یاسمین رضوی
این روزها دیگر همهمان میدانیم که نمیشود بدون مطالعه، یادگیری و آگاهی وارد زندگی زناشویی شد و توقع موفقیت هم داشت. زنان و مردان به این نتیجه رسیدهاند که زندگی موفق نیازمند یادگیری و استفاده از تجارب دیگران است و هیچ چیز در آن به صورت غریزی و از پیش تعیین شده اتفاق نمیافتد. در این میان نسخههای حاضر و آمادهای هم تحت عناوینی چون «زندگیات را متحول کن» و «موفقیت صد در صد زندگی زناشویی با این راهکارها» و پیشنهادات متفاوت و رنگارنگ در شبکههای اجتماعی و جمعهای فامیلی زیاد میبینیم. تقریبا به محض اینکه کمی از زندگیتان شکایت داشته باشید، نسخههای متفاوتی برایتان رو میشود و هر کسی بسته به زندگی شخصی و تجارب خودش، سعی میکند شما را از چاه مشکلات زناشویی نجات دهد.
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا واقعا رازها و میانبرهایی برای بهشت کردن زندگیای که تبدیل به جهنم شده و موفقیت صد در صد و تضمینی در زندگی زناشویی وجود دارد؟ و اگر وجود دارد این راز کجا مخفی شده و چیست؟
فراموش نکنید
چند نکته را میباید همین اول کار توضیح دهیم و شما هم بهخاطر بسپارید؛ آدمها بر اساس شرایط و تجارب خودشان مشکلات شما را تحلیل میکنند. اینکه دختر خالهتان روشی را در زندگیاش به کار برده و موفق شده، نتیجه شناخت همسرش است و ممکن است این راهکار برای زندگی شما کارایی نداشته باشد. پس، هرگز نسخههای اطرافیانتان را وحیمنزل و اکسیر شفابخش زندگی زناشوییتان به حساب نیاورید، حتی اگر در زندگی دیگری جواب داده باشد.
نکته بعد اینکه اگر در زندگی دچار مشکلی هستید که تا به حال نتوانستهاید با روشهای متفاوت از پس آن برآیید و آزارتان میدهد، بهتر است به یک مشاور خانواده و یا روانشناس مراجعه کنید. کمک حرفهای بگیرید و نسخههای افرادی که تخصص کافی را ندارند، کنار بگذارید.
خودشناسی
پایه موفقیت در هر کاری و در هر شرایطی، خودشناسی است. شما علاوه بر اینکه درباره خودتان باید به نقطه روشنی از شناخت و آگاهی رسیده باشید، همسرتان را هم باید خوب بشناسید. شناخت خوب شامل رنگ مورد علاقه و غذای دوست داشتنی نمیشود. شناخت طرف مقابل یعنی آگاهی از تیپ شخصیتی همسرتان، اطلاع از استعدادها، تواناییهاییها و انتظاراتش از زندگی. پس گفتگو کنید. قبل از اینکه وارد زندگی مشترک بشوید باید هدفمند و طولانی مدت گفتگو کنید و حتی با حضور یک مشاور و یا روانشناس مسیر درست شناخت طرف مقابل را پیش ببرید. اگر هم وارد زندگی مشترک شدهاید و هنوز آنقدرها که باید شخصیت همسرتان را نمیشناسید و هر روز با یک رفتار جدید سورپرایز میشوید، با گفتگو کردن میتوانید به آگاهی بهتری برسید.
مطالعه کنید
درباره تیپهای شخصیتی مطالعه کنید. این مسأله نه تنها در شناخت همسر، که در شناخت تمام آدمهای اطرافتان به شما کمک خواهد کرد. شناخت و آگاهی به شما همدلی و درک متقابل را هدیه میدهد و کمتر دلخورتان میکند. همچنین میدانید که در مواقع مختلف چطور باید رفتار کنید که کمترین آسیب به زندگیتان برسد.
رازهای واقعی
درست است که ما در ابتدا گفتیم نسخه همگانی برای موفقیت در زندگی زناشویی وجود ندارد اما نکاتی هم هستند که به درد همه آدمها میخورند. در واقع روابط انسانی کلیدهای مشترکی هم دارد که خوب است از آنها مطلع باشید از جمله:
عیبجویی نکنید
خوب یا بد همه ما نقاط منفی زیادی داریم. چه کسی است که ادعا کند بینقص است و هیچ وقت مشکلی نداشته و اشتباهی و خطایی از او سر نزده؟ اگر بخواهیم دست روی عیبهای هم بگذاریم میتوانیم تا ابد به این شمارش ادامه دهیم. اما شما بدانید که عیبجویی هیچ دردی را درمان نمیکند.
سارا، زن مهربان و همسر فداکاری است که تمام تلاشش را برای زندگیاش میکند. همسر سارا مردی است با رفتارهای مردسالارانه و خودخواهیهای آزاردهنده، سارا هر بار تلاش میکند با برشمردن روزهایی که بابت این رفتار مردش به ستوه آمده، او را متوجه رفتارش کند. متأسفانه همیشه این بحث تبدیل به یک جنگ میشود و هرگز به نتیجه مثبتی نمیرسد. سارا هر بار عنوان میکند که «تو خیلی خودخواهی، اصلا حاضر نیستی حرف منو بشنوی چه برسه به اینکه جدیش بگیری، فکر میکنی فقط خودت درست میگی و راه صلاح رو تشخیص میدی.»
سارا راست میگوید، همسرش واقعا چنین فردی است، اما به نظرتان راه درست درمان این نوع از خودخواهی و کجرفتاری، برشماری و عیبجویی مداوم است؟
عیبجویی یا انتقاد
شاید با خودتان بگویید: اینطور که معلوم است باید همیشه صبر و سکوت را پی بگیریم و صدایمان در نیاید که مبادا عیبجویی کرده باشیم. چنین نیست! انتقاد کنید. انتقاد کردن مخرب نیست، سازنده است. میان عیبجویی و انتقاد مرز باریکی است. انتقاد راه و روش خودش را دارد اما عیبجویی حمله به شخصیت طرف مقابل است.
وقتی انتقاد میکنید از ناراحتیتان میگویید، از احساسی که آن زمان دارید. مثلا سارا میتوانست بگوید: «خیلی حس بدی دارم وقتی میبینم نظرم را نمیخواهی و سعی میکنی تنهایی بار مشکلات را به دوش بکشی، حس میکنم من هم باید شریک نگرانیهایت باشم و کاری انجام دهم.»
البته این بیان احساسات است و انتقاد نیست. در انتقاد کردن یک اصل وجود دارد. اصل سه به یک. یعنی گفتن سه نکته مثبت و در آخر بیان نکته منفی. بدون استفاده از قید «هرگز» یا «همیشه» این دو قید را از گفتگوهایتان حذف کنید. «تو هرگز نتونستی منو خوشحال کنی» «همیشه سعی میکنی منو خرد کنی و اعتماد به نفسمو از بین ببری»
با هم تفریح و ورزش کنید
شاید در نگاه اول پیشنهادی فانتزی و غیرواقعی به نظر برسد، اما اگر بدانید که تحقیقات و پژوهشها نشان دادهاند که افرادی که با همسرشان قرارهای ورزشی و تفریح مشترک دارند، طول عمرشان نسبت به بقیه بیشتر است و زندگی زناشویی موفق و شادتری را تجربه میکنند، این مهم را در اولویت قرار میدهید و برایش زمانی در نظر میگیرید. حتی اگر شده، نیم ساعت آخر شب با هم به پیادهروی بروید. زمانی برای فعالیت فیزیکی مشترک در نظر بگیرید و از معجزات آن بهره ببرید.
بیطرف باشید
کار بسیار سختی است که در میانه دعوا و بحث سعی کنید نگاه بیطرفانه داشته باشید. اما لازم است که این کار را تمرین کنید. سعی کنید به عنوان یک فرد بیطرف از بیرون ماجرا را مشاهده و تحلیل کنید. بیطرف بودن آتش دعوا و تنش بحث کردن را کاهش میدهد.
انتظارات غیرواقعی
به هر حال هر کسی از زندگی و همسرش انتظاراتی دارد. انتظاراتی که حق طبیعی اوست و یا غیر منطقی است. باید سعی کنید که انتظارات غیرمنطقی را دور بریزید. بهطور مثال زنهای بسیاری هستند که گمان میکنند همسرشان مسئول شاد کردن آنهاست. اگر آنها شاد نیستند و یا پیشرفتی در زندگی فردیشان رخ نمیدهد، مسئول مستقمیش همسرشان است. این انتظاری غیرمنطقی است. شما حتی در زندگی مشترک، مسئول خودتان هستید. حتی بیش از فرزندانتان، مسئولیت خودتان را به دوش میکشید. اگر شادید، نشانه تلاشهای فردی خودتان است و اگر غمگین و افسردهاید خودتان باید آستین بالا بزنید و همسرتان را مقصر صد در صد ماجرا ندانید.
سردرگم نباشید
با خودتان خلوت کنید. دوباره مرور کنید که هدفتان از ازدواج چه بوده است و اکنون چه انتظاراتی از همسرتان دارید. همه را بنوسید. بعد به هر کدام دوباره فکر کنید و شرایط را بسنجید. غیرمنطقیها را مشخص کنید و دور بریزید. انتظارات همسرتان را هم بپرسید و بنویسید و دربارهشان با هم گفتگو کنید. عصبانی و ناراحت نباشید و سعی کنید گفتگویی آرام را پیش ببرید بدون عیبجویی، برچسبزدن و سرزنشکردن.