کد خبر: ۴۷۶۲
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۰
پپ
صفحه نخست » نمای نزدیک


باران زعیمی

«مدلش پروانه‌ای باشد یا سه چین؟ کشدار باشد یا بندینک‌دار؟»
یک نفر هم از آن طرف گفت: «اتو فراموش نشود، نباید میکروب داشته باشد!» چند نفر خندیدند که «اتو چیه بابا؟ ان شاء الله استریل با اتاق گاز»

به همین سادگی سی، چهل نفر بانو که دلشان برای زخم دیدگان ویروس جدید می‌تپید و نگران جسم و جان دوستان و هموطنان خود بودند دورهم جمع شده، آستین بالا زده بودند تا نکند کسی برای تهیه ماسک مراجعه کند و دستش خالی بماند. نکند پزشک و پرستاری که شب و روزش را برای نجات مردم گذاشته درمقابل هجوم این موجود چسبناک و خطرناک بی‌دفاع بماند. نکند - زبانمان لال- مانند آن بدبخت بیچاره‌های جهان اولی مجبوربه استفاده از کیسه زباله و روسری مامان دوز و حوله و برگ شود!

شاید یکی از تفاوت‌های بزرگ کشورما با دیگر کشورهای کرونازده فقیر یا غنی، همین گروه‌های کوچک و بزرگ مردمی است که در بزنگاه‌ها بسیج می‌شوند و یک زنجیره قدرتمند برای رفع کمبودها و مقابله با زخم‌ها و خسران‌ها و تولید نشاط و آرامش تشکیل می‌دهند. اصلا هم نگاه نمی‌کنند چه کسی دارد فحش می‌دهد و چه کسی تشکر می‌کند. در هیاهوی قلیلی ترسو، فرصت‌طلب‌ و ناکارآمد، انتخاب کرده‌اند که مرهم باشند، سپر باشند، دستگیر باشند و گرهی از مشکلات باز کنند. زیرا این گروه‌های فعال، از میان خود مردم هستند. اصلا خودِ خود مردم هستند.

حالا تصور کن سوار بر «ماهواره نور» باشی و از آن بالا تمام زمین را نگاه کنی، چیزی شبیه نگاه عالم بالا به ما زمینی‌ها. زمین را می‌بینی که تبدیل شده به محل نقشه کشیدن هیولاهای اتوکشیده برای حذف انسان‌ها از هر طبقه‌ای که دوستش نداشته باشند یا برایشان هزینه‌ساز باشد، از کهنسال‌ها گرفته تا جنین‌ها. برای هرکدام هم بهانه‌ای می‌سازند و دردی می‌آفرینند. حتی از درخت‌های ثمربخش هم متنفرند چه برسد به انسان‌های آینده‌ساز. جوامع خود را هم مسموم کرده‌اند آنقدر که در وانفسای «کروناویروس» داشتن اسلحه برایشان مهم‏تر از رعایت قرنطینه یا همان «فاصله‌گذاری اجتماعی»! می‌شود. خودمحوری، خودبینی و منیّت همه جا موج می‌زند.

در این میان چند نقطه کوچک و محدود را می‌بینی که چیزی به نام خودخواهی و منفعت شخصی در آن پیدا نمی‌شود. انسان‌هایی را می‌بینی که بدون داشتن مسئولیت یا چشمداشت مادی، حفظ جان دیگران از کهنسال گرفته تا جنین را بر حفظ جان خود مقدم و ارجح می‌دانند. اقلام بهداشتی و پزشکی تولید می‌کنند، نه برای کله‌گنده‌های خاص و سلبریتی‌ها، بلکه برای همه مردم. لقمه می‌گیرند نه برای دهان خود، بلکه برای آن نیازمندی که بر سر سفره‌ نیست یا سفره‌اش توسط «حروف الفبا!» غارت شده است. چه چیزی از اینهمه همدلی و رحم و مروت، زیباتر و دلچسب‌تر؟!

این جلوه‌های ویژه حقیقی همدلی و مسئولیت‌پذیری مؤمنانه فقط در سایه ایمان توحیدی ایجاد می‌شود ولاغیر. بقیه‌اش هرچه باشد جزو جلوه‌های ویژه خیال‌پردازانه هالیوودی و بالیوودی است! در این جامعه توحیدی که دل‌ها یکدل شده‌اند می‌توان امیدوار بود به‌زودی خوبان و صالحان وارثان زمین شوند. «روز وصلش می‌رسد، ایام هجران می‌رود.»

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: