کد خبر: ۵۴۸۷
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۴
پپ
توحش به سبک فرانسوی
صفحه نخست » زیرگذر تاریخ



عاطفه میرافضل

استعمار فرانسه از سال ۱۸۳۰ کشور مسلمان الجزایر را به اشغال خود درآورد و مدت ۱۳۲ سال بر آن حکومت کرد. در این مدت طولانی تلاش بسیار کرد تا فرهنگ، زبان، خط و دین مردم را تغییر داده، به آن‌ها هویتی فرانسوی ببخشد. کلیسا‌های بسیار ساختند و مساجد را تبدیل به کلیسا کردند. زبان و خط عربی را از بین برده، زبان و خط فرانسوی را جایگزین آن کردند. در این مدت بیش از نیمی از مردم یعنی ۵/۵ میلیون الجزایری را به قتل رساندند، از جمله فجیع­ترین جنایات کشور مدعی فرهنگ، تمدن و منادی حقوق بشر، بریدن سر رهبران دینی، فرماندهان مقاومت و شخصیت­های مبارز و بزرگان الجزایر و فرستادن آن به پاریس بود. این سر‌ها برای نشان دادن افتخارات فرانسه در موزه تاریخ طبیعی »موزه انسان» به نمایش عموم در می­آمد تا بیان­گر تمدن، فرهنگ و هنرنمایی مردم فرانسه باشد.
طبق نوشته مطبوعات، در موزه انسان فرانسه، ۱۸۰۰۰ جمجمه به نمایش گذاشته شده بود. این جمجمه‌ها به انسان­هایی تعلق داشت که در سرزمین­های تحت اشغال فرانسویان زندگی می­‌کردند و توسط نظامیان فرانسوی و مزدورانشان علاوه بر جنایات بسیار سر‌های علما، رهبران و بزرگان آن‌ها را بریده و در پاریس به نمایش می­گذاشتند. پانصد جمجمه از این هیجده هزار دارای نام و نشان است و برخی از آن‌ها متعلق به علما و مجاهدان الجزایری است. جمجمه برخی از مقتولین الجزایری مومیایی شده است و تا حد زیادی شکل اولیه خود را حفظ کرده است.

ماجرای توحش از اینجا شروع شد که در سال ۱۷۹۷ میلادی، دولت فرانسه مقدار فراوانی گندم را به مبلغ پنج میلیون فرانك از «بیك‌حسین» فرمانروای الجزایر خریداری كرد، ولی بعد از تحویل گندم‌ها، پول آن را نپرداخت. بیك‌حسین به كنسول فرانسه در شهر الجزیره پایتخت الجزایر اعتراض كرد و طی صحبتی که با سرکنسول فرانسه داشت، از روی عصبانیت، مگس‌پرانی را كه در دست داشت، به صورت سركنسول فرانسه كوبید. دولت فرانسه كه از مدت‌ها قبل، قصد تصرف الجزایر را داشت، این اتفاق را بهانه قرار داد تا وحشی‌گری‌هایش را آغاز کند برای همین با یکصد ناو جنگی و ۳۶ هزار سرباز، بنادر الجزایر را به گلوله بست و سپاهیان فرانسه، شهر الجزیره را گرفتند.

شروع

در سال ۱۸۳۵ بود که مقاومت مردم الجزایر در برابر اشغالگران، آغاز شد. دولت فرانسه در سال ۱۸۳۶ تصمیم گرفت، ضمن سركوب جنبش مردم الجزایر، همه خاك این کشور را تصرف كند، لذا شهر كنستانتین را تصرف كرد. و پس از آن با وجود مقاومت مردم و سران جنبش مقاومت الجزایر این کشور سقوط کرد و كاملا به تصرف فرانسه در‌آمد و این در حالی بود که دولت فرانسه اكثر كشورهای شمالی آفریقا را هم در کنار الجزایر مستعمره خویش کرده بود. از جمله پیامدهای این استعمار، اعزام 173 هزار جوان الجزایری در سال 1917 به جنگ اول جهانی بود که ۲۵ هزار نفر از این افراد كشته شدند.
پس از این، عملیات‌های چریکی مقاومت علیه استعمار فرانسه ادامه داشت و این سرزمین روزهای خونین تلخی را پشت سر گذاشت تا اینکه پس از سالیان طولانی جنایت و مقاومت ارتش آزادی‌بخش مردمی الجزایر ضربات سختی را به ارتش فرانسه وارد ساخت به‌طوری كه به‌خاطر شرایط سخت به وجود آمده فرانسویان مقیم الجزایر، گروه‌گروه كشور را ترك می‌كردند.

ژنرال دوگل

مقاومت مردم الجزایر فرانسه را به انفعال کشاند و به علت بالا گرفتن جنگ در الجزایر در ژانویه سال ۱۹۶۰، ژنرال «دوگل» رئیس‌جمهور فرانسه طی نطقی خطاب به مردم الجزایر، خواستار برقراری صلح شد و در سفر به الجزایر با اغلب سران قبایل ملاقات و نسبت به استقلال الجزایر اظهار تمایل كرد. ژنرال دوگل اعلام كرد كه به شرط تشكیل یك كنفرانس صلح میان سران جبهه آزادی‌بخش ملی و دولت فرانسه و انجام یک رفراندوم، حاضر به قبول استقلال الجزایر است. در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۶۲، فرانسه قبول كرد كه به الجزایر استقلال دهد و زندانیان الجزایری را آزاد كند.

در اول ژوئیه ۱۹۶۲، طی یك رفراندوم، ۹۰ درصد از مردم الجزایر خواهان جدایی از فرانسه و استقلال كشور خویش شدند و مقرر شد كه سوم ژوئیه ۱۹۶۲ رسما به این كشور، استقلال داده شود. از زمان نطق ژنرال دوگل درباره اعطای استقلال به مردم الجزایر، ارتش سری فرانسه به رهبری ژنرال «سالان» تشكیل شد كه با خط‌مشی سیاسی ـ نظامی ژنرال دوگل مخالف بود. این ارتش عده زیادی از اعضای ارتش آزادی‌بخش الجزایر و مردم عادی را می‌كشت و حتی یكی از اعضای مذاکره‌کننده با فرانسه نیز به دست گروه ارتش سری کشته شد.

فرانسویان داعشی

یکی از شدیدترین درگیری‌ها بین دو طرف که به نام «نبرد الجزیره» مشهور شد، از ژانویه تا اکتبر سال 1957 طول کشید و در این مدت، لشکر 10 هوابرد تحت امر «ژنرال ماسو»، در ابعاد گسترده از روش‌های مختلف برای سرکوب انقلاب مردم استفاده می‌کردند، از جمله به‌کارگیری سیستماتیک شکنجه علیه غیرنظامیان، اعدام‌های غیرقانونی و «ناپدید شدن اجباری» به‌ویژه از طریق روشی که بعدها «پرواز مرگ» نامیده شد.نیروهای هوابرد فرانسه صدها زندانی الجزایری را از بندر الجزیره و یا طی «پروازهای مرگ» از هلیکوپتر به دریا می‌ریختند تا غرق شوند. بعد از مدتی، از آنجا که اجساد زندانیان روی آب می‌آمدند، نیروهای فرانسوی تصمیم گرفتند قبل از انداختن زندانیان به دریا، روی پای آن‌ها بتن بریزند تا پس از مرگ در اعمال دریا بمانند. این قربانیان به خاطر اقدامات و نام «مارسل بیگارد» فرمانده لشکر سوم هوابرد فرانسه، به «میگوهای بیگارد» مشهور شدند. به‌علاوه، کشیش‌های نظامی هم آنجا بودند که نیروهای فرانسوی را از نظر ذهنی آماده می‌کردند و اجازه بیداری به وجدان آن‌ها نمی‌دادند.

اگرچه استفاده از شکنجه توسط دولت فرانسه، به سرعت آشکار شد، اما مقامات این کشور بارها و بارها این موضوع را انکار کردند. سانسور بیش از 250 کتاب، روزنامه و فیلم فقط در مناطق شهری فرانسه از جمله این انکارها بود. با این حال، بسیاری از فعالان جناح چپ، از جمله نویسندگان معروفی مثل «ژان پل سارتر» و«آلبرت کامو» استفاده فرانسه از شکنجه را محکوم کرده‌اند.

استفاده از بمب ناپالم

در حاشیه كنگره سالانه مبارزان، عكس‌هایی به نمایش گذاشته شد كه جنایت‌های وحشتناک نیروهای فرانسوی را نشان می‌دهد و ثابت می‌کند كه فرانسوی ها حتی از بمب‌های ممنوعه «ناپالم» ضد مردم الجزایر استفاده كرده‌اند. «علی شایب ذراع» از مبارزان انقلاب الجزایر كه در آن زمان در معرض بمب‌های ناپالم قرار گرفته و به‌شدت دچار سوختگی شده بود، پس از گذشت بیش از پنج دهه از پایان دوره استعمار، هنوز آثار سوختگی‌های شدید روی بدنش باقی مانده است. وی می‌گوید: در قلب استعمارگران، حتی ذره‌ای عطوفت و شفقت وجود نداشت. آن‌ها برای نابود كردن مردم الجزایر از هر سلاحی كه در اختیار داشتند استفاده كردند و به‌هیچ‌وجه به مردم رحم نكردند.»

الجزایر سال‌هاست که از فرانسه می‌‌خواهد نسبت به جنایات استعماری خود عذرخواهی کرده و غرامت پرداخت کند، اما پاریس هر بار از الجزایر خواسته است که با عبور از گذشته، به آینده بنگرد.

تاریخ سیاه فرانسه در آفریقا

جنایات و نسل‌کشی‌هایی که فرانسه در سایر کشورهای مستعمره‌اش به‌ویژه در قاره آفریقا انجام داده لکه ننگی برای تاریخ این کشور است.

با آغاز استعمارگری فرانسه در سال 1524، این کشور بیش از 20 کشور آفریقایی در غرب و شمال این قاره را اشغال کرد. در واقع 35 درصد آفریقا نزدیک به 300 سال تحت استعمار فرانسه قرار داشته است. در آن سال‌ها کشورهایی مانند سنگال، ساحل عاج و بنین به مرکز تجارت برده توسط فرانسه تبدیل شده و تمام منابع این مناطق از سوی این کشور به تاراج رفته است.

در طول حدود 5 قرن استعمار فرانسه بر آفریقا و به ویژه پس از جنگ استقلال این کشورها در دوره بعد از جنگ جهانی دوم، آنان با سرکوب شدیدی مواجه شدند که در مجموع بیش از دو میلیون آفریقایی کشته شدند.

فرانسه همچنین با خشونت تمام، خواست مردم کشورهایی که با وعده اعطای استقلال از طرف این کشور در جنگ جهانی دوم شرکت کرده بودند، سرکوب کرد.

نقش فرانسه در بزرگ‌ترین نسل‌کشی تاریخ

فرانسه در کشورهای تحت نفود خود بزرگترین موارد نقض حقوق بشر را رقم زد. نقش این کشور در نسل‌کشی روآندا در سال 1994 که از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین قتل عام تاریخ بشریت یاد می‌شود، روشن است.

بنا به گزارش‌های بین المللی نظامیان فرانسوی کمی پیش از این نسل‌کشی بی‌تفاوت به گزارش‌های مخابره شده از منطقه خارج شده و برخی از آن‌ها نیز شخصا از این قتل‌عام حمایت کردند.

فرانسه 23 ژوئن به منظور تامین منطقه امن برای پناهجویان در جنوب غربی روآندا »عملیات تورکوآز» را آغاز کرد اما به‌جای جلوگیری از وقوع نسل‌کشی، تجهیزات نظامی و اطلاعات در اختیار دولت هوتو قرار داد. پرونده‌های حقوقی بین المللی متعددی در این خصوص علیه فرانسه همچنان در جریان است.

اظهارات فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور سابق فرانسه در گفتگو با روزنامه فیگارو در سال 1998 مبنی بر آنکه «نسل‌کشی در آن کشورها آن‌قدرها هم اهمیت نداشت» از حافظه اذهان عمومی پاک نمی‌شود.

وب‌سایت فرانسوی «مدیا پارت» با انتشار خبر «نسل کشی روآندا: افشای دروغ‌های فرانسه» به استناد گزارش‌های اداره کل امنیت خارجی این کشور اعلام کرد که فرانسه مقصر اصلی نسل‌کشی روآندا که منجر به کشتار 800 هزار توتسی به دست شبه نظامیان هوتو شد، است.

البته این کشور که به دلیل حمایت و پشتیبانی از حکومت هوتو در نسل‌کشی رواندا سال‌هاست از جانب جامعه جهانی و افکار عمومی این کشور مورد انتقاد قرار می‌گیرد، همچنان مانع دسترسی به اسناد نسل‌کشی می‌شود.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: