حمیده سعیدمحمدی
داربستها برپا میشود. پارچههای سیاه دورتادورشان را میپوشاند. شعر محتشم بر پیشانی کتیبهها خودنمایی میکند: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» محرم آمده است، بیآنکه حواسمان باشد کاروان حسینعلیهالسلام که پیش از مراسم قربان از مکه خارج شد، غدیر را در کدام بیابان حجاز یا عراق جشن گرفت؟! نمیدانیم هنگام غدیر در دل حسینعلیهالسلام چه گذشت؟ روزی که جد بزرگوارشصلیاللهعلیهوآله فرمان داد به آنها که رفتهاند پیام دهید برگردند و صبر کنید تا آنها که در راهند برسند؛ و سؤالی که ذهن امت را درگیر کرد این بود: «برای چه؟» مگر چه اتفاق بزرگی حادث شده بود که در داغترین روز زمین این همه زائر و مسافر باید میایستادند و منتظر باشند؟
نمیدانیم حسینعلیهالسلام در کدام منزل، عیداللهالاکبر غدیر را گرامی داشت؟ چه کسانی از او عیدی گرفتند و مقام امامت پدرش علیعلیهالسلام را به وی تبریک گفتند؟ نمیدانیم چند دست از آن دستانی که عیدی گرفتند در کربلا دستان او را رها کردند و فریاد «هل من ناصر ینصرنی»اش را بیپاسخ گذاشتند؟ همین تبریکهای بیمایه غدیری از سال 10 هجری تا 61 هجری بود که داغ عاشورا را رقم زدند. داغی آنقدر بزرگ که در ایام سالگردش جهان بی آنکه فکرش را بکند غمگین میشود، دلش شور میزند، نفسش سنگین میشود، هیچ رنگی شادش نمیکند و بیهوا اشک میریزد. چقدر کم است فاصله آن عید بزرگ و این داغ عظیم و چقدر عجیب است راز درهمپیچیدگی این دو واقعه که هیچکدام را بدون دیگری نمیتوان تفسیر کرد.
این روزها حواسمان به تک تک منزلهایی که کاروان عاشورا رد میکند نیست اما میدانیم باید آماده شویم. چقدر وسیع و پربرکت است سفره ارباب که همه را شریک میکند و نه فقط من و تو و او، بلکه تاریخ را زنده نگه میدارد.
این روزها سختیهایمان زیاد است. گاهی بابت انتخابهای اشتباهمان سیلی میخوریم، گاه از چند پله فرهنگ پایین میآییم و گاه رشتههای امید را پنبه میبینیم اما یک چیزهایی مثل خون در رگهایمان جاری است و نمیگذارد نفس برقرارماندنمان قطع شود. شاید یادمان رفته باشد در فاصله غدیر تا عاشورا چه گذشته یا امام انقلابیمان چه درسهایی از حماسه کربلا به ما داد اما عصاره آن حوادث با گوشت و پوست و خون ما آمیخته شده و نمیگذارد از دست برویم. به همین خاطر است که هنوز هم گاهی بابت باورهایمان پیروز میشویم یا گاهی از چند پله معرفت بالا میرویم و همچنان پنبه ناامیدی را میزنیم. واقعیت این است که ما به عطر چای روضه حضرت ارباب زندهایم.