مریم کمالی نژاد
عدم ثبات دائمیو تغییر، بخشی از زندگی است. هیچکسی نمیتواند ثبات زندگی شما را برای همیشه تضمین کند. تغییرات نه فقط زندگی بزرگسالان که زندگی کودکان را هم تحتتأثیر قرار میدهد. بخشی از تغییرات، همه آدمها را درگیر میکند. مثل پاندمیای که با خود هزار و یک تغییر آورده است و تمام شئون زندگیمان را تحت تأثیر قرار داده است. اما برخی از تغییرات، خاص افراد است و کودک و بزرگ به فراخور شرایط و سنوسالشان باید تجربه کرده و با آنها کنار بیایند. کودکی که میخواهد به مدرسه برود، باید تغییرات زندگیاش را بپذیرد. او دیگر نمیتواند مثل قبل تمام وقت به بازی بگذراند، باید سروقت بخوابد، مسئولیتهای جدید به عهده بگیرد و بخشی از ساعاتش را به دور از خانه و خانواده بگذراند. عدهای از کودکان با تغییرات بهخوبی کنار آمده و حتی برای آنها هیجان و شوق دارند. اما برخی دیگر از پس تغییرات برنمیآیند. آنها به ثباتشان وابستهاند و نمیخواهند چیزی عوض شود، پس شروع به مقاومت در برابر تغییر میکنند. برای آنها روبرو شدن با تغییر یعنی اضطراب فزاینده و ترس. والدین این کودکان تلاش میکنند که آنها را برای مواجه به شرایط جدید تشویق کنند و آرامش لازم را بدهند. اما خوب است بدانیم که چطور میتوانیم ترس و اضطراب تغییر کودکان را به شکل سالم و سازنده برطرف کنیم. ترس کودک از تغییر، مثل ترس از صدای رعدوبرق یا ترس از حیوانات نیست که مشخص باشد، ما دقیق نمیدانیم کدام بخش از تغییر کودک را دچار ترس کرده است. بنابراین اینکه از کجا باید شروع کنیم، میتواند مسئله مهمی باشد. در این نوشتار میخواهیم به این مسئله پرداخته و بگوییم که برای کنار آمدن کودکان با تغییرات زندگیشان چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم.
چرا بچهها از تغییر میترسند؟
همه ما، کوچک و بزرگ، ترسهای مختلفی را در طول زندگی تجربه میکنیم. ترس از آینده، ترس از تنهایی، ترس از شکست، ترس از فقر و...! داشتن احساس ترس امری طبیعی است. اما باید بدانیم که چرا کودکان در مقابل تغییر دچار ترس میشوند. کودک شما ممکن است در شرایط عادی از چیزهای مختلفی بترسد، یکی از ترسهایی که بسیار آزاردهنده است، ترس از تغییر است. کودکان از تغییر میترسند. کودکی را تصور کنید که پس از گذراندن اولین سال تحصیلیاش در یک مدرسه، به دلیل اسبابکشی و تغییر خانه، باید مدرسهاش را هم عوض کند. این کودک دچار اضطراب و ترس است چون با خود فکر میکند که ممکن است چیزهایی را از دست بدهد یا شکست بخورد. حس میکند که زندگیاش از کنترل خارج شده و آنچه انتظارش را میکشد قابل پیشبینی نیست. در واقع هرچیز غیرقابل پیشبینیای، برای انسان ترس و اضطراب به همراه دارد. شما نمیدانید پشت پیچ بعدی جاده، چه چیزی انتظارتان را میکشد، پس کمی بابتش اضطراب خواهید داشت. بنابراین زمانی که کودکان احساس میکنند اطلاعات کافی برای پیشبینی دقیق آنچه انتظارشان را میکشد، ندارند و نمیتوانند محیط یا شرایطشان را کنترل کنند، مضطرب و هراسان میشوند.
مزایای تغییر برای کودکان
هر تغییری الزاما به نفع کودکان نیست. اما از برخی تغییرات هیچ گریزی نیست. ترس ناشی از تغییر کمک میکند که کودکان درک متفاوتی از دنیای اطرافشان را تجربه کنند و این به شخصیت، هوش هیجانی و خلقوخویشان بستگی دارد. هر تجربه جدید در طول زندگی، ممکن است به ترس منجر شود.
چطور به کودکان کمک کنیم تا با تغییرات کنار بیایند؟
همان طور که گفته شد علت اصلی ترس کودکان از تغییر، قابل پیشبینی نبودن شرایط است. آنها گمان میکنند که اطلاعات کافی برای پیش بینی آینده و آنچه انتظارشان را میکشد، ندارند، بنابراین احساس امنیت شان را از دست میدهند. وقتی جهان بچه قابل پیش بینی نباشد، احساس امنیت از بین میرود. اما چاره ای نیست، چون همه چیز در جهان در حال تغییر است و زندگی به طول مداوم غیرقابل پیشبینی، انسانها را با شرایط جدید و متفاوت رو به رو میکند. به ویژه از زمانی که بیماری کرونا تمام جوامع را تحتتأثیر قرار داده است. با این حال درست است که تغییر، بخشی از زندگی است، اما پذیرش و کنار آمدن با آن کار دشواری است.
فرصت طلایی
والدین باید از این شرایط به نفع رابطه والد ـ فرزندی شان استفاده کنند. با فرزندتان ارتباط برقرارکنید. با او صحبت کنید. اعتمادش را جلب کنید. نشان دهید که حامی او هستید و تحت هر شرایطی حمایتش میکنید و مراقبش هستید. معمولا کودکان برای مواجه شدن با شرایط جدید، سؤالات زیادی در ذهن دارند. سعی کنید که پاسخهای امن و صادقانه به سؤالات کودک بدهید. پاسخهایی که از درک آنها عاجز نباشد. در چنین شرایطی است که کودک اعتمادش جلب میشود و در شرایط مشابه هم و بروز مسائل و مشکلات دیگر در زندگیاش به شما مراجعه خواهد و بهدنبال احساس امنیت، خارج از خانواده نمیگردد. بنابراین کلید موفقیت شما، نحوه همراهی و همدلی با کودک و ارتباط برقرار کردن با اوست. حتی اگر فرزندتان نمیخواهد در این باره صحبت کند یا بهطور کلی کودک درونگرایی است که کمتر به این مباحث میپردازد یا خجالتی است و توان گفتگو ندارد، شما تمام تلاشتان را برای ایجاد پل ارتباطی، بکنید.
احساسات کودک را به رسمیت بشناسید
کودکی که دارد از درد آمپول زدن مینالد و جیغ میکشد، مشغول تجربه درد است، اما والدینش برای آرام کردن او اصرار دارند به او بقبولانند که «ای بابا! تو مرد شدی، یه آمپول که درد نداره، شلوغش نکن» کودک در چنین مواقعی بیشتر احساس تنهایی میکند و اعتمادش را از دست میدهد، چرا که گمان میکند هیچکس حتی والدینش احساس او را درک نمیکنند. پس احساس و نگرانی کودکتان را در هنگام مواجه با تغییرات زندگی، به رسمیت بشناسید و آنها را انکار نکنید. گفتن جملاتی مثل «این لوسبازیا چیه؟ تا پارسال تو این مدرسه بودی، حالا یه مدرسه جدید و بهتر میری، نگرانی نداره» شما باید آرامشتان را حفظ کنید و به فرزندتان اطمینان بدهید که متوجه احساسش هستید و حمایتش میکنید. بهجای گفتن آمپول که درد نداره، باید بگوییم: «میدونم چه دردی رو تحمل میکنی ولی برای خوب شدن چارهای نیست، من کنارتم و مراقبتم» بهجای گفتن «رفتن به مدرسه جدید که این همه نگرانی نداره» بگویید: «من میدونم تو به مدرسه قبلی و دوستات عادت کرده بودی و الان چقدر دلت براشون تنگ میشه ولی قول میدم که توی مدرسه جدید هم دوستای جدید و محیط خوبی انتظارت رو میکشه، من مراقبتم و هرجا نیاز باشه بهت کمک میکنم» و فرزندتان را تشویق کنید تا درباره دغدغه، ترس و نگرانیهایش با شما صحبت کند.
به طور کلی کماهمیت جلوه دادن مسائل و مشکلات کودکان، آنها را مضطرب و بیاعتمادتر میکند. پس سعی کنید از گفتن جملاتی که در بالا به آنها اشاره شد یا «اینکه مسئله مهمی نیست» یا «کاش همه مشکلات همین بود که تو میگی» خودداری کنید.
تمرکز روی نکات مثبت
به کودکان یاد بدهید که هنگام مواجه شدن با تغییرات، خوب است که روی نکات مثبت تمرکز کند نه اتفاقات بدی که ممکن است رخ دهد. تشویقش کنید تا نکات مثبت را پیدا کرده و یادداشت کند و به آنها فکر کند. خودتان هم صبور باشید و نقش جادهصافکن را برای کودکتان بازی نکنید. اجازه دهید در کنار شما، خودش بتواند تغییر را درک کرده و بپذیرد.
بعد از هر موفقیتی که کودک در مسیر مواجه با تغییر، به دست میآورد، او را تشویق کنید.
فرزندتان را در آغوش بکشید
عجیب نیست که فردی ترسیده و مضطرب نیاز به در آغوش کشیده شدن و محبتهای فیزیکی دارد. کودک را بغل کنید. به او بفهمانید که چقدر دوستش دارید و همیشه کنارش خواهید بود و از او حمایت میکنید. در همین حین سعی کنید که از نگرانیهایش با شما صحبت کند. راههای حفظ آرامش و مقابله با استرس را به او بیاموزید مثل تمرینات تنفسی و یا گفتگوی مثبت درونی.
مراجعه به روانشناس
اگر شاهد اختلال اضطراب در کودکتان بودید، بدانید که او نتوانسته است با تغییرات کنار بیاید. کودکی که دچار شبادراری میشود، در خوابیدن مشکل دارد و علائم جسمی دیگر همچون تپش قلب و یا تنگی نفس دارد، دچار اختلال اضطراب است. پس بهتر است از یک روانشناس کمک بگیرید.