عاطفه میرافضل
التهاب اصلی را رئیسجمهور ترکیه در پاییز سال گذشته آفرید. وقتی در مراسم رژه برگزار شده به مناسبت آزادسازی بخشهایی از قرهباغ، ابیاتی از شعری را خواند که علیه تمامیت ارضی ایران تلقی شد. اما وقتی سفیر ترکیه از سوی مقامات دولت جمهوری اسلامی ایران فراخوانده شد و سیلی از هشتگهای «نه به پانترکیسم» و «ما همه ایرانی هستیم» بهخصوص از سوی کاربران آذری به راه افتاد، وزیر خارجه این کشور اعلام کرد که اردوغان از خواندن این شعر، منظوری نداشته است! در روزهای آخر شهریور گذشته نیز الهام علی اف رئیسجمهور آذربایجان ا اظهاراتی تنش زا در قبال عبور و مرور کامیونهای ایرانی از منطقه لاچین واکنش نشان داد و از ورود غیرقانونی کامیونهای ایرانی به منطقه قرهباغ ابراز نارضایتی کرد و گفت این کامیونها برای استفاده از خاک آذربایجان باید مالیات بدهند. طی چند هفته گذشته اختلافات بین تهران و باکو بر سر عبور کامیونهای ایرانی از منطقه مورد مناقشه بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان خبرساز شده و واکنش مقامات دو کشور را نیز به دنبال داشته است. برخوردهای نامناسب اخیر نیروهای مرزبانی جمهوری آذربایجان با رانندگان کامیونهای ایرانی و بازداشت دو نفر از آنها و به دنبال آن اظهارات غیر متعارف علی اف سبب تحرکاتی میان دو کشور ایران و آذربایجان شده است. این موضوع مقدم های است تا از لحاظ تاریخی به چگونگی شکل گیری انچه امروز حکومت آذربایجان میخوانندش اما انگار درارتباط با هویت ناقض خود دچار فراموشی تاریخی شده است.
شروع
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شرایطی بحرانی در قفقاز جنوبی به وجود آمد تا دو کشورارمنستان و آذربایجان مختار شوند با تکیه به دلایل تاریخی موجه خود، داعیه دار حاکمیت بر آن مناطق باشند.همین اختلافات سبب شده منازعات و درگیریها گاه از لفاظی و مناقشات رسانهای فراتر رفته جنگ و خونریزیهایی را سبب شود.
جنگ اول قرهباغ
اولین جنگ بر سر این نقاط حساس، به جنگ آزادیبخش «آرتساخ» یا جنگ اول قرهباغ معروف است. این نبرد خونین از فوریه ۱۹۸۸ تا مارس ۱۹۹۴ در ناحیه قرهباغ، واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان، میان دو قومیت ارمنی و آذری به وقوع پیوست که به تدریج و با بالاگرفتن آتش جنگ به پاکسازی قومی تبدیل شد. در نتیجه جنگ اول قرهباغ بیش از ۳۵ هزار نفر کشته شدند و بیش از ۸۰۰ هزار نفر در نواحی مورد مناقشه، آواره و مجبور به جلای وطن شدند.
جنگ دوم
در روزهای ابتدایی مرداد ماه سال جاری (سپتامبر 2020 میلادی) رسانههای دو طرف از درگیریهای نسبتا سنگین در مناطق مرزی دو کشور در شرق قره باغ خبر دادند. ارتش جمهوری آذربایجان بدون استفاده از قوای پیاده و زرهی اقدام به حملات سنگین پهپادی و توپخانهای به مواضع ارتش ارمنستان در شرق و شمال منطقه قره باغ کرده بود و برای نخستین بار نظامیان آذری از تسلیحات مدرنی که در سالهای اخیر از متحدان خود نظیر رژیم صهیونیستی خریداری کرده بودند استفاده کردند. نبرد منطقه قره باغ با امضای معاهده آتش بس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان که با وساطت دو کشور روسیه و ترکیه انجام گرفته بود به پایان رسید. آتشبسی که برای آذربایجان نوعی پیروزی بود چرا که توانسته بود با پشتیبانی ترکیه و خرید پهباد از اسرائیل و استفاده از ان در این درگیری بخش هایی از قرهباغ را پس گیرد. اما در آن سوی ماجرا این اتفاق زمینهساز درگیری های جدید در ارمنستان شد و مخالفان «نیکول پاشینیان» نخستوزیر این کشور که با او از قبل هم مخالفت داشتند، دست به تظاهرات و اعتراضاتی زدند که کار تا استعفای نخستوزیر هم پیش رفت. این اتفاقات زمینه ای را فراهم آورده تا باکو با استفاده از شرایط جدید ایجاد شده در مرزهای شمالی ایران، برای موضع گیریهای نسنجیدهلش را نشان دهد. اقدامی که برگزاری رزمایش «فاتحان خیبر» در مرزهای شمال غربی کشور و انعکاس اقتدار و توانایی بالای دفاعی ایران را بهدنبال داشت.
تاریخچه آذربایجان به پایتختی باکو
به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان؛ مدارک تاریخی نشان میدهد که جمهوری
آذربایجان در زمانهای کهن آلبانیا نام داشت. مردم آنجا نخست از
نژاد قفقازی (آسیانی) و هم تبار با گرجیها
و چچنها و داغستانیهای امروز بودند. سپس با آمدن تیره های آریایی به جنوب،
آلبانیا نیز مانند بقیه ایران آریایینشین شد و خون مردم آلبانیا از تبار همان
آریاییهای مهاجر است. بعدها این بخش بارها تغییر نام داده و هر بار بخشی از خاک مناطق هم کنار
خود به شمار میرفته است، گاه بخشی از ارمنستان، گاهتالش، گاه آذرپایگان و… جز اینها استفاده
از نام استان ایرانی آذربایجان برای این منطقه بهوسیله عثمانیهای مهاجم که
بخشهایی از اران را اشغال کرده بودند انجام پذیرفت و شوروی نیز همین کار را ادامه
داد و هدف از آن ادعا پیدا کردن بر روی استان و منطقه ایرانی آذربایجان بود.
روسیه در اوایل قرن نوزدهم آذربایجان شمالی را تسخیر کرد، ولی بخش اعظم سرزمین آذریها تحت حکومت ایرانیان باقی ماند. طی جنگ جهانی اول جنبش ملیگرای آذری با ترکها متحد شد و در۱۹۱۸ کشور مستقل آذری با کمک ترکها ایجاد شد، ولی در ۱۹۲۰ میلادی به تسخیر ارتش سرخ شوروی در آمد. آذربایجان از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۶ بخشی از جمهوری ماوراء قفقاز شوروی بود و سپس بهصورت یکی از جمهوریهای شوروی در آمد. آذربایجان به دنبال کودتای نافرجام کمونیستهای تندرو در مسکو (سپتامبر ۱۹۹۱) اعلام استقلال کرد و در زمان فروپاشی شوروی از سوی جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته شد اما بهدنبال ان کشمکش بر سر منطقه قرهباغ هم بین ارمنستان و آذربایجان ایجاد شد که شرح ان در ابتدای مطلب آورده شده است.
در ۱۹۹۲ میلادی آذربایجان از جامعه کشورهای مستقل مشترکالمنافع خارج شد و روابط نزدیکی با ترکیه ایجاد کرد.
تکهای از ایران
آذربایجان در حکومت افشاریه و قاجاریه جزو
سرزمینهای ایران قرار داشته که در نهایت در سالهای ۱۱۹۳ و ۱۲۰۷ خورشیدی در پی
پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه از ایران جدا و به روسیه تزاری ضمیمه
شد.
پس از پایان جنگ ایران و روس و ضمیمه شدن این سرزمین به خاک روسیه در سال
۱۹۱۱ میلادی حزب «مساوات» در اراضی کنونی جمهوری آذربایجان تاسیس یافت. مساواتیان در مارس
۱۹۱۸ میلادی قیامی مسلحانه در باکو ترتیب دادند که اندکی بعد به دیگر نواحی آن
کشیده شد. که در نهایت
در ۱۹۱۸ میلادی در شهر تفلیس دولتی تشکیل
دادند و با نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال کردند. در سال ۱۹۲۰ میلادی
دولت مساواتیان ساقط شد و کمیته انقلاب قدرت را در باکو در دست گرفت و خود را دولت
«جمهوری شوروی
سوسیالیستی آذربایجان» نامید.
سلطه تزارها بر
آذربایجان
پس از انعقاد همان پیمان معروف و کذایی گلستان و ترکمانچای میان ایران و
روسیه بود تزارها کنترل منطقه قفقاز را در دست گرفتند اما همچنان نفوذ فرهنگی و
معنوی ایران و عثمانی در منطقه بیشر از نفوذ روسیه بود. در این دوره روسها
سرمایهگذاری بسیار کمی در این ناحیه میکردند. اما با استخراج نفت
توجه به آذربایجان بیشتر گردید و اقتصاد محلی رونق گرفت. در این دوره جمعیت
شهر باکو بهطور فزایندهای افزایش یافت و مهاجران روس یک سوم جمعیت شهر را تشکیل
میدادند.
ارامنه نیز در دوایر رسمی مشغول به کار بودند. اینگونه تضادهای اجتماعی باعث وقوع
شورشهایی در سال ۱۹۰۵ میلادی شد.
در دایرهالمعارف بزرگ شوروی آمدهاست که «در اواسط سده ۱۱میلادی (۵هجری. قمری) هجوم اقوام ترک (ازجمله غُزان و
دیگران) که
دودمان سلجوقی در رأس آنها قرار داشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید». از
این عبارت معلوم میشود که
آذربایجان جزئی از ایران بوده است.
در ۱۴
و ۲۱
مه ۱۸۰۵
میلادی در اردوگاه ارتش روسیه واقع در ساحل کورکچای موافقتنامهای به امضا رسید که
طبق آن، خانهای قراباغ و شکی تابعیّت دولت روسیه را پذیرفتند. پس از پایان جنگهای
ایران و روس که بخشی از این سرزمین به اشغال روسیه درآمد و در پی انعقاد معاهدهٔ
ترکمانچای، بعضی خانها، ازجمله خانهای اردوباد و نخجوان، الحاق خود را به امپراتوری
روسیه اعلام کردند.
سقوط تزارها و استقلال آذربایجان
در آغاز قرن بیستم با رشد صنایع، تفکرات اصلاحطلبانه در آذربایجان شکل
گرفت. در سال ۱۹۰۳ میلادی
حزب چپگرای همت با هدف دفاع از زبان و فرهنگ آذربایجانی تشکیل شد.
در سال ۱۹۱۲ با انشعاب در حزب همت حزب مساوات شکل گرفت. بهدنبال سقوط
تزارها حزب بلشویک که متشکل از ارامنه و روسها بود سعی در تشکیل دولتی کمونیستی
داشتند که با مخالفت مردم مسلمان و تشکیل ارتش اسلام این حرکت ناکام ماند سرانجام
در روز ۱۸ میسال ۱۹۱۸ جمهوری آذربایجان با عنوان جمهوری دمکراتیک آذربایجان توسط
محمدامین رسولزاده رهبر حزب مساوات اعلام استقلال خود اعلام کرد. کشتار شوشی که به
نسلکشی سی هزار ارمنی انجامید از وقایع مهم این دوره است.
این حکومت اولین حکومت جمهوری در میان کشورهای مسلمان بود. تلاش جمهوری دمکراتیک آذربایجان برای آغاز گفتگوهای اتحاد با ایران با هجوم بلشویکها ناکام ماند و این کشور نوبنیاد تنها دوسال پس از کسب استقلال تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی درآمد.
در اتحاد جماهیر شوروی
از سال ۱۹۲۰ با پیروزی بلشویکها، جمهوری آذربایجان با نام جمهوری
سوسیالیستی آذربایجان شوروی یکی از جمهوریهای تشکیلدهنده اتحاد جماهیر شوروی
سوسیالیستی بود.
و همانطور که اشاره کردیم جمهوری آذربایجانی که تکهای از ایران بود طی
قراردادهای ننگین به استعمار روسیه یا همان اتحاد جماهیر شوروی درآمده بود پس از
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در قالب یک کشور جدید و مستقل قد علم کرد و دارای پرچم
و هویتی جداگانه شد و بعدتر نیز تحتتأثیر ترکیه و اسراییل در صدد عرضاندام برای
کشورمان ایران برآمد. و در حال حاضر با نمایش قدرت ایران در مرزهای مشترک ترجیح داد دست از
گستاخی بردارد.
همان ایرانی که تا ابد پرچمش در اهتزاز و دست بیگانه از چپاولش کوتاه
خواهد ماند.