مريم زاهدي
آمار داوطلبان ورود به دانشگاهها را كه نگاه كنيد متوجه خواهيد شد بهرغم كاهش كلي پشت كنكوريها به واسطه تغييرات جمعيتي در كشور اما همچنان دختران زيادي داوطلب ورود به دانشگاهها هستند. انگار تب تحصيلات عالي و مدرك دانشگاهي در ميان دختران جامعه كاهش پيدا نكرده است اما درباره پسرها ماجرا فرق ميكند و نگاهشان به ماجراي درس و دانشگاه و اشتغال نسبت به يكي دو دهه قبل بسيار متفاوت شده است. همين گرايش بيشتر دختران به درس و دانشگاه هم موجب شده است تا شمار زنان تحصيلكرده بيكار كشور بيش از دو برابر مردان باشد.
67 درصد شاغلان در كشور ديپلمهاند؛ اين آماري است كه معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش داده و نشان ميدهد فضاي فرهنگي حاكم بر كشور از مدركگرايي صرف به سمت و سوي مهارتگرايي در حال تغيير است.
طبق گزارش سازمان سنجش بيش از ۶۰ درصد فارغالتحصيلان دانشگاهها در مشاغل مرتبط با رشته تحصيليشان كار نميكنند. درست همين آمار است كه نشان ميدهد آموزش در كشورمان هدفمند نيست و دانشگاهها به بنگاههايي اقتصادي براي توليد مدرك تبديل شدهاند و همين فقدان مهارت دانشآموختگان دانشگاهي موجب شده است تا فارغالتحصيلان دانشگاهي نتوانند جذب بازار كار شوند. بر اساس اين واقعيت اما حالا تغيير ذائقه خانوادهها و دانشآموزان هم موجب شده تا فضاي كسب و كار هم تغيير كند. در اين ميان پسران بيش از دختران به ارزش مهارت براي اشتغال و به دست آوردن بازار كار پي بردهاند به همين خاطر هم است كه بيش از 60 درصد داوطلبان ورود به دانشگاهها را دختران تشكيل ميدهند. بديهي است با چند سال صرف وقت و هزينه براي توليد يك مدرك دانشگاهي، فرد در شغلي بدون تناسب با مدركش كار كند به نوعي هدر دادن سرمايهاي است كه اگر صرف به دست آوردن مهارت شود به طور يقين نتايج بهتري را براي فرد و جامعه پديد ميآورد.
جمعيت 2 برابري زنان تحصيلكرده بيكار نسبت به مردان
فهيمه فرهمندپور، مشاور وزير كشور در امور زنان و خانواده از افزايش روند نرخ بيكاري زنان در ١٠ سال گذشته خبر ميدهد و ميگويد: اين رقم در سال ٩٢ تا 8/19 درصد رسيده است. حال آنكه شاخص نرخ بيكاري زنان با تحصيلات عاليه دو برابر مردان است. به گفته وي نرخ بيكاري زنان با تحصيلات عالي ٢٣ درصد است در حاليكه اين نرخ در ميان مردان ١١ درصد است.
وي تصريح ميكند: ٤٥ درصد زنان فاقد درآمد، ١٨ درصد درآمدزا و نسبت كل زنان سرپرست خانوار به كل خانوارها ١٢/١ درصد است.
آمار و ارقام نشاندهنده آن است كه تحصيلات عامل تعيينكنندهاي براي كاهش نرخ بيكاري نيست. از سوي ديگر زنان به عنوان نيمهاي از پيكره جامعه ميتوانند در تحقق اقتصاد مقاومتي و چرخش چرخهاي توليد نقشي مؤثر داشته باشند اما اين نقشآفريني با تحصيلات آنها ارتباط مستقيمي ندارد و شايد توجه افراطي به داشتن مدارك دانشگاهي بالا موجب دور شدن از بازار كار شود.
افراط در مدركگرايي
اهميت ابعاد مختلف اين موضوع زماني روشنتر ميشود كه دريابيم بسياري از كشورهاي دنيا تعداد دانشگاهها و در نتيجه دانشآموختگان دانشگاهيشان بسيار كمتر از ايران است. شايد تعجب كنيد اگر بدانيد ايران پنج برابر كشورهاي پيشرفته دانشگاه دارد.
اين تعداد دانشگاه، حدود ٥ هزار ميليارد تومان از بودجه كل كشور را ميبلعد و نزديك به ٥٠ درصد از جمعيت بيكار كشور را توليد ميكند. شگفتانگيزتر اينكه بيشتر از ٨٠ درصد وزراي انگليس ليسانسهاند و در ايران بيشتر مديران ما مدرك دكتري دارند.
بنا به تازهترين اعلام مؤسسه اسپانيايي CISC تعداد دانشگاهها در اغلب كشورهاي پيشرفته جهان زير ٥٠٠ دانشگاه است بهطوري كه آلمان ٤١٢، انگليس ٢٩١، كانادا ٣٢٩، ايتاليا ٢٣٦ و هلند ٤٢٣ دانشگاه دارند. اين در حالي است كه برخي كشورهاي اروپايي نظير نروژ، سوئد، دانمارك، فنلاند و... زير ١٠٠ دانشگاه تأسيس كردهاند. همه اين آمار و ارقام نياز به يك بازنگري جدي در ساختار آموزش عالي و ساختار فرهنگي جامعه را گوشزد ميكند؛ بازنگرياي كه هرچند از سوي دولت و نهادهاي فرهنگي پشتيباني نميشود اما بسياري از پسران دريافتهاند نميتوان براي نانآوري روي مدرك تحصيلي حساب كرد و به جاي دانشگاه به دنبال مهارتآموزي ميروند؛ رويكردي كه دختران هم اگر به دنبال بازار كار هستند بايد به چنين سمت و سويي حركت كنند.