یک روز پییرکوری یکی از نامزدهای جایزه علمی نوبل، در آزمایشگاهش بر روی میکروسکوپی خم شده بود و در آن نگاه میکرد. دانشجویی وارد شد و متوجه میکروسکوپ نشد. تصور کرد که پییرکوری مشغول دعا کردن است. آهسته به طرف در خروجی آزمایشگاه رفت، اما پییرکوری او را صدا زد. دانشجوی مزبور گفت: استاد تصور کردم که شما مشغول دعا کردن بودید.
پییرکوری با سادگی معمولش گفت: بله، من مشغول دعا کردن بودم. بعد به سراغ میکروسکوپش رفت. سپس اضافه کرد: همه علوم، تحقیقات و مطالعات، دعاهایی هستند که خدا رازهای ابدیاش را بر ما آشکار میکند، زیرا خداوند رازهایی دارد و فقط زمانی پرده از آنها برمیدارد که انسان مشتاقانه به جستجوی گشودن آنها باشد.خداوند همه رازهایش را عیان نکرده است، بلکه پیوسته خود، برنامهها و حقایقش را بر کسانی که به جستجوی آنها هستند متجلی میکند.
...