فاطمه اقوامی
این روزها چه به یک مهمانی خانوادگی بروید، چه با دوستانتان یک قرار دوستانه بگذارید، چه در محل کارتان سرگرم کار و فعالیت باشید، چه سوار تاکسی و مترو شوید و چه هر جای دیگری روزتان را سپری کنید صحبت درباره یک اتفاق گل سرسبد تمام حرفها و سخنها است... یک اتفاق مهم به نام «انتخابات»... یکی میگوید من از همین الان انتخابم را کردم و به فلانی را رأی میدهم چون در زمان مسئولیتش خدمات خوبی را به مردم ارائه داده است.. آن یکی در جوابش میگوید ولی به نظر من فلان کاندیدا بهتر است چون تخصص دارد... دیگری به میان بحثشان میآید میگوید من هنوز به نتیجه قطعی نرسیدم ولی میدانم که نباید به فلانی رأی داد چرا که درد مردم را نمیفهمد... و خلاصه بازار بحث و گفتگو و ارائه تحلیل و نظر حسابی داغ است... تلویزیون روزهای پر بییندهای و شلوغی را پشت سر میگذراند.. در و دیوار شهر هم مثل یک آلبوم بزرگ پر از عکس و رنگ شده است... جوانان پر شورتر از دیگران به میدان آمدهاند... و همه چیز مهیاست تا بار دیگر اثر انگشتها حماسه بیافرینند.
عقربهها به سرعت میگردند و به لحظه انتخاب زمان زیادی باقی نیست. یک انتخاب که به سرنوشت تکتک ما گره خورده و قرار است سکان هدایت این دیار کهن و پر افتخار را به دست فرد منتخب بسپارد... پس کاری بزرگ در پیش داریم... کاری به بزرگی رقم زدن آینده یک سرزمین...
به مناسبت روز 29 اردیبهشت که بیشک از آن روزهای ماندگار در دفتر خاطرات همه ما میشود سری به گذشتهها زدیم و اندکی هم در حال و هوای این روزها گشت و گذار کردیم. خوشحال میشویم مثل همیشه همراهیمان کنید.
مروری بر آنچه گذشت
برای اولین بار
چند روز مانده به تولد یک سالگی انقلاب، پس از آن که دولت موقت مهدی بازرگان نتوانست به درستی از پس امانتی که بر دوشش گذاشته شده بود برآید و استعفا کرد، اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
...