یاسمین رضوی
همه ما ممکن است رفتارهای داشته باشیم که دیگران را آزار دهد. بعضی از ما، صبور نیستیم و مدام در حال غر زدنیم. ممکن است از آنهایی باشیم که نیمه خالی لیوان را میبینند و اصلا حواسشان به نیمه پر لیوان نیست.
گاهی زیادی اهل کنترل کردن دیگران میشویم و اگر نتوانیم یا اجازه ندهند که کنترلشان کنیم، مضطرب میشویم. البته که تمام این رفتارها را خودآگاه و با نیت قبلی انجام نمیدهیم. اغلب متوجه نیستیم که دچار شدهایم و داریم چه اثری روی زندگی بقیه میگذاریم. با این حال ممکن است ما با وجود چنین رفتارهایی آدم سمیای برای دیگران نباشیم. چرا؟ چون حجم رفتارهای سمیمان آنقدری نیست که دیگران را از زندگی بیندازد یا بهشان استرس وارد کند. اما در اطرافمان هستند آدمهایی که سمیاند و باید یا ازشان دور شد یا بلد شویم که چطور با آنها کنار بیاییم که روحمان را نخراشند و اعتماد به نفس، موفقیت و زندگیمان تحت شعاع رفتارهای سمیشان قرار نگیرد. با ما باشید تا بررسی کنیم که آدمهای سمی چه کسانی هستند و با آنها باید چه رفتار و برخوردی داشت.
سمیها همه جا هستند
آدمهای سمی همه جا هستند. البته این جمله خبری به این معنا نیست که از فردا تمام ذهنتان متوجه پیدا کردن آدمهای سمی شود یا دیگران را قضاوت کنید که سمیاند. اما فراموش نکنید که هر جایی ممکن است آدم سمی وجود داشته باشد. در خانواده، محل کار، مدرسه و دانشگاه، میان دوستان و...
میگویند آدمها، برآیندی هستند از پنج نفری که با آنها بیشترین وقت خود را میگذرانند. تصور کنید که تنها اگر یکی از آن پنج نفر با رفتار و افکار سمیاش، اثری روی ذهن شما داشته باشد، تا چه اندازه میتواند زندگی و شخصیت و موفقیتهایتان را تحت تأثیر قرار دهد.
قدرت سمیها
سمیها اغلب اثرگذارند. یعنی از آن دسته آدمهایی هستند که به واسطه نوع ارتباط و وابستگی ما به خودشان یا به خاطر شخصیتشان و چیزی که هدف گرفتهاند، روی ما اثر زیادی دارند. حتما تجربهاش را دارید که با خوشحالی و انرژی به دیدن دوست و آشنایی میروید و وقتی برمیگردید حس میکنید مضطربید و دلتان شور میزند و انگیزههایتان به نظرتان پیش پا افتاده میآیند و دنیا را بیش از آنچه هست خاکستری و حتی سیاه میبینید. این دقیقا کاری است که سمیها با ذهن شما میکنند، یعنی استرسی شدید به ذهنتان وارد میکنند و شما میتوانید با این نشانه آنها را شناسایی کنید.
سمیهای همیشه نالان
افرادی هستند که همیشه در حال نالیدناند. از گرانی، از بیوفایی همسر، از سر و صدای بچه همسایه، از گرمی یا سردی هوا و... انگار که هیچ وقت و هیج جا قرار نیست راضی و شادمان باشند یا حداقل کمتر بنالند. حتی ما راضی هستیم که نالیدنهایشان را به عدهای خاص اختصاص دهند و آن را با خودشان حمل نکنند، اما آنها نالانتر از آن هستند که بتوانند جلوی خودشان را بگیرند و به هر کسی که میرسند انرژیهای منفی و نارضایتیشان را به در و دیوار و آدمها میپاشند.
سمیهای شایعهپرداز و حسود
شایعهپردازها، سرشان را از توی زندگی بقیه بیرون نمیکشند. اِلِنور روزوِلت میگوید: «ذهنهای بزرگ از ایدهها، ذهنهای متوسط از رویدادها و ذهنهای کوچک از افراد سخن میگویند.» ذهنهای کوچک حول و حوش زندگی افراد، کارهایشان، موفقیتهایشان، دار و ندارشان، زمین خوردنهایشان و... میچرخد و اغلب حرفهای بیپایه و اساسی از دیگران دارند که رواج دهند و توجه بگیرند. شایعهپردازها از خطاها و زمین خوردنهای دیگران تغذیه میشوند؛ خوراکشان لغزشهای دیگران است و این خوشحالشان را خوب میکند و نه موفقیتهای بقیه و اگر موفقیتی هم ببیند، با حسادت کردن حال خودشان و بقیه را خراب میکنند.
زخم خوردگان همیشگی
همه ما در زندگیمان زخمهایی خوردهایم و روحمان خراشیده شده است. چه کسی است که معنای از دست دادن، جدایی، شکست و... را نچشیده باشد. اما روح انسان هم به مانند جسمش، قدرت ترمیم دارد. دست شما اگر با کارد آشپزخانه خراش بردارد یا حتی عمیقا زخمی شود، بالأخره با گذر زمان خودش را ترمیم میکند و تنها ردی از آن باقی میماند، روح هم همین خاصیت را دارد، گذر زمان و رسیدگیهای دیگر، به خودترمیمی روح کمک میکند. اما افراد سمی قربانیان همیشگی هستند. آنها به واسطه تجارب تلخشان، همیشه در حال ناراحتیاند، هویتشان را با زخم خوردگی گره زدهاند و تا ابد میخواهند به واسطه زخمی که خورده و آسیبی که دیدهاند از شما توجه و زمان طلب کنند. شما در ابتدا با آنها همدردی و همدلی میکنید و برایشان وقت میگذارید، اما هر چه زمان میگذرد و شرایط متفاوتی را برای از جا برخواستنشان مهیا میکنید، میبینید که آنها نمیخواهند از جایشان بلند شوند و او انتخاب کرده است که تا همیشه رنج بکشد.
سمیهای زودرنج
سمیها خیلی زودرنجاند. آنها همه چیز را در ارتباط با خودشان تفسیر میکنند و ناراحت میشوند. کنار آنها نمیتوانید خودتان باشید و مدام استرس دارید که نکند بهش بر بخورد و ناراحت شود. با اینکه نیت بدی ندارید اما از رفتارهای ساده شما برداشتهای بدی میشود. این افراد حتی هنگام رانندگی کردن هم گمان میکنند همه با آنها سر ناسازگاری دارند و میخواهند اذیتشان کنند. این افراد را میتوانید اینگونه شناسایی کنید که اگر در یک مهمانی باشند و حرفی گفته شود مدام با خودشان یا دیگران میگویند: منظورش من بودم؟ آره منظورش من بودم.
سمیهای مغرور
مرزی است میان مغرور بودن با اعتماد به نفس داشتن. ممکن است در ابتدا گمان کنید که طرف مقابل آدمی است با اعتماد به نفس بالا اما پس از گذر زمان متوجه میشوید که چنین نیست و او بسیار مغرور است. آنها را میتوانید از کلام نیشدارشان شناسایی کنید در حالی که آدمها با اعتماد به نفس الهامبخش و انگیزه دهنده هستند.
بهانه تراشهای سمی
آدمهایی که حاضر نیستند مسئولیت خودشان را بپذیرند و مدام در حال بهانه تراشی هستند. اگر خطایی ازشان سر بزند آنقدر میگردند تا بالأخره کسی یا چیزی را پیدا کنند که انگشت اتهام به سمت او دراز کنند. در عوض آدمهای انگیزه ساز و الهامبخش، مسئولیت گفتار و رفتارشان را میپذیرند و به دنبال مقصر کاذب برای شکستهایشان نمیگردند.
کنترل گرها
یکی دیگر از گونه آدمهای سمی، کنترلگرها هستند. آنها معتقدند که هیچ کسی بهتر از خودشان نمیتواند کارها را انجام دهد. البته این توهمی است که باعث میشود مدام در حال کنترل اطرافیانشان باشند و گمان کنند که برای هر مشکلی راه حلی در جیبشان دارند. کنترلگرها به خودشان این حق را میدهند که شما را بابت کارها و فعالیتهایتان سؤال پیچ کنند و سعی کنند که شما در محدوده و نزدیک به خودشان نگه داشته و کنترل کنند.
دنبال مثل خودشان میگردند
«چقدر دلش خوشه بابا» این جمله را چندبار از چند نفر شنیدهاید؟ ممکن است کم یا زیاد شنیده باشید، اما بالأخره شنیدهاید یا در شبکههای اجتماعی خواندهاید که خطاب به هر کسی که سعی میکند پرانرژی و شاد و راضی باشد، میگویند. در واقع آنها با این جمله میخواهند رضایت دیگران را مورد تحقیر قرار دهند. سمیها از همنشینی با آدمهای خوشبین بیزارند و به دنبال افرادی مثل خودشان میگردند که پا به پای هم بنشینند و حسابی بنالند و انرژی منفی بپراکنند.
عیبجویی
سمیها گویا هرگز نکات مثبت وجود و شخصیت شما را نمیبینند بلکه مدام زبانشان به عیبجویی و انتقاد باز است. اگر زمین بخورید حتما به شما خواهند گفت: «من نگفته بودم این کارو نکن، من از اول بهت هشدار داده بودم» و این اوج همدردیشان است که البته به دل و ذهن طرف مقابل استرس و بیاعتماد به نفسی زیادی را تزریق میکند. زبان این افراد معمولا تلخ است.
با خواندن این مطلب توانستید به قدری آدمهای سمی را شناسایی کنید. البته سعی کنید آنقدر حساس نشوید که خودتان هم تبدیل به یک سمی دیگر شوید که مدام دنبال عیب و خطای دیگران است. اما حواستان باشد که سمیهای واقعی را شناسایی کنید. در مطلب شماره بعد راه کنار آمدن و مدیریت ارتباط با این افراد را با هم مرور خواهیم کرد.