محمدصادق عابديني
مدتها بود خبر توليد انيميشن سينمايي «فيلشاه» به عنوان مهمترين رخداد حوزه پويانمايي در كشور مطرح میشد، به خصوص آنكه قرار بود اين كار را تيمي انجام دهد كه تجربه موفق توليد «شاهزاده روم» را در كارنامهاش داشته است. هادي محمديان، كارگردان انيميشن «شاهزاده روم» كه به تازگي كار توليد «فيلشاه» را به پايان رسانده است، از ساخت اين انيميشن ميگويد.
«شاهزاده روم» انتظارها را از انيميشن ايراني چندين پله بالا برد و شايد انتخاب كار بعدي را سخت كرد. چه شد سراغ «فيلشاه» رفتيد؟
بعد از اكران «شاهزاده روم»، در كنسرسيوم هنرپويا، درباره طرح و ايده كار بعدي جلسات متعددي داشتيم و ايدههاي مختلفي را بررسي كرديم. هدف اين بود كه مسير درستي را براي كارمان ترسيم كنيم. در كارگروهي كه حدود پنج، شش نفر عضو داشت، طرح «فيلشاه» تصويب شد و بعد آقايان رمضانپور و مفيديكيا نيز به جمعمان پيوستند و به صورت كارگاهي فيلمنامه نوشته شد و بعد در مسير توليد قرار گرفت. تلاشمان اين بود تا جايي كه ميتوانيم نواقصي را كه در «شاهزاده روم» بود، برطرف كنيم.
به عنوان خالق انيميشنهاي «شاهزاده روم» و «فيلشاه»، فاصله كيفي ميان اين دو انيميشن را چقدر ميدانيد و آيا نسبت به ارتقاي كيفيتي كه گفتيد، راضي هستيد؟
نسبت به كار قبلي تمام تلاشمان را كرديم كه كار بهتري توليد شود، اما نكتهاي وجود دارد و آن اين است كه تا پيش از «شاهزاده روم» عملا ما فيلم سينمايي بلند مخصوص كودكان نداشتيم و تجربه توليد كار سينمايي براي كودك و نوجوان كه بتواند فضايي شاد و سرگرمكننده داشته باشد، بسيار سخت بود. ما در ساخت «شاهزاده روم» آزمون و خطا كرده بوديم و به نظرم با ساخت«فيلشاه» هم هنوز داريم تجربه كسب ميكنيم. حتي بايد چند كار ديگر هم ساخت و باز تجربه كسب كرد، اما درباره تفاوت اين دو انيميشن بايد گفت كه مخاطب به خوبي متوجه زحماتي كه براي ايجاد جزئيات بيشتر شده، خواهد شد. ما براي شعور مخاطب احترام قائليم و اميدوارم در زمان اكران اين انيميشن، تماشاگر نيز اين حس احترام را كه در جذابيت قصه و توليد انيميشن وجود داشته، ببيند.
تيم توليد «فيلشاه» نسبت به تيمي كه در «شاهزاده روم» با شما همكاري داشتند، تغييری داشته است؟
از نظر تعداد نفراتي كه در كار حضور داشتهاند، چه از نظر كمي و چه از نظر كيفي، رشد زيادي داشتهايم. تيم كاريمان حداقل دو برابر بزرگتر شده است و سعي كرديم افرادي را اضافه كنيم كه بتوانند كيفيت كار را بهبود ببخشند. اعضای تيم فعلي از نظر تجربههاي قبلي و كيفيت كاري شرايط خوبي دارند.
وقتي «شاهزاده روم» اكران شد، خيلي آن را با توليدات روز جهان مقايسه كردند. آيا «فيلشاه» ميتواند باز هم فاصله ما را با توليدات روز كمپانيهاي برتر توليد انيميشن كم كند؟
سابقه توليد انيميشن در جهان حداقل به يك قرن پيش باز ميگردد و ما تازه بعد از 100 سال به صورت جدي سراغ توليد انيميشن رفتهايم. پس هيچ عقل سليمي قبول نميكند كه با توليد يك انيميشن ما به سطح انيميشنهاي جهاني رسيدهايم و با آنها برابريم. به غير از بحث تجربه از نظر نيروي انساني و سختافزاري نيز فاصله زيادي وجود دارد، اما آنچه ما را متمايز ميكند، استعداد و هوش بچههاي ايراني است، با تكيه بر اين پتانسيل ذهني و هوش است كه داريم به سرعت اين فاصله را كم ميكنيم.
چقدر طول ميكشد تا فاصله انيميشن ايراني با انيميشنهاي مثلا هاليوودي به حداقل برسد؟
واقعيت اين است براي يك فيلم سينمايي انيميشن نيازمند يك تيم بزرگ به همراه امكانات سختافزاري پيشرفته هستيم، براي همين هزينه متوسط براي يك فيلم سينمايي انيميشن به طور متوسط 30 تا 40 ميليون دلار است و هزینه بهترين فيلم سينمايي توليد شده نيز بيش از 100 ميليون دلار بوده است، در حالي كه براي يك كار ايراني يك صدم اين ميزان نيز هزينه نميشود. تيمهاي توليد انيميشن در كمپانيهاي بزرگ جهاني بين 2 تا 3 هزار نفر هستند. كمپانيها سرمايههاي بزرگي در بخش سختافزاري دارند كه ما در ايران از آن بيبهرهايم. ما نبايد فقط به قياس با سطح يك جهان بپردازيم و به جاي آن بايد توانمان را براي پيشرفت بيشتر صرف كنيم.
پيشرفت در توليد انيميشن در ايران به غير از سرمايه كه گفتيد، به چه چيزهايي بستگي دارد؟
مشكل بزرگ ما اين است كه كمپاني نداريم، كمپاني از طرح و ايده تا توليد، بازاريابي و فروش را انجام ميدهد. متأسفانه ما آنقدر در اين زمينه عقب هستيم كه واژهاي مناسب براي جايگزيني «كمپاني فيلمسازي» نداريم و اگر ميگوييم «دفتر فيلمسازي» بايد بدانيم دفتر فيلمسازي بسيار محدودتر از يك كمپاني است. ابتداييترين كار اين است كه به سمت ايجاد كمپاني فيلمسازي برويم. بعد از آن سرمايهگذاري صورت گيرد.
«شاهزاده روم» در جشنواره فيلم فجر شركت كرد و اكران ويژه داشت، «فيلمشاه» هم در جشنواره شركت ميكند؟
تهيهكننده و تيم مشاوران درباره حضور در جشنواره فجر يا رونمايي اثر و زمان اكران آن در حال تصميمگيري هستند.
با توجه به اينكه تجربه حضور در جشنواره را داشتهايد، آيا بهتر نيست فيلم فجر انيميشن را جدي و بخشي مستقل براي آن در نظر بگيرد؟
اين ظرفيت زماني ايجاد ميشود كه ما حداقل 10 تا 15 اثر سينمايي انيميشن داشته باشيم تا داوران امكان انتخاب داشته باشند و زمينه رقابت نيز به وجود آيد. الان جشنواره به راحتي ميتواند 22 اثر سينمايي رئال براي حضور در بخش مسابقه فجر انتخاب كند، ولي در مقابل شايد يك يا دو اثر انيميشن وجود داشته باشد.
با اين وضعيت براي ديده شدن انيميشنهاي ايراني در جشنواره ملي فجر بايد چه كار كرد؟
بهترين كار اين است كه اجازه دهند فيلمهاي انيميشن نيز در كنار فيلمهاي رئال مسابقه دهند. به غير از بخش بازيگري در بقيه بخشها مانند كارگرداني و فيلمنامه، هيچ فرقي ميان انيميشن و رئال نيست، ولي حتي اگر ما بهترين فيلم انيميشن جهان را بسازيم كه در گريد A كيفيت نيز باشد، صرفا مديران جشنواره تصميم به حضور يا عدم حضور انيميشن ميگيرند. ما از رقابت با فيلمهاي رئال ابايي نداريم.
به عنوان كسي كه كار انيميشن انجام ميدهد و موفق نيز بوده است، فكر ميكنيد روزي خواهد رسيد كه بچههاي ايراني بيشتر كارتون و انيميشن ايراني نگاه كنند؟
به اين زوديها چنين اتفاقي نميافتد. دليلش هم کم بودن حجم توليد انيميشن در ايران است. بايد توليدات به سطحي برسد كه براي مخاطب ذائقهسازي كند؛ مثلا يك انيميشن ايراني ببيند بعد از آن يك انيميشن ديگر ببيند. يا اگر سريال انيميشني است بعد از آن فصلهاي بعدياش ساخته شود؛ چيزي كه الان وجود ندارد. اگر بتوانيم سالي حدود 10 اثر انيميشن داشته باشيم كه حداقل پنج اثر آن اكران و مخاطب به خصوص گروه سني كودك و نوجوان با آن آشنا شود، ميشود انتظار داشت تا بيشتر به انيميشن ايراني توجه شود. اين در حالي است كه ما هر روز شاهد انيميشنهاي مختلفي هستيم كه در كشورهاي مختلف توليد شده و در ايران پخش ميشوند.
افشاگري كارگردان «مريم مقدس»
فيلمهاي ديني ما در خارج از كشور تحريم است
محمدصادقي
«بحراني» كه در برنامه تلويزيوني «چهل چراغ» حاضر شده بود، به تشريح برخي از توطئههاي صهيونيستها عليه فيلمهاي ديني سينماي ايران پرداخت. عدم توفيق توليدات سينماي ديني كشورمان در خارج از كشور، درست در زماني كه فيلمهاي اجتماعي و حتي سياهنما با استقبال خوب فستيوالهاي فيلم روبرو ميشوند، مسألهاي شك برانگيز بود. به خصوص اينكه آثار سينماي ديني كشورمان از نظر كيفيت ساخت، از جمله توليدات شاخص سينمايي به شمار ميروند. شهريار بحراني، كارگردان آثاري چون «مريم مقدس» و «ملك سليمان» معتقد است، بيتوجهي به فيلمهاي سينماي ديني ايران ناشي از يك توطئه صهيونيستي است. اين كارگردان گفت: «در جهان سينماي ايران را با آثار ديني و انساني و معنوي ميشناسند و از سينماي ايران هميشه چنين انتظاري دارند، چون خودشان سينماي سرگرمكننده دارند و آنچه تشنهاش هستند، فيلمهاي معنوي است. در داخل كشور هم شاهد بوديم كه اين فيلمها تأثيرات خوبي در روحيه و رفتار مردم داشته است.
با وجود اينكه فيلمهاي ديني كمي ساختهايم، اما همينها تأثير گذاشتند. «شهريار بحراني با اشاره به اينكه بودجه لازم براي ساخت قسمتهاي بعدي «ملك سليمان» فراهم نشد، از اقدامات برنامهريزي شده صهيونيسم جهاني براي عدم نمايش بينالمللي فيلم ديني «ملك سليمان» گفت: «در آن زمان با 60 سينما در كشورهاي خاورميانه و تركيه براي نمايش فيلم قرارداد بسته شد، اما مصادف شد با مصاحبه رئيس كمپاني يونيورسال در الجزيره كه عنوان كرد از نظر ما فيلم «ملك سليمان» غيرقابلپخش است و قراردادها هم به تدريج فسخ شد! به هر حال اين فيلم ضد سياستهاي صهيونيسم جهاني است. چهرهاي كه ما بر اساس قرآن از پيامبر معصوم نشان داديم با آن چيزي كه آنها تبليغش را ميكنند، خيلي فرق دارد. از اين نظر بعضي از فيلمهاي ديني ما در خارج از كشور كاملا تحريم هستند، همينطور كه «مريم مقدس» و «ملك سليمان» تحريم شد.»
شهريار بحراني با اشاره به آثار قهرمانپرور هاليوود كه به فجايع بشري ميپردازند، عنوان داشت: «در آثار فاجعهآميز هاليوود هيچوقت شاهد اين نيستيم كه شخصيتها به خدا پناه ببرند در صورتي كه به طور فطري انسان طوري ساخته شده كه در وقت گرفتاري، خدا را ياد ميكند، اما سينماي جهان سراغ نتيجهگيري و تحليل خدايي نميرود.»
نگاهي به يك فيلم خوب روي پرده
«قهرمانان كوچك» مأموريت غير ممكن
آرش فهيم
چند ماه قبل خبري منتشر شد با اين عنوان كه حسين قناعت يك فيلم كودك و نوجوان با موضوع حمايت از توليد ملي خواهد ساخت. اين خبر ابتدا يك مأموريت غيرممكن به نظر ميرسيد، چون پرداخت عميق و صحيح به اين موضوع در سينما آن هم در فيلمي براي كودكان پيچيده به نظر ميرسيد، اما اين موضوع، بدون اينكه فيلم به سطحيگرايي يا مغلطهگويي مبتلا شود، در بستر درام و روايت مطرح ميشود. مهمترين عنصري كه به كمك فيلم آمده، فانتزي و رؤياپردازي است.
علاوه بر اين، «قهرمانان كوچك» يك فيلم قهرمانپرداز هم هست. ما با يك فيلم حماسي روبرو هستيم كه با دشمنان خود شوخي ندارد و بچهها را به مبارزه فراميخواند. برخلاف فضاي غالب بر بيشتر آثار سالهاي اخير سينماي ما كه مبتني بر تسليم و القاي بنبست در مسائل اجتماعي هستند، اين فيلم تماشاگر خود را هم به شناخت بخشي از آسيبهاي اجتماعي نزديك ميكند و هم بشارتدهنده پيروزي و نيكبختي در صورت مقاومت و مبارزه است. واقعيت اين است كه فيلمسازهايي كه ميگويند وظيفه هنرمند، فقط نشان دادن نشيبها و معضلات اجتماعي است نه ارائه راهحل، بيسواد و ترسو هستند.
اين طيف از فيلمسازها چون توان فكري پاييني دارند، فقط به برملاسازي مشكل ميپردازند زیرا نه توان گفتن راهحل را دارند و نه جرئت آن را، چون اگر بخواهند ريشه مشكلات اجتماعي و راهحل آن را نشان دهند، احتمالا به حاميان مالي خود يا جشنوارهها و افرادي كه قرار است به آنها جايزه بدهند، بر ميخورد. پس فقط به نمايش سطحي معضلات اكتفا ميكنند تا به جايزهاي از جشنوارههاي فرامرزي برسند و بس، اما «قهرمانان كوچك» هم يك فيلم انتقادي درباره مشكلات اجتماعي است، هم ريشه مشكل مطرحشده را نشان ميدهد، هم مخاطب را به مقابله با اين مشكل ترغيب ميكند و هم اينكه راه رستگاري اجتماعي را هم روشن ميكند. اما ديگر مزيت و برتري فيلم مورد بحث نسبت به عمده آثار سينمايي اخير ما، ارزش نهادن به نهاد خانواده است. اين دوران، كمتر فيلمي ميبينيم كه اعضای يك خانواده كامل و سالم کنار هم باشند. در اكثر قريب به اتفاق فيلمها، خانوادهها آسيبديده و ويران هستند و اولين قربانگاه فرد در اجتماع، خانواده و نزديكان معرفي ميشود! اما در «قهرمانان كوچك» گرما و زيبايي كانون خانواده و انس و الفت اعضا به يكديگر نمايانده ميشود.