محسن عرب خالقی
این چشمها به راه تو بیدار مانده است
چشم انتظارت از دم افطار مانده است
برخیز و کولهبار محبت به دوش گیر
سرهای بینوازش بسیارمانده است
با تو چه کرده ضربه آن تیغ زهردار
مانند فاطمه تنت از کار مانده است
آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست
زینب برای بستن آن، زار مانده است
آرامتر نفس بکش آرامتر بگو
چندین نفس به لحظه دیدار مانده است
از آن زمان که شاخه یاست شکسته شد
چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است
سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دست و گردنت انگار مانده است
میدانی ای شکسته سر آل هاشمی
تاریخ زنده درپی تکرار مانده است
از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدار مانده است
*****
ستیغ آفتاب
محسن زعفرانیه
علی امشب چه خوش با ما مدارا میکنی
شد شب قدر و تو خود دردم مداوا میکنی
درکنار ذکر حق و جوشن و احیای شب
با نماز آخرت دل را مصفا میکنی
عدل و احسان شما حتی ز قاتل کم نگشت
کاسه شیری هم برای قاتلت مولا مهیا میکنی
امشب آقا با همین فرق شکسته، روی زرد
یاد آن میخ در و پهلوی زهراسلاماللهعلیها میکنی
از شمار فضل تو حتی قلمها عاجز است
در رکوع خود زکات عشق اهدا میکنی
مردم نا اهل کوفه با تو بد کردند علیعلیهالسلام
ازخدای خود تو استغفار آنها را تمنا میکنی
*********
به پابوس قیامت
علی رضا قزوه
ز فرط گريه باران ميچکد از دستم اين شبها
يکي دستم بگيرد، مستِمستِمستم اين شبها
غزل ميخوانم و سجادهام پر ميکشد با من
نميخوابند يک شب عرشيان از دستم اين شبها
خدا را شکر سوزي هست، آهي هست، اشکي هست
همينکه قطره اشکي هست يعني هستم اين شبها
به جاي خون به رگهايم کبوتر ميپرد تا صبح
تشهد نامه ميبندد به بال دستم اين شبها
دلي برداشتم با تکه ابري از نگاه خود
به پابوس قيامت بار خود را بستم اين شبها
********
به مناسبت رحلت امام خمینیره
ماه عشاق
حضرت امام خمینیره
ماه رمضان شد، می و میخانه بر افتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به مِی کرد برم، پیر خرابات
گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق، این عملت بارور افتاد
به مناسبت روز جهانی قدس
روزی مردی از تبار نور میآید
مریم کرباسی
به هم میریزد این آشوبها وقتی جهان را
غبارآلود میبینی تمام آسمان را
چه فرقی میكند؟ در هر كجای نقشه باشی
فلسطین مثل بغضی از تو میگیرد امان را
دل این سنگها را اشك شاید، نه، بعید است
دل ما را به درد آورد، اما دیگران را!
و حالا چند جای نقشه طوفانیست، ابریست
و حالا بیشتر این مردم بیخانمان را
میان دود و خاكستر رها میبینی، ایكاش
زمین قدری فرو میبرد غمهای زمان را
خیالت جمع! روزی میرسد، مردی میآید
که میگیرد از این نامردها تیر و كمان را
چقدر این روزها داغند سرخط خبرها
خبرهایی كه آتش میزنند آتشفشان را
چه فرقی میكند؟ لبنان، یمن، بحرین، وقتی
خبر لرزانده از آن سو تن نصف جهان را