گردآوری و تنظیم: مریم سیادت
فرافکنی
صحبتهای «منتسب»
به دکتر زالی رو خوندم! به شخصه میتونم چندین صفحه دراینباره بنویسم،
ولی فقط به دو تا پست بسنده میکنم: امروز درباره دوره قبل از تولید واکسن کرونا و
فردا درباره دوره بعد از تولید واکسن!
آقای دکتر زالی! شما دقیقا در اوج پاندمی از کدوم کشور میخواستید
کمک بگیرید؟ از آلمانی که پزشکانش برای اعتراض به کمبود ماسک و گان لخت شدن؟
آمریکایی که تعدادی از پزشکان رو بهخاطر اعتراض به کمبود ماسک اخراج کرد؟ و بعد
مجبور به استفاده از دندانپزشکها شد؟ آمریکایی که محموله مواد ضدعفونی فرانسه رو
دزدید؟ یا فرانسهای که محموله ماسک و دستکش ایتالیا و اسپانیا رو دزدید؟ شاید
اسپانیایی که کیسه زباله تن پرسنل خودش کرد؟ اتحادیه اروپایی که مردم کشورهای
عضوش، پرچم اتحادیه اروپا رو در اعتراض به دزدیده شدن ماسکها و مواد ضدعفونی
کشورهاشون به آتیش کشیدن؟ انگلیسی که حدود ۲۰۰۰ نفر کشته در روز داشت؟ یا آمریکایی
که خودش درگیر مرگ روزانه حدود ۵۰۰۰ نفر بود؟
از کدوم بهداشت جهانی کمک میخواستید؟ همونی که از اول پاندمی تا الان
بارها تصمیمات اشتباه گرفته؟ همونی که اعتقادی به ماسک نداشت و اولش گفت فقط
بیماران و پرستارانشون ماسک بزنن، بعدش گفت همه ماسک بزنن، بعدش هم شد دو تا ماسک؟
(این یه مثال کوچیک
بود برای اینکه بدونیم، «همه دنیا» اطلاعات ناقصی از
کرونا داشتن که البته قابل درک و طبیعیه.)
از کدوم نهاد و سازمان بینالمللی انتظار کمک داشتید؟ صندوق بینالمللی
پول که درخواست ایران برای وام جهت مقابله با کرونا رو رد کرد؟ لابد میدونید که
این اولین بار در ۶۰ سال اخیر بود که ایران درخواست وام کرده بود؟ میدونستید وام
که ندادن هیچ، پولهامون رو هم بلاکه کردن؟ لابد خوب میدونید که تحریم دارویی
ایران به حدی جدیه که من حتی نتونستم یه بسته قرص «نکسیم» به ایران بفرستم؟
امیدوارم از اون افرادی نباشید که فکر میکنن دارو تحریم نیست! چون اون وقت قلب
بچههای پروانهای تیکهتیکه میشه! و اشک بیماران تومور مغزی مرکز گامانایف تهران
سرازیر!
آقای دکتر زالی! شما الان تازه متوجه شدید که کارتلهای دارویی در
دنیا از مافیای مواد مخدر خطرناکترن؟ شما الان متوجه شدید که «تعدادی» از پزشکان در ایران
متأسفانه مثل نقل و نبات دارو تجویز میکنن (از آموکسیسیلین
برای سرماخوردگی تا رمدیسیویر برای بیمار غیرهیپوکسیک کرونایی!)
آقای دکتر زالی! شاید «فرافکنی» شما برای اونایی که
«حافظه» خوبی ندارن، و
مسائل بالا رو فراموش کردند، خوشایند باشه، اما ما یادمون نمیره که «فرمانده» شما بودید / هستید!
******
هندیهای سخنگو!
جانم براتون بگه که این دوستان هندی همهاش
در حال صحبت کردن هستند. امکان نداره وقت آزاد گیر بیارن و به کسی زنگنزنند! حالا
این که خوبه! بعضیا که فقط یه تیکه حرف میزنند!
*من موندم یعنی
اون طرفی که پشت خطه فقط گوش میده؟ مثلا تا میخواد
یه چیز بگه هی قطع میشه توسط اینور خطیه که همش داره حرف میزنه!.
غالبا هم به نظرم راننده تاکسی ها وکارگرها اینجورین.
*فقط یه بار
میخوام بپرسم داداش پکیجتون چیه که تمومی نداره آخه؟ مثلا ایشون آشپزن، کباب و نون
درست میکنه، اون هندزفری سفیده تو گوشش بود و هی حرف میزد.
*اونم تنورشه؛ تو هند انواع مختلفی نون درست میکنند. اون گوشه
سمت چپ هم سیخ هایی هست که بهش کباب میزنن.
*از جالبی این سیخ ها اینه که کباب
کوبیده همروی اینها سوار میشه و انواع مختلفی از کباب هم تو هند موجوده.
****************
تابانا
ژاپن كشوری است كه در طول سال جشنها و فستيوالهای زيادی توش برگزار
ميشه. البته بسياری از
اونها كاركرد معنايي و سنتی خودشون رو از دست دادند و تنها بهعنوان یک مراسم
سمبلیک اجرا میشوند.
* تاناباتا فستيوالی است كه در هفتم ماه هفت برگزار ميشه و در اون
بر روی باريكههای كاغذ آرزوها و خواستههاشون رو مینويسند و بر روی درخت آويزان
میكنند.
* ريشه اين جشن البته چينی است و مبنای آن روايت عاشقانهای است از
دو ستاره كه از هم جدا شدند و فقط در اين روز به هم میرسند. بنابراين اعتقاد بر
اين بوده كه در اين لحظه هر آرزویی بكنيد برآورده خواهد شد.
* البته الان اين فستيوال بيشتر برای كودكان جذابيت داره و در
فروشگاهها، خيابان، پارکها و جاهای مختلف درختانی از جنس بامبو و تكههای كاغذ
قرار داده ميشه تا بچهها آرزوهاشون رو روی اونها بنويسند.
منابع