کیمیا تهرانی
امام هشتم امام مهربانی است و مگر کسی از حرمش حسرت به دل باز میگردد؟ خوان کرم امام مهربانی حتی برای آنها که از قبل دعوت رسمی نشدهاند هم پهن است، کافی است دلت نزدیک غروب دلتنگ زیارت شود تا خود را میان مهمانان حرم یار بیابی. پایت که به حریم حرم میرسد هم دلت میلرزد و هم قلبت آرام میگیرد؛ حس وصفناشدنی زیبایی که در هر تشرف، روح و جانت را جلا و صفا میدهد تا بر سر خوانی کریمانه بنشینی و روزهات را در حریم عشق افطار کنی. حکایت، حکایت یک ماه روزه و پهن شدن سفرههای دلچسب افطاری در تکهای از بهشت است.
رمضان است و بساط احوال عاشقانهاش و سفرههایی که غیر از حرم امن رضوی در کوچهها و خیابانهای این سرزمین به عشق گسترده است. آنان که معبودشان را میخوانند تا صبر و شکیبایی و عشقشان را بپذیرد و روزهشان را.
کلمه پشت کلمه و جمله پشت جمله، در دل این قابها نشسته است. برای گفتن از فصل نور و امید و مهربانی. برای گفتن از رحمتی که در ضمیر این سفرهها و لبخندها پیداست، لابه لای نگاههای سر به آسمانی که مثل آفتاب میدرخشد.
...