حسنی احمدی
محمدبنعلی هاشمی وارد خانه جواد آل محمد شد. سالها بود که دشمنی خاندان علی را در دل داشت. در شب گذشته دارویی خورده بود و به شدت تشنه بود. نزدیک محمدبنعلی نشست. اما دلش نمیخواست درخواست آب کند. جواد نگاهی به چهره محمدبنعلی هاشمی انداخت و گفت: به گمانم تشنهای؟ محمد پاسخ داد: بله بسیار تشنهام. جواد رو به سوی یکی از خدمتکاران کرد و گفت: برای ما آب آشامیدنی بیاور. محمدبنعلی هاشمی در دلش غوغایی به پا شد و با خود گفت اکنون آبی مسموم میآورند. غم در چهره مرد نشست. خدمتکار با ظرف آب وارد شد. جواد تبسمی بر چهره محمدبنعلی هاشمی کرد و بعد رو به خدمتکار گفت: آن آب را اول به من بده.
ابن رضا آب را گرفت و از آن نوشید و سپس باقی آن را به سمت مرد گرفت. محمدبنعلی هاشمی آب را گرفت و لاجرعه سر کشید. اما هنوز تشنه بود ولی دلش نمیخواست مجدد درخواست آب کند. هنوز لحظهای نگذشته بود که ابن رضا پرسید: هنوز تشنهای؟ مرد جواب داد: بله. جواد بار دیگر خدمتکار را فراخواند و از او خواست تا آب بیاورد. علیبنمحمد هاشمی باز گمان کرد که برای او آب مسموم خواهد آورد. وحشت به دلش افتاد سرش را پایین انداخته بود و هیچ نمیگفت. آب را که آوردند ابن رضا جام را از دست خدمتکار گرفت. اندکی از آن را نوشید و بعد در حالیکه لبخند زیبایی به لب داشت جام را به سمت محمدبنعلی هاشمی گرفت. محمد جام را گرفت. باورش نمیشد هرچه را که در ذهن داشت ابن رضا از آن با خبر بود. سرش را پایین انداخت و زیر لب گفت هرچه شیعیان در مورد این مرد میگویند حقیقت است او از دلهای مرد و اسرار نهانی آگاه است.
منبع: اصول کافی، جلد 1، صفحه 495
پاسخ به شبهات
شبه:گاهی به ذهن جوانان و نوجوان شبهاتی وارد میشود تا ایمان آنها را سست کند مانند این شبه:
زیاد در فکر عبادت خداوند که نمیدانی خواست او چیست، نباش. بلکه در خدمت مردمی باش که میدانی مشکلاتشان چیست و چه میخواهند.
پاسخ به شبه
به این سخنان فیلسوفمآبانه نباید اعتنا نکرد. کسانی که به تولید اینگونه شبهات دست میزنند از حقایق بسیاری آگاه هستند اما سودشان در پنهان کردن آنهاست. کیست که نداند در اسلام عبادت مفهوم گسترده و وسیعی دارد که خدمت به خلقالله و رفع نیازهای آنان نیز یکی از وجوه آن است.
برخلاف ادعای صورت گرفته، اتفاقا خداوند خواستههای خود را در کتاب آسمانی و نورانی وی به روشنی بیان کرده و در همان کتاب، یکی از اهداف خلقت را عبادت و بندگی خدا ذکر کرده است. (ذاریات، 56)
در عین حال کمک به بندگان خدا و رفع گرفتاریهای آنان هم در کتاب خدا و هم در روایات، یکی از برترین عبادات شمرده شده است.
پيامبر اكرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید:
«أنْسكُ النّاس نُسكاً أنْصَحُهُمْ جَيْباً وَاسْلَمُهُم قلباً لِجَميعِ الْمسلمينَ.»
عابدترين مردم آن كسي است كه نسبت به مردم خيرخواهتر از ديگران و نسبت به تمام مسلمين سليمالقلبتر و باصفاتر باشد.
(اصول كافي، جلد 2، صفحه 163)
در روایتی دیگر نیز رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده است: «من مشی فی حاجه أخیه المُسلم کتب اللهُ لهُ بکلّ خطوه سبعین حسنهً و کفّر عنهُ سبعین سیّئه...»
کسی که جهت برآوردن حاجت برادر مسلمان خود گام بردارد خداوند متعال برای هر قدمی هفتاد ثواب در نامه عمل او مینویسد و هفتاد گناه او را میبخشد.(کنزالعمال، جلد 6، حدیث 16479)
نماز و دعا که صورت عینی بندگی انسان در برابر پروردگار و راهی برای شکرگزاری از نعمات الهی است، هیچ منافاتی با رسیدگی به نیازمندان ندارد و روشن است هرکس که خالصانه در راه بندگی خدا کوشش میکند، بیشتر به فکر مردم و خدمت به آنها خواهد بود.
مؤمنی که قرآن در دست گرفته و در آیات آن تدبر میکند، به یقین از این فرموده پرودگار آگاه است که:
«إنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ.»
«خدا نیکوکاران را دوست میدارد.»
اهمیت احترام در کانون خانواده
حجهالاسلام والمسلمین عباسی
در روایتی داریم رسول خدا فرمود: وقتی کسی را دوست داری به او بگو:
دوستت دارم. «فَإِنَّهُ أَصْلَحُ لِذَاتِ الْبَيْنِ» این برای رابطه شما خوب
است. رابطه شما را بهتر میکند. محبت کنید و با زبان بگویید. بعضی میگویند: خجالت
میکشم! پس چرا وقتی رفیقت زنگ میزند میگویی: دلم تنگ شده بود، نوکرتم! اما وقتی
مادرش زنگ میزند سلام حال شما خوب است. همسرش زنگ میزند: الو سلام چیه؟ بگو...
کار نداری؟ خجالت میکشیدی چرا با دوستت حرف زدی خجالت نکشیدی؟ من نمیتوانم
بپذیرم که خجالت میکشم. محبت فقط گفتاری نیست، رفتاری هم هست. امیرالمؤمنین
فرمود: «الْبَشَاشَةُ مُخُ الْمَوَدَّةِ» هوا گرم است، دارم به خانه برمیگردم.
همسایه مرا میبیند، حال و احوال میکنم. وقتی داخل خانه میروم خانمم را میبینم،
میگویم: خستهام، به بچهام میگویم: حوصله ندارم. بچه من نیاز به خوشرویی من
ندارد؟ خوشرویی مخ مودت است. چرا؟ من وقتی شما را میبینم لبخند میزنم یعنی از
دیدن شما خوشحال شدم. بچه من وقتی مرا میبیند، متوجه میشود من تازه یاد خستگیهایم
افتادم، از این یک پیامیرا دریافت میکند. دخترم، من اینقدری دوستت ندارم وقتی
از صبح تا غروب ندیدمت، حالا که میبینمت خوشحال باشم؟ این بیانصافی است. برای
خانوادهمان دل بسوزانیم. پدر پیری به پسرش زنگ زده، دوست دارد خوشبرخوردی بچهاش
را ببیند. دلمان برای اهالی خانواده بسوزد. اگر خوشاخلاقی و خوشبرخوردی سهمیهبندی
باشد، اول سهم خانواده هست و مقدم هستند. شاید این خوش اخلاقی و محبت را سهم
خانواده نمیدانیم. محبت رفتاری، هدیه دادن و خوشبرخوردی، استقبال و بدرقه.
گاهی همسر من از خانه بیرون میرود تا دم در با او بروم. از بیرون
میآید در را باز کنم. یکی از مشکلات من در بحث محبت این است که تا این بحث را
مطرح میکنم میگویند: کو پول؟؟ در این شرایط مگر میشود محبت کرد؟ پول نیست و وضع
اقتصادی بد است، ولی با محبت نکردن مشکل بیشتر میشود یا کمتر؟ وقتی همسر من از
فقر من سختی میکشد، بگذار از فقر اقتصادی فقط زجر بکشد. چرا از فقر محبتی هم باید
زجر بکشد؟ الان همسرم میگوید: باشد، چادر مشکلی من از بس آفتاب خورده قرمز شده،
صبر میکنم. زیر بار فشار اقتصادی تحمل میکنم ولی تو محبتت را دریغ میکنی! گاهی
اوقات در زندگیهایی که محبت زیاد است، رابطههای عاطفی شدید است، فقر اتحاد را
بیشتر میکند. خانم میگوید: چرا ناراحت هستی؟ میگذرد. اصل دوست داشتن است. کنار
هم خوش هستیم. آنهایی که زندگیتان مشکل دارد، واقعا خوب محبت میکنید؟ معاینه
کنید، محبت گفتاری، محبت رفتاری، گاهی محبت کتبی، بنویسید. آنهایی که محبت نمیکنید
و حال زندگیتان خوش است ولی مراقب باشید. عجیب است در یک زندگی محبت نباشد و حال
آدمها خوب باشد!
نکته دوم اینکه ما محبت میکنیم، دیگران هم به ما محبت میکنند، میبینیم؟
همسر من به من محبت میکند ولی نمیبینم. وقتی وضعیت اقتصادی مناسب نیست ولی او
برایت نامه نوشت، این را ببین. وقتی غذا را تزیین کرد و آورد، روی ماست با نعنا
قلب کشید، این را ببین. دارد به تو میگوید: دوستت دارم. گاهی اوقات مشکل محبت
کردن نفر مقابل به من نیست. ندیدن محبت است.
………………………….
اهمیت آیه 59 سوره احزاب
حجهالاسلام والمسلمین بهشتی
در قرآن سه بار آیاتی آمده که اسلام جهانگیر خواهد شد و امامان ما فرمودند: این همان زمانی است که مهدی ما ظهور خواهد کرد و یارانش از قبل زمینهسازی آن حکومت را انجام میدادند. مثلا یکی در سوره مبارکه صف آیات هشتم تا نهم است. «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (صف / 8) دشمنان میخواهند نور خدا را با دهان و سخنانشان خاموش کنند. اما خداوند کاملکننده نور خویش است «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» حتی اگر کافران را ناخوش آید. آیه نهم «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ» او خدایی است که پیامبرش را با هدایت فرستاد و دین حق، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْكَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (توبه / 33) تا این دین را که دینی عقلانی و وجدانی و فطری و عاطفی است، متناسب با نیازهای متنوع بشر، این را جهانی خواهد کرد. بر همه ادیان و آیینها سیطره خواهد داد. اگرچه مشرکان خوش ندارند مبارزه کنند. پس اسلام جهانی خواهد شد، خوشا به حال کسانی که در این حرکت یک سهامی خریداری کنند بگویند: ما هم در این حرکت، چون در مجلس امامصادقعلیهالسلام صحبت ظهور امام عصر پیش آمد و امام فرمود: این مهم نیست در آن روزگار باشیم یا نه، مهم این است که سهمی داشته باشیم. نقش این است که آن اهداف را همین الان، مثلا امامزمان عدالتخواه است، ما هم ظلم نکنیم. امامزمان دنبال بندگی خداست، نماز را ترویج کنیم. امامزمان به فکر خلایق است، ما هم در اندیشه محرومان باشیم. یک چنین کارهایی را اگر انجام بدهیم حتی اگر زودتر از ظهور امامزمان از دنیا برویم، در آن روزگار به اذن پروردگار دوباره زنده میشویم و به خدمت گماشته میشویم. بانوان لشگریان امامزمان هستند. چون اسلام نمادهایی دارد به جز در دل و اندیشه، اسلام نمادهای بیرونی دارد، مثل نماز. ما تا میبینیم کسی به نماز میایستد، میفهمیم مسلمان است. تا میبینیم صدای اذان بلند میشود، میبینیم مسلمانها اینجا هستند. تا مسجد را میبینیم، کعبه را میبینیم، مراسم حج نمادهای اسلام هستند و یکی حجاب است. حجاب جزء شعائر است و بزرگان فرمودند: یکی از مصادیق شعائر خدا، حجاب است. خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی بانوان و مادران و دختران ما به میدان آمدند و چندین بار حضرت امام فرمود: نقش زنان در انقلاب بیش از مردان است. آنها بودند که مردان و پسران و همسرانشان را به خیابانها فرستادند. پس از انقلاب هم در میدانهای علم، صنعت و کشاورزی، جبهه و جنگ، دفاع مقدس بانوان برای دنیا الگو شدند. بانوان نیجریه و الجزایر و لبنان و کشورهای دیگر از زنان ایرانی الهام گرفتند.