حامد طبیعت پور
فیلمهای کمدی سینمای
ایران در سالهای اخیر یک روند سراشیبی را تجربه میکنند. «هزارپا» هم مانند
بسیاری از آثار کمدی در چند سال اخیر، یکی از فیلمهایی است که گیشه را در تصرف
خود درآورده اما سینمای ایران را روزبهروز در خلق آثار کمدی نازلتر میکند!
فیلم «هزارپا» با بازی رضا عطاران و
جواد عزتی ماجرای جالب یک دزد است که سر از رازی درمیآورد. رازی از یک دختر که
بازیگر نقش آن سارا بهرامی است. این دزد با دانستن این راز شروع به سوء استفاده از
موقعیت کرده و ماجراهای جالبی رقم میخورد. کارگردان
«هزارپا» ابوالحسن داودی است، پیرمردی تحصلیکرده، دانش آموخته جامعه شناسی از
دانشگاه شهید بهشتی تهران.
باید بپذیریم که در کش و قوس تحولات اقتصادی جامعه، این روزها چارهای نداریم جز اینکه فیلمهای کمدی ضعیفی را برای دیدن انتخاب کنیم تا شاید برای ساعتی لبخند بر لبانمان بنشیند. در طول این سالها چند فیلم کمدی را میشناسید که به قیمت خنداندن مخاطبش تن به لودگی و هرزگی نداده باشد؟ هزارپا هم از این قاعده مستثنی نیست. «هزارپا» نهایت هنر و خلاقیتش این است که با یک سری شوخی کلامی و اکثرا جنسی، زورش را بزند تا تماشاگر را بخنداند که البته در این کار هم تاحدودی موفق شده است!
«هزارپا» مانند بسیاری از فیلمهای هم رده خود، به دام ابتذال افتاده است. بهعنوان مثال صحنه زشتی که با شوخیهای جنسی بیش از حد، سارا بهرامی میخواهد یک فندک از جیب رضا عطاران بیرون بیاورد، یا شوخیهای زنندهای که با هیکل و چاقی یکی از شخصیتهای مؤنث فیلم میشود و در واقع تنها دلیل حضور این کاراکتر در فیلم این است که هر که از کنارش رد میشود تیکهای به اندامش بیندازد. این ابتذال گریبان بخشهای بسیاری از فیلم را گرفته و باعث شده حتی داستان نسبتا جالب فیلم به حاشیه برود و تنها الفاظ و حرکات «مثبت هجده» بازیگران در ذهن مخاطب باقی بماند.
«هزارپا» قصه دارد و فیلم از آغاز تا پایان از ریتم نمیافتد ولی خلق صحنههای زشت و زننده و دور از شأن خانواده ایرانی، از کارگردان صاحب نامی چون ابوالحسن داودی برای کسانی که با آثار او آشنایی دارند بعید به نظر میرسید. واقعا جای تعجب است کارگردانی که فیلمهای «زادبوم»، «رخ دیوانه» و «تقاطع» را در کارنامه خود دارد چگونه دست به ساخت کمدی سخیف «هزارپا» میزند. گرچه این روزها با توجه به مشکلات اقتصادی، برای بسیاری از کارگردانان، پول و موفقیت گیشه حرف اول را میزند اما دلمان میخواست داودی را در هیبت همان کارگردان مؤدب و خوش ساخت سینمای ایران ببینیم. اتفاقی که با ساخت «هزارپا» نیفتاد و حالا او هم به جرگه کمدیسازان سخیف این روزهای سینمای ایران تبدیل شده است!
مدیرانی که به جای مدیریت فرهنگ، مدیریت میشوند
درخواست کردند که برای تبلیغات فیلم به آنها کمک کنیم.
اما چرا باید برای اینکه به سردار آزمون که اعتراف کرده بدترین بازیگر فیلم «سریک»
است، دچار آسیب روحی و اجتماعی نشود، به بهاره افشاری هدیه تولد داده شود؟ ادعای
حسنی درباره اینکه از شهرداری درخواست شده تا به اکران «سریک» کمک کند، با تکذیبیه
بهاره افشاری همراه شده است. او با انتشار یادداشتی انصراف خود را از گرفتن
بیلبوردهای هدیه اعلام کرده و تصریح میکند درخواستی برای گرفتن آن بیلبوردها
نداشته است.
حال سؤال این است که چرا باید شهرداری تهران که از بیلبوردهای فرهنگی تبلیغ فیلم
و تئاتر پول دریافت میکند، فقط نسبت به مستند «سریک» بذل و بخشش کند؟ دیگر
هنرمندانی که سالهاست فعالیت هنری دارند و حتی عمر فعالیتشان بیش از سن بهاره
افشاری است نمیتوانند از این پوشش حمایتی برخوردار شوند، اما یک بازیگر درجه ۲
و تازه وارد به دنیای کارگردانی چنین ویژه مورد توجه قرار میگیرد؟ اینها تنها
بخشی از سؤالهایی بود که نسبت به رفتار عجیب شهرداری تهران در قبال یک مستند «هنر
و تجربه»ای بیان شده است.
رفتارهای دوگانه مجموعههایی مانند شهرداری تهران در قبال هنر حرفهای و رفتارهای
سلبریتیها نشان میدهد، مانند بسیاری از مدیران حوزه فرهنگ و هنر که نمیتوانند
در مقابل سلبریتیزدگی مقاومت کنند، باعث ایجاد تبعیض در حمایتها و به کژراهه
رفتن فعالیتهای هنری میشود.