کد خبر: ۵۲۸۴
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۴
پپ
صفحه نخست » سبوی خیال


رهبر معظم انقلاب

ز آه سینه‌سوزان ترانه می‌سازم

چو نی زمایه جان این فسانه می‌سازم

به غمگساری یاران چو شمع می‌سوزم

برای اشك دمادم بهانه می‌سازم

پر نسیم به خوناب اشك می‌شویم

پیامی از دل خونین روانه می‌سازم

نمی‌كنم دل از این عرصه شقایق فام

كنار لاله رخان آشیانه می‌سازم

در آستان بخون خفتگان وادی عشق

برون ز عالم اسباب خانه می‌سازم

چون شمع بر سر هر كشته می‌گذارم جان

ز یک شراره هزاران زبانه می‌سازم

ز پاره‌های دل من شلمچه رنگین است

سخن چو بلبل از آن عاشقانه می‌سازم

سر و تن و دل و جان را به خاك می‌فكنم

برای قبر تو چندین نشانه می‌سازم

كشم به لحظه شوریدگی بساط (آمین)

كنون كه رفت سفر چون كرانه می‌سازم

*************

بوی علمدار

با شلمچه، غم دل نغمه گلزار گرفت

این همان کرب‌وبلا نیست که تکرار گرفت؟

این همان نغمه جانسوز عطش نیست مگر؟

پس چرا جبهه ما بوی علمدار گرفت؟

آن جوانی که چنین تشنه دیدار شده

از حسین‌ابن‌علی‌علیه‌السلام وعده دیدار گرفت

در سحر سفره او غرق مناجات خدا

آنکه با قطره خون لقمه افطار گرفت

کاروان غم و اندوه گریزان شده است

بی‌جهت نیست که از جبهه ما بار گرفت

این دیاریست که دل‌ها همگی غرق حضورند

ملک دل را همگی اشگر ایثار گرفت

آرزوی دل معراج شهادت شده است

می‌رسد وعده قلبش که به اصرار گرفت

حمیدرضا دولتی

*************

یک وجب خاک ماندگار

اینجا شلمچه است

سر فرود آوردم

خاک را می‌بویم

تا خودم را جویم

دست‌هایم پر از شبنم و خاک

پر از بوی نبرد

بوی خون، بوی لقاء

این دشت خاطره

این رد مرگ سرخ

می روید در جنگل خاموش

قلب من

شعر ناب

اینجا شلمچه است

می‌بارد از سر انگشت خیس من

نوری تا نهایت فتح‌المبین عشق

هورالهویزه، رمل داغ و رد آسمان

این خاک یادگار

این جای ماندگار

مجنون و نصر و فجر و ظفر، کربلای پنج

می‌جوشد از دل مردابیم خیال

هزار چشمه لایزال

می‌بارد از دو چشم حسرت‌زده

باران سبز نور

جایی که بدر و خیبر و اروند با هم‌اند

اینجا شلمچه است

قدمگاه بی‌دلان

جایی که دست من

پلی شده است

تا خدا

پری آخته

**************

شهید و بهشت

نگاه کن پدر این نقشه‌های ایران است

به من بگو که شلمچه کجای ایران است

شلمچه نیست در این نقشه‌های جغرافی

نگفته‌ای تو مگر کربلای ایران است؟

عجیب اینکه در آن سرزمین خون‌افشان

پرازدحام‌ترین جاده‌های ایران است

ز بس شهید که از آن بهشت آوردند

گمان کنم گل آب و هوای ایران است

گرفت نقشه ز دستم پدر و ابری گفت :

شلمچه ناحیه باصفای ایران است

برای رفتن اگر دل دلیل ما باشد

ز هر طرف بروی ابتدای ایران است

چه چشمه‌ها که نجوشید روی آن از خون

چه خون‌بهای گرانی برای ایران است

ز گوشه گوشه میهن در آن پلاکی هست

شلمچه نقشه جفرافیای ایران است

پروانه نجاتی

*********

یک دختر و آرزوی لبخند که نیست

یک مرد پر از کوه دماوند که نیست

یک مادر گریان که به دختر می‌گفت:

بابای تو زنده است، هرچند که نیست

میلاد عرفان‌پور

*********

این خاک که بوی استقامت دارد

برخیز به قامتش که حرمت دارد

تردید نکن که این زمین پاکیزه است

این تکه خاک هم قداست دارد

حدیثه صالحی

*********

بر چهره شهر ما تبسم برگشت

بر جاري زندگي تلاطم برگشت

او بوی شلمچه، فكه، مجنون، می‌داد

دفترچه خاطرات مردم برگشت

فاطمه نانی‌زاد

********

آن شب به دل شلمچه جان می‌دادی

گویی که به خاک آسمان می‌دادی

ای شهره آسمان هفتم چه غریب

آن شب به دل شلمچه جان می‌دادی

محمدحسین جعفریان

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: