کد خبر: ۷۵۸
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۸
پپ
صفحه نخست » نمای نزدیک


فائقه بزاز

از کوچه و خیابان رفتن دل خوشی نداریم. حتی اگر از بیکاری حوصله‌مان سر برود ترجیح می‌دهیم چهاردیواری کوچک خانه را بچسبیم و سرمان را با موضوعی گرم کنیم. یا حتی پای تلویزیون خمیازه بکشیم .انگار خیلی بهتر است از این که قدم بگذاریم به بیرون از این حریم امن و با دو چشم کوچکمان چیزهای عجیب و غریب بزرگ ببینیم. حتی انجام کاری اداری کلافه‌مان می کند؛ فرقی نمی‌کند محیطی اداری است یا فرهنگی. حتی وقتی به کتابخانه معروف محله هم مراجعه می‌کنی ناخن‌های بلند لاک زده و مژه‌های به شدن ریمل خورده بدجوری توی ذوق‌ می‌زنند. دانشگاه و مطب و بیمارستان و آژانس هواپیمایی و داروخانه هم همین حکایت را دارند. انگار بیشتر آدم‌ها آنجاها را با یک مجلس عروسی اشتباه گرفته‌اند و چه راحت و بی‌خیال، چهارچوب‌های یک مکان اداری یا فرهنگی را آلوده رنگ و لعاب‌هایی می‌کنند که حتی برای یک مهمانی شب هم زننده و افراطی است.

دختر جوانی که از سر لاقیدی و بی‌مسئولیتی بیشتر ساعات روزش را در یک سوئیت کوچک و به عنوان منشی کارفرمایش می‌گذراند و در ساعات غیر کاری هم مسئولیتی غیر از مانیکور و پدیکور ناخن‌هایش ندارد تا به حال اهمیت این موضوع فکر کرده؛ همکاری که میز کارش در چند وجبی اوست، پسر جوانی است که بضاعت محدودش مجال ازدواج را برایش فراهم نمی‌کند؟

...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: