کد خبر: ۸۳۶
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۲
پپ
صفحه نخست » نمای نزدیک


فائقه بزاز

تقریبا در میان ما کسی نیست که از داستان بینوایان ، شاهکار ویکتور هوگو بی خبر باشد. در قسمت اول این کتاب داستان دزدی است به نام «ژان والژان» که به جرم سرقت قرص نان، در زندان بوده است و پس از آزادی به خانه کشیشی به نام «میریل» پناه می‌برد. کشیش نیک نفس او را به مهربانی می‌پذیرد. والژان شبانه شمعدان‌های نقره کشیش را می‌دزدد و فرار می‌کند. در راه به چنگ ژاندارم‌ها می‌افتد که در خورجین او شمعدان‌ها را می‌بینند. سپس او را برای روبرو کردن نزد کشیش می‌آورند. مرد روحانی شرط مروت نمی‌بیند که دزد را رسوا کند و به ژاندارم‌ها می‌گوید که خود او این شمعدان‌ها را به ژان والژان بخشیده است!

تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که بعضی از صفات مذموم روزی به کار ما می‌آیند و حتی دین بسته به شرایط آن‌ها را کاربردی می‌داند؟

یکی از آن‌ها همین موضوع نادانی و جهالت است که در دین و چهارچوب های اخلاقی به شدت منع شده است. اما گاهی همین جهالت که نشان از فقر و بینوایی دارد، بنابر مصلحت روزگار نیم نگاهی به آن لازم است.

حتما شما هم بااین مسأله برخورد داشته‌اید که گاهی شرایط موجود می‌طلبد که خود را به نادانی بزنیم و با بزرگوارى از کنار موضوعی بگذریم تا آبروی دیگری حفظ شود. چون اگر در مواردى پرده‌درى شود و آبرو و حیثیتی بر باد رود، آن آدم بیشتر به گناه تشویق می‌شوند و مدیریت آن سخت خواهد شد.

...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: