فائقه بزاز
دیگر کمتر کسی است که دخترک دهانگشاد مزدور را نشناسد. همان که به هر قیمتی تمنای بیشتر دیده شدن و کاسبی کردن دارد. حیف نامش؛ با نام کوچک مردانه و مقدسی که برای خودش انتخاب کرده مایه شرمساری مسیحیان است و نام خانوادگیاش سبب شرم شیعیان. همان دختر پیر سالخوردهای که با گل کوچک و ناهمگون سنجاق شده روی موهایش میخواهد خودش را تروتازه به نظر برساند اما دریدگی و لجاجتش از سر بیماری و فروماندگی تنها موضوعی است که هویت حقیقیاش را آشکار میکند.
درد مسیح علینژاد، درد بیهویتی است. او درماندهتر، تنهاتر و نگونبختتر از آن است که بتوان درک کرد. دُم تکان دادنهای این بیچاره و دیگر همراهان مزدورش هم برای کارفرمایان آنور آبی از سر درماندگی است. هرچقدر بیشتر خودشان را به آب و آتش میزنند یعنی سریعتر دارند به ته خط زندگی سیاستزدهشان میرسند. این جماعت، تنها گدای دیده شدن هستند و بقیه ادعاها و دلسوزیهایشان نمایش و اداواطوار است.
با این اوجگیری سرزمینمان در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی و سیاسی مسیح و هماندیشانش دیر یا زود یا به سرنوشت روحالله زم مبتلا میشوند یا به زبالهدان فراموشی تاریخ سپرده خواهند شد. شاید هم تاریخ مصرفشان که تمام شد توسط همانهایی که بهشان میکروفن و صندلی دادند سربهنیست شوند؛ درست مثل سرنوشتی که در انتظار همه خائنین بالفطره است.
یادمان نرفته تمام دستوپا زدنهای مسیح علینژاد، حجاب زنان سرزمینم را نشانه گرفته بود و امتداد آن از چهارشنبههای سفید به درگیریهای آبان و دلسوزی و اشک تمساح برای مادران داغدیده وطن رسید. هر اتفاقی که افتاد دهان هرزش را باز کرد تا گندابهای فکریاش بر زبان دریدهاش جاری شوند. تا میتوانست برای افروختن آتش جنگ کوشید و صاحبانش را به تحریمهای بیشتر و شدیدتر علیه مردمش ترغیب کرد.
اما در روزهای گذشته موفقیت زنان و دختران ایرانی در عرصههای مختلف ورزشی انگشت محکمی در اعماق چشم کور علینژاد بود. فصلالخطاب و اوج این درخششها هم رسید به پرچمداری ساره جوانمردی ملبس به چادر و حرکت زیر سایه پرچم زیبا و پراقتدار سه رنگ ایران.
به گفته کاربران فضای مجازی ساره جوانمردی در اختتامیه پارالمپیک با لودر از روی مصی پولینژاد و مهناز افشار و بقیه گدایان و کاسبان اجارهای رد شد و آنها را با خاک یکسان کرد.
ساره در کمال آرامش و صلابت از روی پروژههای چند میلیون دلاری مسیح علینژاد عبور کرد. دختر قهرمان ما ساره جوانمردی ثابت کرد که علیرغم ادعاهای پوچ حجاب محدودیت نیست و میتوان بهواسطه شایستگی و تلاش دیده و تحسین شد نه بهواسطه نمایان کردن اندام و زیبایی.
چادر در نگاه ما پارچه مقدسی است که از والاترین و پاکترین بانو بهشتی به یادگار مانده است و میتوان زیر سایهاش به بهترینها دست یافت.