کد خبر: ۸۰۵
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۲
پپ
صفحه نخست » گزارش


فاطمه اقوامی

انگار تقدیرش را اینگونه نوشته‌اند که زلفش گره بخورد با تاریخ این سرزمین کهن... شاید خودش هم باورش نمی‌شد یه روزی اینقدر مهم شود و به چنین جایگاهی دست پیدا کند... به جایی که اتفاقات بزرگی در بستر آن رخ دهد و نامش در دفتر خاطرات مردم ایران زمین ثبت شود... گرچه همیشه یادآوری این خاطرات برای ما شیرین نیست و گاهی تلخی‌اش گزنده و طاقت‌فرساست اما به هر حال اتفاقی بزرگ را به یادمان می‌آورد که پژواک صدایش در گوش تاریخ تا ابد به یادگار می‌ماند... حتما شما هم تا به حال حدس زده‌اید که دارم از خردادماه با تمام خاطرات تلخ و شیرینش صحبت کنم... خردادی که برای ما ایرانیان متفاوت از ماه‌های دیگر است... خردادی که هم در سوگ غروب آفتاب مهربان جماران برایمان مرثیه می‌خواند و هم سرود خوش پیروزی می‌نوازد... برای خودش دنیای است آمیخته به تلخی‌ها و شادکامی‌ها... و به راستی که انگار ما باید وقوع هر حادثه بزرگی را در این ماه به نظاره بنشینیم و انتظار فرج از نیمه خرداد کشیم...

در آستانه سالگرد رحلت آن ابرمرد تاریخ معاصر؛ «روح خدا» و قیام 15 خرداد بیاید با همراه هم سری به آن روزگار بزنیم و تورقی داشته باشیم بر کتاب پر رمز و راز تاریخ کشورمان.

یک صبح تلخ

در باور کسی نمی‌گنجید که آن صبح تابستانی اینقدر سرد و تلخ شروع شود... همه در دلشان آرزو می‌کردند این بزرگ‌ترین دروغی باشد که در عمرشان شنیده‌اند... تازه مردان این سرزمین گرد جنگ از سر و رویشان تکانده بودند و خستگی 8 سال مقاومت را از تن درمی‌کردند که خبر 7 صبح آن روز بار غمی سنگین را بر دوش همه نهاد... «بسم الله الرحمن الرحیم. انالله و اناالیه راجعون. روح بلند رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) به ملکوت اعلا پیوست.» فکر نمی‌کنم بعد از این جملات از آن بخش خبری کلام دیگری به یاد کسی مانده باشد... کسی نمی‌توانست به دیگری تسلی دهد که خود نیز داغدار این مصیبت بود... به طرفه العینی حسینیه جماران آن میعادگاه همیشگی عاشقان و امام‌شان لبریز از جمعیت شد... همه آمده بودند تا با آخرین بارقه‌های نور آن آفتاب مهربان وداع کنند... هنوز صدای امام که می‌فرمود «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» در حسینیه طنین‌انداز بود... پیکرش دو، سه روز در مصلی تهران ماند تا تحمل درد این جدایی برای مردمی که عاشقانه با او زیسته بودند راحت‌تر شود و بتوانند او را به بهترین نحو بدرقه کنند... و واقعا هم که عجب بدرقه‌ای شد... آن‌چنان که تمام جهان حیرت‌زده شدند و هنوز که هنوز است پرشکوه‌تر از این تشییع در هیچ کجای عالم نمی‌توان سراغ گرفت.

...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: