نیلوفر حاج قاضی
استادم گفت: میدانی مردم چرا به پزشک مراجعه میکنند؟ من؛ دانشجوی پزشکی، کمی فکر کردم. کمی صبر کردم. آن صفحه هریسون، در جلد نخستش جلوی چشمم آمد. یادم میآید که گفته بود درد بیشترین علامتی است که مردم به خاطرش به پزشک مراجعه میکنند؛ اما به نظرم این جواب کامل نبود. یک جای کار میلنگید. جواب کاملی را که به دلم بنشیند، پیدا نکردم. استاد داشت نگاهم میکرد. باید چیزی میگفتم. آخر سر با صدایی سرشار از شک و تردید گفتم: درد؟ گفت: تو هر وقت درد داشتی به پزشک مراجعه کردی؟ گفتم: نه استاد. گفت: پس مردم چرا به پزشک مراجعه میکنند؟ سکوت کردم و منتظر حرفهایش شدم. ادامه داد: دلیل اصلی مراجعه این است که حالشان خوش نیست. درد میتواند حالشان را ناخوش کند. اما درد تمام آن نیست. اگر درد مریضت را از بین ببری ولی نتوانی حالش را خوش کنی، تو طبابتت را کامل نکردهای. این اساس پزشکی است.
حالا سخنمان با تمام عاشقان سینهچاک رشته پزشکی این است: آیا میتوانید حال مردم را خوب کنید؟ آیا از تمام آنچه که به این رشته مربوط میشود و بازار کارش اطلاعی دارید؟
دلمشغولی یک دانشجو
بترس از روزی که این حرفها، شالوده مدل ذهنی تو را در مورد پزشکی بسازد.
میدانی موضوع چیست؟ موضوع این است که صحبت در باب این غرغرهای همیشه آماده، خیلی راحتتر از این است که دو دانشجوی پزشکی بخواهند اعتراف کنند که در چند روز، ماه یا گاهی سالهای گذشته، به کاری جز پزشکی مشغول نبودهاند، کتاب خوبی نخواندهاند. فیلم خوبی ندیدهاند. به دیدن جای قشنگی نرفتهاند و...
یادت باشد که هر گاه چنین دانشجوی پزشکیای یافتی، دانشجویی که دائما در گوش تو نق نزند، دانشجویی که رفتارش این نباشد، دو دستی او را بچسب و ولش نکن. در این مسیر، به چنین فردی نیاز داری. نه کسی که دائما در گوش تو غر بزند و بنالد و نقنقکنان از سختیهای پزشکی بگوید.
دانشجوهای زیادی، مسیر پزشکی را افقی روشن رو به آیندهای درخشان میبینند. البته اگر بخواهم دقیقتر بگویم، دوران دانشجویی را اینچنین دیده و دوران پزشک بودن را پر از سرخوشی! حرفم را اشتباه برداشت نکن. نمیخواهم بگویم که پزشکی آسان است. نمیخواهم بگویم که اگر به سراغ پزشکی آمدی، هر کاری که دلت خواست، در کنار پزشکی میتوانی انجام دهی. یادت باشد که برایت دعوتنامه نفرستاده بودند. یادت باشد که خودت انتخاب کردی که به این مسیر بیایی. یادت باشد که هر انتخابی، به این معنی است که قرار است چیزهایی دیگر را انتخاب نکنی. یادت باشد که راه رفتن در هر مسیری، یعنی تصمیم گرفتی که وارد مسیرهای دیگری نشوی.
تو نمیتوانی انتظار داشته باشی که هر شب مهمانی باشی، با دوستانت بیرون بروی، مسافرت کنی، بیکار باشی و از پزشکی هم لذت ببری.
تو در مسیری سخت قدم گذاشتهای که در آن، پیمودن راه سخت است و رسیدن به بازار کار سختتر. تو قرار است که بدن انسان را درک کنی. طرز کار این ماشین فوقالعاده هوشمند را. روابط بین سلولها را. ارتباطات آنها را. گفتگوهایی که با هم دارند. هدفی که دارند و تلاشی که برای این هدف میکنند.
قرار است درک کنی که اگر عاملی میخواست زیبایی و نظم این سیستم را بر هم زند، سیستم چگونه به مقابله برمیخیزد. تو قرار است یاد بگیری که چجوری میتوانی به این سیستم کمک کنی که نظم و زیبایی و شکوه و عظمت را به خودش برگرداند. این وظیفه توست.
این وظیفه با خط به خط حفظ کردن کتابهای آناتومی، بافت، جنین و فیزیولوژی، قرار نیست به دست آید. برای دسترسی به این اطلاعات که کافی است از جیبت، آن وسیله همهچیزدان را در بیاوری و دو سه کلمهای در باکس جستوجو بنویسی.
تو به یک دید بزرگتر نیاز داری. دیدی که بتواند کمکت کند به درک بالا برسی. آن وقت است که این جاده پزشکی تو آنقدر زیبا میشود که آن را با چیزی دیگر عوض نخواهی کرد.
تو قرار نیست که به این دید، خط به خط آن کتابهایی را که در بالا گفتی حفظ کنی. اصلا این کار معنایی ندارد. طوطیوار گفتن آناتومیگری، جنینشناسی لانگمن، بافتشناسی جانکوییرا، فیزیولوژی گایتون، پاتولوژی رابینز، میکروبیولوژی جاوتز، طب داخلی هریسون و سیسیل و اصول جراحی شوارتز، تو را به این دید نمیرساند. چیزهای دیگری احتیاج دارد.
باید عاشق معماها شوی. عاشق حل مسأله. وقتی عاشق معما و پازلها شوی، دیگر برایت این حفظ کردن بیمعنی میشود. کمکم خودت میفهمی که چگونه باید به این کتابهایی که نام بردم نگاه کنی.
دیگر خودت میفهمی، حفظ کردن خط به خط درمانها، در این روزها که درمانها هر لحظه تغییر میکنند، معنایی ندارد. دیگر خودت میفهمی که حفظ کردن خط به خط جزئیات علوم پایه و فیزیوپاتولوژی، در این روزها که به این جزئیات، هر ثانیه خدا مطلبی اضافه میشود، بیمعنا است.
میفهمی که باید ساختار را بشناسی. میفهمی که باید سیستم را بشناسی. میفهمی که باید از یک قدم بالاتر به این بدن نگاه کنی. میفهمی که باید پیچیدگی را بشناسی. میفهمی که حفظ کردن جزئیات، بدون آنکه دلیلش را بفهمی، در بهترین حالت، به تو دیدی تونلوار میدهد و نمیتوانی دیگر کل بدن را ببینی. میفهمی که حل این معماها، مساوی است با درخت کاشتن در این مسیر و زیباتر کردن آن.
و البته در این راه اخلاق و رسیدن به تکامل و تعالی انسانی برای خوبتر کردن حال ناخوش، و نه درد، حرف اول را میزند.
پزشکان بیکار و متخصصان پردرآمد
اگر واقعا عاشق رشته پزشکی هستی که هیچ! تکلیفت معلوم است اما اگر فقط برای کسب درآمد و احراز جایگاه اجتماعی پزشکی میطلبی، آمارها واقعیات دیگری را برایت رو کردهاند. آمارها نشان میدهد که حدود ١١ هزار نفر از فارغالتحصیلان رشتههای پزشکی و مهندسی در سال گذشته بیکار ماندهاند.
از طرفی جامعه پزشکان هم میگویند کمتر از ٥ درصد پزشکان ایران پردرآمد هستند. صدری یکی از پزشکان بیمارستان پیامبران که معتقد است دانشجویان پزشکی بیشتر جذب رشتههای به اصطلاح لوکس میشوند، میگوید: «یک پزشک عمومی در تهران بهطور متوسط ٥ و در ایدهآلترین شرایط که ٢٠ روز در یک بیمارستان خصوصی شیفت باشد، به ١٠میلیون تومان میرسد.»
به گفته او، در حال حاضر چیزی حدود ٧ هزار پزشک خانواده روستایی در کشور وجود دارد که بین ٦ تا ١٢ میلیون تومان درآمد در ماه کسب میکنند. همین مسأله موجب شده که بسیاری از پزشکان بعد از فارغالتحصیلی یا به دنبال شغل دیگری باشند و برخی هم در تلاش برای مهاجرت. همین چند وقت پیش بود که رئیس جامعه پزشکان عمومی نسبت به مهاجرت پزشکهای عمومی از کشور هشدار داد و اعلام کرد که نسبت پزشکان عمومی از مرز یک به هزار نفر جمعیت عبور کرده در حالی که سیاستهای کشور برای جذب حتی نیمی از این پزشکان برنامه ندارد.
پزشکهای عمومی به سراغ عملهای زیبایی رفتهاند
پیجهای اینستاگرام پر است از تبلیغات زیبایی پزشکان از فرق سر تا نوک پا. لیزر، جراحی سرپایی، پلاسماجت، آر ـ اف، هایفو و... همه و همه اقدامات کاذب و پولساز برای زیباتر به نظر رسیدن است که که معمولا نام یک پزشک عمومی بر سرشان میدرخشد.
همانطور که آمارها نشان میدهند بازار پزشکهای عمومی در کشور اشباع شده است و به همین دلیل خیلی از پزشکهای عمومی به همان درآمدی که بابت یک شیفت کاری از بیمارستانها دریافت میکنند، بسنده میکنند و بیشترشان به دلیل کمبود درآمد بیشتر سراغ کارهای زیبایی همچون تزریق ژل و بوتاکس در شهرهای بزرگ میروند.
اما برخلاف آنچه که جامعه پزشکان ادعا میکنند، بازار کار پزشکی در ایران خیلی هم اشباع نشده است. البته شاید ناعادلانه بودن توزیع پزشکان موجب شده که شاهد تراکم حضور پزشک در برخی نقاط شهرهای بزرگ و پایتخت باشیم و در عوض نقاط کمتر برخوردار و محروم با مضیقه شدید پزشک مواجه باشند، به گونهای که ۴۰ درصد از خدمات سلامت در تهران متمرکز شده است.
رشتههای پرطرفدار پزشکی کدامند
برخلاف پزشکهای عمومی، پزشکهای متخصص شرایط به مراتب بهتری دارند. بررسیها نشان میدهد که پزشکهای رشتههای رادیولوژی، چشم، قلب، پوست و ارتوپدی جزو رشتههای پردرآمد و البته پولساز پزشکی هستند که درآمدهای میلیونی به جیب میزنند. جالب است بدانید که در برخی تخصصها تا ۴۰ درصد پزشکان در تهران مستقر هستند. البته رسیدن به تخصصهای ذکر شده هم کاری بسیار دشوار در عرصه رقابتی تنگاتنگ با سهمیهدارها و نخبههای پزشکی است.
این رقابت فشرده در حالیست که آمارها میگویند، 11 هزار دکتر و مهندس به جمعیت بیکاران اضافه شدهاند.
سراغ رشتههای بیکاردار نروید!
البته شانس پیداکردن شغل برای تمامی فارغالتحصیلان دانشگاهی یکسان نیست و برخی رشتهها وضع نگرانکنندهتری دارند. آنگونه که آمارها نشان میدهد فارغالتحصیلان گروه «معماری و ساختمان» با سهم حدود ٢٦,١درصدی بیشترین و گروه خدمات امنیتی با سهم ٤/٤ درصدی کمترین سهم را از بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی به خود اختصاص دادهاند. گروه هنر با سهم ٥/24 درصدی، علومزیستی و رشتههای مرتبط با سهم 1/24 درصدی رتبه دوم و سوم را در این ردهبندی به خود اختصاص دادهاند. جالب است بدانید سهم رشتههای فرآوری و ساخت از بیکاری فارغالتحصیلان 5/23 و فناوری اطلاعات و ارتباطات 8/22 درصد است.
دیپلم مدرک پرطرفدار بازار کار
افراد زیر دیپلم و افراد دارای دکترای تخصصی، بیشترین شانس را برای کاریابی دارند. دادههای مرکز آمار تأیید میکند که نرخ بیکاری تنها برای این دو گروه، زیر ۱۰ درصد است و دارندگان مدارک دیپلم، کاردانی، لیسانس و فوقلیسانس نرخ بیکاری بیشتری دارند. جالب اینکه در بین مدارک دیپلم، کاردانی و لیسانس، بیشترین نرخ بیکاری مربوط به گزینه سوم یعنی لیسانس است. جالبتر اینکه جویندگان کار با مدرک فوقلیسانس شانس کاریابی کمتری نسبت به افراد دارای مدرک دیپلم دارند. هر چند در بین تحصیلکردهها، افراد دارای مدرک دکترای تخصصی از بخت خوبی برای یافتن شغل برخوردارند.
براساس همین نتایج، بالاترین نرخ بیکـاری جمعیـت فـارغالتحصـیل یـا درحالتحصـیل دورههای عـالی بـه ترتیـب بـه استانهای کرمانشاه (9/34 درصد)، کردستان (4/29 درصد) و چهارمحالوبختیاری (7/28 درصد) اختصاص دارد، همچنین کمترین نرخ بیکاری مربوط به استان مرکزی (5/12 درصد) است.
حالا چطوری دانشجو؟! این شما و این لیست انتخاب رشته!