کد خبر: ۶۴۳
تاریخ انتشار: ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۱
پپ
صفحه نخست » داستان


م.سرایی فر

قسمت دوم

این هم از مایه کیک. یادم رفته فر را روشن کنم. کلی طول می‌کشد تا داغ شود. نکند مثل بار اول شود که کیکم زیرش سوخت و رویش خمیر ماند. تا داغ شدن فر، سری بزنم به گروه‌ها... بله، طبق معمول مریم خانم فضولیش گل کرده و دارد مبارز می‌طلبد. دست پریساخانم درد نکند که خوب جوابش را می‌دهد. تا آن‌ها دارند با هم کل کل می‌کنند، من بروم سراغ کارهایم. سر فرصت، جواب همه‌شان را می‌دهم. این هم از کیک که رفت داخل فر. حالا دلمه‌ها را شروع کنم. آب کوفته‌ها هنوز جوش نیامده. کدوبادمجان هرچند خوشمزه است، کارش واقعا زیاد است و حوصله می‌خواهد. یکی یکی داخلشان را خالی کرده‌ام، طوریکه دیواره‌شان سوراخ یا پاره نشود. تلفن زنگ می‌زند. حالا توی این هیری ویری کی جواب تلفن را بدهد؟ شماره پرویز است. باید هر چه سریعتر کارم را تمام کنم و بهش زنگ بزنم. از بودن من توی گروه‌ها زیاد راضی نیست. وقتی با خانم‌ها چت می‌کنم، پشت سر هم دستور می‌دهد: حوله من کو؟ یه بالش بیارید. کنترل تلویزیون کجاست؟ پس چی شد این چایی؟

الان هم چون می‌داند من مسابقه آشپزی تلگرامی‌ دارم، دارد چوب لای چرخم می‌گذارد. لابد می‌خواهد یادآوری کند پول شارژ ساختمان را بدهم، یا یک همچین چیزی تا فقط نتوانم خودم را به مسابقه برسانم. تا دستم چرب نیست یک سر بزنم به گروه‌ها. بعضی از خانم‌های چاپلوس دارند به به و چهچه می‌کنند به دلمه‌های وارفته و بی رنگ و روی همدیگر. تا یک ساعت دیگر نشان خواهم داد دلمه یعنی چی؟ فعلا جوابشان را نمی‌دهم.

...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: