کد خبر: ۴۹۸۰
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۹
پپ
صفحه نخست » کنز


حجت‌الاسلام‌والمسلمين بهشتی

بعد از صبر نماز است. کمک بگیرید از نماز، در حدیث آمده که «أَنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ إِذَا نَزَلَ بِأَهْلِهِ شِدَّةٌ أَمَرَهُمْ‏ بِالصَّلاةِ ثُمَّ قَرَأَ وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» [(طه ـ 132) مسكن‌الفؤاد، صفحه 50] در تمام سختی‌ها پیامبر به نماز امر می‌کردند و می‌فرمودند: بلند شوید نماز بخوانید. امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام وقتی مشکلی برایش پیش می‌آمد، «قام الی الصلاة» بلند می‌شد نماز می‌خواند و همین آیه نماز را تلاوت می‌کرد. از جاهایی که رهبر عزیز انقلاب در پیام به یکی از اجلاس‌های نماز فرمودند: انسان همیشه به خدا محتاج است ولی در صحنه‌های خطر، محتاج‌تر. انسان همیشه به خدا محتاج است و خدا نیازی به نمازی ما ندارد. در جوانی در مورد نماز و جبهه و جنگ تحقیق کردم، در سیره پیامبر که جنگ‌های متعددی رخ می‌داد، رزمندگان از پیامبر آموخته بودند که بخواهند فردا در عملیات موفق شویم امشب باید از قدرت لا‌یزال الهی استمداد بطلبیم. حتی رزمنده‌ای در زمان پیامبر در یکی از جنگ‌ها که باید پست می‌داد بیدار بود و گفت: ما کاری نداریم، همین طور که پست می‌دهیم نماز شب هم بخوانیم و گروهی از دشمن رسیدند و به او تیر انداختند و او هم دلش نمی‌آمد این نماز را... تعداد تیر خورد و بعد با صدایی دوستانش را خبر کرد. کمک گرفتن از نماز در مصائب و حوادث و بیماری‌ها، ستاد اقامه نماز کتابی چاپ کرده اسمش «نمازهای مستحبی» است. سیصد و پنجاه نوع نماز مستحبی داریم. نمازهای واجب، نمازهای شبانه‌روزی، نماز آیات، نماز نذر و عهد و قسم، نماز طواف، اما نمازهای مستحبی به تاریخچه‌اش که مراجعه می‌کنیم می‌بینیم مردم به پیامبر و ائمه مراجعه می‌کردند و می‌گفتند: ما مشکل داریم. کسب‌و‌کار ما بی‌رونق شده و مریضی از خانه ما بیرون نمی‌رود. تلف شدن مال در خانه ما هست یا در جبهه جنگ پیش نمی‌رویم. حضرت می‌فرمود: نماز بخوانید. کسی که در شرایط اجتماعی ما زندگی می‌کند باید به بهداشت اعتنا کند اما این نماز هم برای بحران و مشکلات کمک می‌کند.

*********

با ادبیات خودت با خدا حرف بزن

حجت‌الاسلام‌والمسلمین عاملی

من از کسی سؤال کردم: عمره رفتی چه کردی؟ گفت: بقیع رفتم. گفتم: در بقیع چه کردی؟ گفت: کنار قبر امام‌حسن‌مجتبی قرار گرفتم و گفتم: آقا جان، تو حسرت ماندی برای شیعه‌ها و شیعه‌ها هم حسرت ماندند برای تو! این همه غربت! یکی از مدیران عتبات می‌گفت: من یکی از عشایر را داشتم، دیدم حال این با بقیه فرق دارد. کارهای بسیار خوبی از او دیدم، به کربلا می‌رفتیم، به فرات رسیدیم، دیدیم چه رودخانه بزرگ و متلاطمی است، آنجا محکم سرش را به شیشه زد و گفت: حسین جان این همه آب، به تو آب ندادند! وقتی خواستیم وارد شویم به حرم، ایستاد و من هم کنارش ایستادم. گفت: یا حسین من خیلی پولدار نیستم. خیلی تلاش کردم و پول جمع کردم و آن‌قدر جستجو کردم تو را تا تو را پیدا کردم. روز قیامت تو هم جستجو کن و دنبال من بگرد تا مرا پیدا کنی.
این نوع ادبیات در دعاها خیلی زیاد است. عزیزان با این ادبیات با خدا صحبت کنند، امام‌سجاد به خدا می‌گوید: خدایا، اگر عذاب من، جهنم رفتن به ملکت اضافه می‌کند باشد می‌روم. من آتش باشم کجا را می‌سوزانم، چه اهمیتی دارم؟ خدایا عذاب من یک ذره در ملک تو اضافه نمی‌کند. اگر عذاب من در ملک تو و پادشاهی تو اضافه می‌کرد، از تو صبر می‌خواستم و می‌گفتم: خدایا مرا جهنم ببر. صبر بده ایراد ندارد، دوست داشتم جهنم بروم تا ملکت اضافه شود، «اللَّهُمَّ فَإِنِّي امْرُؤٌ حَقِيرٌ، وَ خَطَرِي يَسِيرٌ، وَ لَيْسَ عَذَابِي مِمَّا يَزِيدُ فِي مُلْكِكَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ، وَ لَوْ أَنَّ عَذَابِي مِمَّا يَزِيدُ فِي مُلْكِكَ لَسَأَلْتُكَ الصَّبْرَ عَلَيْهِ، وَ أَحْبَبْتُ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ لَكَ، وَ لَكِنْ‏ سُلْطَانُكَ‏ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ، وَ مُلْكُكَ أَدْوَمُ» سلطنت تو و ملک تو خیلی بالاتر از این است که «مِنْ أَنْ تَزِيدَ فِيهِ طَاعَةُ الْمُطِيعِينَ، أَوْ تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِيَةُ الْمُذْنِبِينَ» من هیچ باورم نمی‌شود این تعبیرات را با خدا داشته باشی و خدا بی‌خیال باشد. با چنین ادبیاتی خدای متعال در را باز کرده است. من با صراحت عرض می‌کنم که خدای متعال عاشق این‌طور ادبیات هست. امام‌علی و امام‌حسین و امام‌زین‌العابدین هر سه بزرگوار گفتند: خدایا، اگر ما را جهنم ببری، ما در جهنم اعلام می‌کنیم که «أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي‏ أُحِبُّك‏»
در دعای کمیل امیرالمؤمنین تصور می‌کند به جهنم رفته و از داخل جهنم با خدا صحبت می‌کند. این یک خصوصیتی دارد که خیلی‌ها ساده گرفتند. معنی‌اش این است که خدایا هرچقدر مصیبت و فشار برای من بیشتر شود، من از در تو جای دیگر نمی‌روم. بعضی‌ها مرا هروقت کارش جور است مرا قبول دارند و وقتی کارش خراب شد، دیگر با خدا قهر است! مستحب است در رکوع سر را جلو بیاورید و نیت کنید، خدایا ولو گردن مرا بزنی، من غیر از در تو جای دیگر نمی‌روم.

**************

سخن حکیمانه را دریابید

وقتی سلیمان دید هدهد نیست، گفت: تنبیهش می‌کنم. کجا رفته است؟ گفت: من رفتم قومی را پیدا کردم که شیطان اعمال آن‌ها را تزئین کرده بود و آن‌ها را از راه راست منحرف کرده بود و به جای هدایت گمراه شده بودند. این یک حرف حکیمانه است از جناب هدهد، یک پرنده از چیزی که جناب سلیمان اطلاع ندارد، اطلاع دارد. این نشان برتری ائمه ما بر انبیاء است. حضرت سلیمان چیزی را که هدهد می‌بیند را نمی‌بیند. یک آقایی از کوفه آمد حج را انجام داد و خدمت امام صادق رفت، حضرت سرش را پایین انداخت و حرف نزد. گفت: آقاجان چرا با من حرف نمی‌زنید؟ حضرت فرمود: خدا نگاه نمی‌کند با کسی که در خلوت با اجنبی شوخی کند، من در کلاس قرآن با یک خانم اجنبی شوخی کرده بودم. مدینه کجا و کوفه کجا؟ ما سخن حکیمانه را از هرکس باشد باید یاد بگیریم.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: