کد خبر: ۱۳۱۲
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۳
پپ
صفحه نخست » ینگه دنیا


مریم سیادت

باربی فرانسوی!

با چند نفر از دوستان فرانسوی‌ام صحبت از ورزش و رژیم غذایی و... بود. خواستم تعریفی از خوش اندام بودن یکی از دوستانم کرده باشم که گفتم: تو که «باربی» هستی ... قیافه‌ش عوض شد... اخم کرد و با تعجب پرسید «باربی؟!»

گفتم: «بله، همون عروسک لاغر و ظریف و خوش اندام را می‌گویم.» قیافه‌ا‌ش به صورت واضحی در هم رفت! بعد دوست دیگری که در جمع ما بود، به من گفت: «اینجا باربی نماد دخترانی است که فقط به ظاهر فکر می‌کنن و از مغزشون استفاده نمی‌کنن. اینجا به کسی بگی باربی، حتما بهش برمی‌خوره!» و مجبور شدم توضیح بدم که در ایران اینطور نیست، و این یک تعریف از ظاهر و خوش اندام بودن دخترهاست!

من به ایران برگشتم!

خیلی تلاش کردم و زحمت کشیدم تا چند سالی را در آمریکا و دانشگاه‌هایش سپری کنم. اما پشیمان شدم و برگشتم. دلیل من برای برگشتن نا امید شدن از آکادمی بود. آخر و منتهای دانشگاه هیچ است. در بهترین دانشگاه‌های دنیا، عده‌ای درس می‌دهند و عده ای درس می‌خوانند. و این حلقه هر روز بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. این عده برای خود قواعد و شرایط خاص ایجاد کرده‌اند تا بتوانند پول در بیاورند. شرایط چاپ مقاله در مجله فلان! ولی آخرش به ندرت خدمت به بشریت یا افزایش شعور و آگاهی است. من نه حوصله و نه سکون و سکوت و بی‌حاصلی شرکت در مسابقه بی مزه چاپ بیشتر و بیشتر مقاله را ندارم. بچه‌های دکتری در آمریکا 6 ـ 7 سال درس می‌خوانند. کار می‌کنند برای دانشگاه. عمده کارشان هم برگه تصحیح کردن و کلاس حل تمرین رفتن است. آخرش هم باید برای یک لقمه نان با یک سری بجنگند و وارد این مسابقه بی‌معنی شوند. این چیزی نیست که من ترجیحش بدهم. اما متأسفانه آنچه از آکادمی در ایران تبلیغ می‌شود بسیار غیرواقعی است. گویی همه در حال کار علمی هستند و هر روز دارند روی مرزهای علم قدم می‌زنند و چای می‌نوشند! و دستاوردهای تازه دارند! و ما اینجا افتاده‌ایم برای خودمان! زندگی هایشان هم پر از شادی است. پر از لذت آزادی است. ولی این واقعیت ندارد. دانشجوی دکتری حداقل 6 ـ 7 سال بدبختی می‌کشد با پول ناچیز دانشگاه. باید با سختی تمام زندگی کند و درس بخواند و کار کند، بعدش هم که وارد بازار کار شد، هیچ تضمینی وجود ندارد.

موقعیت هایی که من و بسیاری شبیه به من در ایران دارند با آنجا قابل مقایسه نیستند. آنجا به لحاظ رقابت شدید و شاید ضعف ما، باید حداقل 10ـ 15 سال کار می‌کردم تا بتوانم پوزیشن هایی که همین الان در ایران دارم را بگیرم. وقتی در آمریکا دانشگاهی هستی یعنی چیز دیگری نمی‌توانی باشی، مگر این که خیلی خاص باشی، اما در ایران دانشگاهی‌ها غالبا کارهای دیگر هم می‌کنند. من به شخصه به سکون و سکوت و بی مزگی دنیای آکادمیک علاقه چندانی ندارم. و این را آنجا فهمیدم

یک دلیل دیگر هم این است که بچه ات که آمریکا به دنیا بیاید، آمریکایی می‌شود. رد خور هم ندارد تا آنجایی که من دیدم. یعنی بعد از 5 سال شاید دیگر جوابت را به فارسی ندهد. و این واقعا خیلی از زیبایی‌ها و لذت‌های زبانی زندگی را از آدم می‌گیرد. یادم نمی‌رود غمی که یکی از دوستانم داشت که بچه‌هایش دیگر در خانه به فارسی صحبت نمی‌کردند و هرچه تلاش کرده بود نتوانسته بود این را جا بیندازد.

هزینه دندانپزشکی!

دیروز دندان درد شدید داشتم و چون روز تعطیل بود با شماره اضطراری دکترم تماس گرفتم. خانم منشی گوشی را جواب داد و بعد از توضیحات احوالم، از من اسم و آدرس داروخانه‌ای که استفاده می‌کنم را پرسید، و سپس گفت نسخه یک قرص آنتی بیوتیک برات فرستادم به داروخانه. می‌توانی الان بری از داروخانه بگیری و تا روز دوشنبه که مطب باز می‌شه استفاده کنی که درد ناشی از چرک بهبود پیدا کنه.

داروخانه که رفتم اسمم، کارت شناسایی (گواهینامه)، و شماره بیمه را به مسئول داروخانه دادم. مسئول داروخانه مشخصات بیمه من را وارد سیستم کرد و بعد از اعلام قیمت دارو با توجه به پوشش بیمه‌ام قرص‌ها را بعد از چند دقیقه داخل پاکت به من تحویل داد.

داخل پاکت قوطی قرص‌ها بود با اسمم و مشخصات دارو به صورت برچسب پرینت شده روی قوطی. یک برگه تاشده دیگه هم روی پاکت بود که دوباره اسم من همراه با تمام مشخصات دارو، نحوه مصرف و عوارض جانبی دارو در اون نوشته شده بود.

دوشنبه صبح بعد از تعطیلات آخر هفته رفتم دندانپزشکی... بعد از معاینه و عکسبرداری مشخص شد که یکی از دندان‌های آسیابم که سالیان گذشته پر شده بود، در ریشه دچار پوسیدگی شده. دکتر توضیح داد که این دندان را نمی‌شه تعمیر کرد و باید کشیده بشه و البته چون که دندان آسیاب دندان مهمی است نبودنش می‌تواند در طولانی مدت به سایر دندان‌ها آسیب برسونه! گفت می‌توانی بری پیش متخصص جراحی که معرفی می‌کنم و همزمان با کشیدن ایمپلنت کنی و بعد بیای پیش من که روی اون برات دندان بکارم.

وقتی از هزینه‌اش پرسیدم گفت هزینه ایمپلنت یک چیزی حدود ۳۵۰۰ دلار می‌شه و هزینه من هم ۱۸۰۰ دلار برای نصب تاج دندان! یعنی تعمیر تنها یک دندان می‌شه ۵۳۰۰ دلار! بی‌خود نیست خیلی‌ها تا می‌رسن ایران از دندانپزشک وقت می‌گیرند!


نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: