کد خبر: ۱۳۴۸
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۶
پپ
10 راه مواجه با رنج و بحران
صفحه نخست » مشاوره



زهرا کیایی

علی رغم پای پرگریز انسان در فرار از رنج ها و بحران ها، هیچ انسانی را نیافته ایم که گزارشی از زندگی بی رنج و بحران را داده باشد هرچند که آن زمان که با مشکلات مواجه شده؛ انتخابش اغلب فرار بوده است و این فرار مدام او را بیش از پیش آسیب پذیر نموده تا آنجا که رنج های زندگی او را به بیماری های تن و جان مبتلا کرده و به درماندگی کشانده است. به این ترتیب، رنج و دردی که با تولد آدمی تولد یافته؛ همچون موجود چسبنده ای است که گویی گریزی از آن نیست و راهی برای مواجه با آن وجود ندارد! هرچند به نظر می رسد عده ای به لطف پول! و تکنولوژی! و عده ای دیگر به لطف "امری دیگر" که از آن سخن خواهیم گفت؛ توانسته اند از آن خلاصی یابند!

پیامدهای رنج و بحران در زندگی

امروزه رنج و بحران مشمول هر رخداد درونی شامل جسمی و روانی یا بیرونی شامل خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی و یا طبیعی... می شود که انسان ها را از لذت و آرامش و آسودگی دور کند و دچار شرایط روحی عذاب آوری چون نگرانی و اندوه و خشم و غیره و شرایط پرتکاپو برای حل آنها نماید؛ به این ترتیب آنچه امروزه نسبت به پیامدهای رنج و بحران های زندگی توسط بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان و اقتصاد دانان با روش های مختلف سخنرانی، محصولات فرهنگی و تبلیغاتی و سیاستگذاری های اقتصادی و فرهنگی و سلامت خانواده به افکار عمومی ارائه می شود شامل:

1. درماندگی آموخته شده

درماندگی آموخته شده مفهومی است ارائه شده توسط روانشناس معروف مارتین سلینگمن که آنرا از آزمایش روانشناختی خود بر روی سگها در آزمایشگاه روانشناختیش استخراج کرد. این مفهوم زمانی به کار می آید که افراد تصور کنند در مواجه با مشکلات و دردها و رنج های زندگیشان ناتوانند و هیچ تلاشی توسط آنها به نتیجه موفقیت آمیزی جهت خلاصی منتهی نخواهد شد. بنابراین درد و رنج را می پذیرند و در میان آسیب و بیماری و فلاکت روزگار می گذرانند. این مفهوم را در مثل؛ می توان در پدیده "طلاق عاطفی" که بین برخی از زوجین جاریست مشاهده کرد؛ آنجا که پس از تلاش های بسیار طرفین برای خلاصی از مشکلات بین فردیشان و به نتیجه نرسیدن آن، از تلاش باز می ایستند و در کنار یکدیگر و در یک خانواده زندگی می کنند اما هیچ عاطفه ای بین آنان مبادله نمی شود؛ این همان مفهوم "خانه یخی" است که پیش از این در شمارگان گذشته به شرح آن پرداختیم.

2. افسردگی و ناامیدی

افسردگی به همراه نشانه های آن شامل ناامیدی و انزوا و بی میلی به هرچیز و خستگی و خواب آلودگی و غیره از جمله دیگر پیامدهای درد و رنج در زندگی عنوان می شود. به طور کلی انسانهای رنج کشیده را افرادی افسرده و ناتوان توصیف می کنند.

. 3ضعف اعتماد بنفس و احساس حقارت

این افراد هرگز در زندگی فردی و اجتماعیشان به موفقیتهای چشمگیری دست نخواهند یافت و در خوشبینانه ترین حالت زندگی معمول و روزمره خود را با بحرانهای روانی و اجتماعی کمتری سپری می کنند. این افراد هیچ گاه خودباوری خوبی ندارند و همواره خود را ضعیف تر از دیگران تصور می کنند و بنابراین احساس حقارت در مقایسه با سایرین و ضعفهای ناتوان کننده شخصیتی از جمله دیگر پیامدهای اصلی رنج ها و بحرانها در زندگیشان است!

موارد بسیار دیگری را می توان به لیست فوق اضافه کرد که می تواند افراد را در انتها به ابتلای بیماریهای سخت روان و از هم پاشیدگی شخصیت و زندگی شغلی و خانوادگی و در نهایت بستری در بیمارستانهای روانی بکشاند اما سوال اساسی آنجاست که علی رغم این حجم بالای از آسیب ها و در نتیجه ترس مردمان از درگیری با رنج و بحران در زندگی؛ چرا بسیاری از افراد نه تنها به سلامت از رنج هایشان می گذرند بلکه بعضا به استقبال آن رفته و از دل آن با خشنودی و سلامت و رضایت بیرون می آیند؟

دیرین گونه ققنوس

بدون شک این پرنده افسانه ای را می شناسید که از دل خاکستر ناشی از سوخته شدن خود در آتش با تن و جانی زیبا و خیره کننده بیرون می آید! بسیاری انسانهای بزرگ را می شناسیم که چهره های شاخص ملی کشورمان یا افراد پرافتخار جهانیند اما در بررسی سرگذشت هایشان آنچه بیش از هر چیز به چشم می خورد حضور رنج ها و بحرانهایی به مراتب شدیدتر از زندگی شخص ماست. حضور چنین افرادی در روزگار اکنون و تاریخ گذشته نشان می دهد همانطور که عده ای در برابر رنجها و بحرانهای زندگی کارشان به از هم پاشیدگی و بستری می کشد؛ کسانی هستند که با سختی هایی به مراتب شدیدتر کارشان به اوج یعنی بالاترین پله خوشبختی و موفقیت رسیده است! اما چگونه می توان ققنوس شد؟ به ده روش اشاره مختصری داریم:

1.چگونه اندیشیدن ما نحوه گفتار و رفتار ما را تعیین می کند بنابراین در گام نخست باید بدانیم باورهای گذشته ما پیرامون درد و رنج و بحران در زندگی و اثرات آن اشتباه بوده است.

2.دردها و رنجها و بحرانها امری تفکیک ناپذیر از زندگی انسانند که همراه با او با نشانه اولین جیغ نوزاد در هنگامه تولد، تولد می یابند.

3.آنانی که شما را به زندگی بی درد و بی بحران رهنمون می شوند و مدعی فرآهم آوردن آن برای شمایند شیادان و دروغگویانند! بدون شک باید به آنان با دیده تردید بنگرید و از همراهی و هم نشینی با انان بپرهیزید.

4.مدعیان شیاد، ممکن است یک شخص در قالب مشاغل مرتبطی چون یک سیاستمدار یا نظریه پرداز و فیلسوف و یا روانشناس و غیره باشد و یا یک کتاب، فیلم، موسیقی، تبلیغات و انواع رسانه های دیگر.

5.به مطالعه کتب مرتبط با زندگی انسانهای بزرگ ایرانی و جهانی اهتمام بورزید در این زمینه کتاب "توانگران چگونه می اندیشند" را معرفی می کنیم که هم مناسب نوجوانان و جوانان و هم مناسب بزرگسالان است . "چارلز آلبرت پویسانت" نویسنده این کتاب به شرح زندگی چندتن از افراد موفق و چهره های جهانی پرداخته است و تغییر حال ادمها را به شرط تحرک و تغییر خود به نگارش در آورده است این کتاب ترجمه "آل یاسین" است. البته کتب بسیار دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.

6.مطالعه و مشاهده کتب و فیلمهای تاریخی امریست که آنرا بسیار ضروری می دانیم و توصیه می کنیم تا خود در جریان رنجهای ملموس غیرقابل اجتناب زندگی انسان قرار گیرید. امری که فقیر و غنی نمی شناسد و دامن گیر همگان است.

7.پس از گذر از مراحل فوق اکنون می توانید در عالم عمل وارد شوید و جمله ای را سرلوحه رفتارها و انتخابهای زندگی خویش قرار دهید: " من از رنج و سختی استقبال می کنم زیرا آن تنها راه موفقیتهای بزرگ و دوری از احساس بی ارزشی و پوچی است".

8.ترس از رنج را کنار بگذارید و جمله فوق را بر دیوار و گوشی خود بنویسید و بارها آنرا در طول شبانه روز با خود تکرار کنید.

9.شعار فوق در عالم عمل به معنای آن است که علی رغم اصرار والدین بر فراهم آوردن راحت ترین شرایط جهت آسایش فرزندان (همانند خریداری ماشین، تلاش برای دور نکردن نوجوانان از خود برای یادگیری های مهارتی یا شغلی، تلاش برای یافتن شغلی آسان اما پردرآمد برای آنها، خرید خدمت سربازی یا خرید مدرک دانشگاهی و ... )؛ این امر نه تنها نادرست است بلکه در درازمدت بلای جان خود والدین خواهد شد که دلائل آن فرصتی مغتنم می طلبد.

10. و روش آخر آنکه در اوج رنجها و سختی ها هرگز منفعل نباشید بلکه فعالانه برخورد کنید و بدانید رفتار فعالانه ی شما در مواجهه، هرچند درست ترین رفتار نباشد بسیار بهتر و کارامدتر از انفعال و زانوی غم در آعوش گرفتن و همدم شدن با جملات و افکار تخریب گر است.

به لطف "امری دیگر..." !

برای اغلب افراد این باور قطعی وجود دارد که دستیابی به قدرت مالی هرچه بیشتر و دسترسی بی دغدغه به امکانات و ابزارهای تکنولوژیکی در جهت تامین خواستها و نیازها، خواهد توانست او را از درد و رنج رهایی بخشد و مشکلات زندگی خود را از بیماری تا اختلافات خانوادگی یا رابطه با فرزندان و غیره را ناشی از کمبود آن تصور می کند! اما نگاهی دقیقتر به محیط اطرافمان و حتی در سطح جهان نشان می دهد که چه بسیار انسانهایی که نامشان با عنوان ثروتمندترین مرد یا زن جهان یا ایران شناخته می شود اما بازهم مبرا از رنج و بحران نیستند بلکه افزونتر بر سایرین بدان مبتلایند! و حتی چون بامشان بیشتر است پس با برف بیشتری مواجه اند! اما گروهی را می شناسیم که درد و رنج اجتناب ناپذیر ممزوج با زندگی انسان را پذیرفته اند و آغوش خود را برویش گشوده اند! پای گریزی از آن ندارند و در مواجه مستقیم با آن از پای در نمی آیند بلکه رنجها را از پای در می آورند! زندگی و مرگشان در آرامشی حسرت برانگیز برای سایرین، دیده می شود! آنان کسانیند که غصه هایشان جنسی دیگر دارد و دردهایشان سطحی دیگر! هرچند کند و کاوی در زندگیشان نشان می دهد که آنان نیز با درد و رنج و بیماری دست به گریبانند و آن شما را در شگفتی فرو می برد که چگونه با این مشکلات، اینگونه آرامند! مرز و زمان و دین و آئین هم نمی شناسد! شاید در سیر تاریخ انسان بیابیمشان و شاید هم در میان مسیحیان ساکن غرب دیده شوند و شاید هم در میان شرق نشینان کره زمین! و البته در سرزمین ما تعدادشان کم نیستند...! چه میزان می شناسیدشان؟ چندنفر را اینگونه دیده اید؟ آن امری دیگر چیست که اینان را اینگونه ساخته است که شادی و رنجشان از جنسی دیگر باشد؟! در کتاب وحی و سوره فرقان آیاتی شگفت انگیز پیرامون توصیف چنین انسانهایی وجود دارد و به بیان نحوه سخن گفتن و راه رفتن و روابط و اعمال آنان پرداخته است که به لطف امر دیگری که قدرت ایمان نام دارد توانسته اند خود را از رنجهایی که سایرین را از پای درآورده رهایی بخشند و زندگی سرشار از آرامش و لذت و شادمانی از هر نفس و هر پدیده و هر رخداد داشته باشند! آنانی که مصیبتهاشان هم از جنس "ما رایت الا جمیل" است!

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: