمتالدوله، حاکم دزفول در قرن نوزدهم میلادی را مشاهده کرد، زنهای با نژاد عرب را، از حلقه بینی که فرم استعمال آن بهوسیله سوراخ کردن دیواره بینی بود، میتوان از زنان با منشأ ایرانی تشخیص داد.