کد خبر: ۵۰۶۸
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۳
پپ
رفتار با آدم‌های منفی‌بین و منفی‌باف
صفحه نخست » مشاوره



یاسمین رضوی

شرایط سخت شده است. دست‌و‌پنجه نرم کردن با انواع مشکلات و اخباری که گویا تمامی ندارند، نیاز به توان روحی بالایی دارد. گرانی، بیماری، حوادث طبیعی و مرگ‌و‌میر احاطه‌مان کرده‌اند. بخواهیم صادق باشیم باید بپذیریم که زندگی هر روز سخت‌تر از قبل می‌شود. اما این به معنای ناامید شدن و بی‌انگیزگی است؟ آیا واقع‌بینی در مقابله با اتفاقات پیش‌بینی نشده با ماهیت منفی، الزاما ما را به دام ناامیدی می‌اندازد؟ پس رؤیا و امیدهایمان چه بلایی سرشان می‌آید؟ چطور ادامه دهیم؟ این‌ها سؤالاتی است که روزانه از خودمان می‌پرسیم و حق هم داریم. تا می‌خواهیم خودمان را بالا بکشیم و منعطفانه شرایط را به نفع امیده و آرزوهایمان تغییر دهیم، کسی پیدا می‌شود که با منفی‌بافی، توان روحیمان را کاهش دهد و به‌اصطلاح یادمان بیاورد زندگی چقدر بیخود و سخت شده و امیدی به بهتر شدن اوضاع نیست. می‌دانیم که این آدم‌های اثر بدی روی زندگیمان دارند. اما ممکن است آن‌قدر این افراد به ما نزدیک باشند که «دوری کردن» از آن‌ها، نمی‌تواند نسخه مناسبی باشد و باید راه‌های دیگر را امتحان کنیم. در این نوشتار می‌خواهیم مرور کنیم که در مقابله با منفی‌باف‌ها چه کاری از دستمان بر می‌آید، هم برای خودمان و هم برای او...

من منفی‌باف‌ترم

بسیاری از اوقات از آدم‌هایی که خصوصیات اخلافی شبیه به خودمان دارند، فرار می‌کنیم. در واقع در آن‌ها نقص یا روحیه و رفتار خاصی است که اتفاق خود ما هم مشابهش را داریم، اما نگاه منتقدی که به فرد مقابل داریم را به خودمان نمی‌اندازیم، در واقع فرد منفی‌باف ممکن است، به اندازه خودمان منفی‌باف باشد و ما را به یاد مشکل منفی‌بافی خودمان می‌اندازد که اصلا دوستش نداریم، اما واقف نیستیم که چرا داریم از او فرار می‌کنیم. وقتی با یک فرد منفی‌باف روبرو هستید، با خودتان روراست باشید که چرا رفتار آن فرد دارد شما را آزار می‌دهد، عجیب نیست اگر دلیلتان این باشد که نمی‌خواهید با فردی مثل خودتان با همان ایده مشابه روبرو شوید. در این صورت لازم است قبل از اینکه برای منفی‌بافی آن فرد کاری بکنید به درمان این مسئله در خودتان اقدام کنید.

با همه یا با من

ما در ابتدای بحث می‌خواهیم این نگاه را تقویت کنیم که قبل از تمرکز کردن بر روی نکات منفی طرف مقابل، به درون خودمان نگاه کنیم و به خودشناسی برسیم و علت را از زاویه‌ای دیگر بررسی کنیم. بنابراین از شما می‌خواهیم که وقتی دوست، همسر، مادر و یا هرکسی را به منفی‌بافی متهم می‌کنید، به این نکته دقت کنید که آیا او فقط با شما که هست افکار منفی‌اش اوج می‌گیرد یا با همه آدم‌ها همین طور است؟ شاید درون ما چیزی وجود دارد، یا در رفتار و افکارمان نکته‌ای است که فرد مقابل را ناامید و منفی‌باف می‌کند. خوب که دقت کنید ممکن است ببینید همسرتان با دوستانش که هست، حالش خیلی هم خوب است و حتی امیدوار و پرانگیزه می‌شود اما به شما که می‌رسد گویا بدبخت‌ترین انسان کره خاکی باشد از همه‌چیز دست می‌شوید. در این صورت چیزی در شما هست که نیازمند ترمیم است پیش از آنکه منفی‌بافی طرف مقابل را بخواهید درمان کنید.

متعادل باشید

فرد منفی‌باف ممکن است از نزدیکان شما باشید که بسیار برایتان اهمیت دارد. شما آن‌قدر درگیر ذهنیت او هستید که نه‌تنها خودتان هم در ورطه ناامیدی کشیده شده‌اید بلکه مدام دارید دست‌وپا می‌زنید که حال او را خوب کنید و نظرش را تغییر دهید. آن‌قدر در این مسئله افراط می‌کنید که از خودتان غافل می‌شوید. اگر یکی از نزدیکانتان به منفی‌بافی دچار است، بزرگ‌ترین لطفی که در حق خودتان و او می‌توانید بکنید این است که به خودتان برسید و برای خودتان وقت بگذارید. فراموش نکنید که اگر شما خودتان را ببازید می‌شوید دو منفی‌باف و هیچ‌کدام نمی‌تواند به دیگری کمکی بکند. وقتی برای خودتان هزینه می‌کنید و به خودتان زمان هدیه می‌دهید، به صلح درونی می‌رسید و کسی که به صلح با خودش دست پیدا کرده کمتر تحت‌تأثیر افکار منفی دیگران قرار می‌گیرد.

دعوا و سرزنش نکنید

درست است که منفی بافی دیگری ممکن است زیادی اعصاب و روانمان را به هم بریزد، اما با سرزنش کردن و کوبیدن نظرات طرف مقابل هم راه به جایی نمی‌بریم. بهتر است به جای قضاوت کردن و سرزنش و دعوا، به همدلی رو بیاوریم. خودمان را جای او بگذاریم و سعی کنیم به این درک برسیم که منفی‌باف‌ها هم پروسه سختی را گذرانده‌اند حتما تا به این درجه از ناامیدی و منفی‌بینی رسیده‌اند. سعی کنید بفهمید که علت این احساس منفی چیست. خاصه اگر فرد منفی‌باف از نزدیکان شماست که مدام با او در ارتباط هستید. شاید ترس است که او را به این دام انداخته است، شاید یک حسادت کوچک و یا تداوم شکست او را از پای درآورده. با پیدا کردن دلیل می‌توانید بهتر به او کمک کنید. برای درمان یک مسئله، درک آن اولین و مهم‌ترین قدم است.

خاموش کردن رفتار

گاهی اوقات کاری از دستمان ساخته نیست. فرد به‌قدری غرق در افکار منفی و احساسات و هیجانات نادرست و استدلال‌های غیرمنطقی است که بحث کردن با او جز سایش اعصاب چیزی برایتان باقی نمی‌گذارد. در این مواقع سعی کنید که شرایطی که از قبل آن‌ها را شناسایی کرده‌اید و می‌دانید در آن موقعیت فرد منفی‌بافی‌اش اوج می‌گیرد، فاصله بگیرید. مثلا برخی افراد با بحث‌های سیاسی یا اقتصادی منفی‌بافی‌شان شروع می‌شود و اوج می‌‌گیرد و تمامی ندارد، با این افراد بهتر است حرف از سیاست و اقتصاد نزنید. اگر باز هم نتوانستید کنترل کنید و منفی‌بافی را شروع کرد، بهتر است که هیچ هیجان و عکس‌العملی نشان ندهید. همراهی نکردن، مخالفت نکردن، سعی در عوض کردن نظر طرف مقابل در آن لحظه، باعث می‌شود که فرد رفته‌رفته با دریافت نکردن پاسخ ارضاء‌کننده، رفتار و افکار منفی‌اش خاموش شود، یا حداقل در ارتباط با شما چنین باشد.

تلاش کنید، منفعل نباشید

همه افراد بشر در معرض ناامیدی و بی‌انگیزی هستند، اما کسانی که دست از تلاش برنمی‌دارند، بیکار نمی‌مانند، منفعل نیستند و احساس مفید بودن دارند، نوعی ایمنی نسبت به ناامیدی و منفی‌بافی دارند که حتی اگر در میان لشگر منفی‌باف‌ها هم باشند، دست از امید و رؤیاهایشان نمی‌کشند. قدم بردارید، حرکت کنید، معاشرت کنید و کاری را استارت بزنید، مهم نیست که چقدر این کار همه‌چیز تمام است، بر روحیه کمال‌گرایی و صفر و صدی غلبه کنید و دست به کاری بزنید که این امر بی‌نهایت به شما کمک خواهد کرد.

راه‌حل‌ها را بیابید

هر مشکلی راه‌حلی دارد. هر دردی درمانی دارد، بر روی راه‌حل‌ها تمرکز کنید. به جای آنکه مشکل را مدام مرور کنید، یک بار مشکل را و بارها راه‌های برون‌رفت از مشکل را بررسی کنید.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: