یاسمین رضوی
از تبعات دنیای مدرن است انگار، این حجم از مصرفگرایی یا حتی خرید کردن بدون اینکه مصرفی داشته باشیم. تبلیغات که بر پایه فریب و اغراق استوار است، توانسته به هدفش برسد و احساس رضایت و خوشبختی را با خرید کردن گره بزند. هوس خرید کردن از آن هوسهایی است که روزبهروز آتشاش تندتر میشود و اصلا گمان نکنید که با خرید تازه، هوس آن از سرتان میافتد.
تا پیش از این هم زنها به زیباییشان اهمیت میدادند، بدون اینکه از انواع و اقسام ماسکها، شویندهها، پاککنندهها، کرمهای شب و روز و انواع لوازم گریم و آرایش بهره چندانی ببرند. به خودشان اهمیت میدادند و زیبا و سالم و تمیز بودند. اما ناگهان، از زمانی که شبکههای اجتماعی رونق جدی گرفتهاند، هر روز از یک محصول جدید رونمایی میشود و در دست تمام افرادی که دنبالکنندههای زیای دارند، میچرخد. زیباییشان را به آن محصول ربط میدهند بدون آنکه به ما بگویند از انواع فیلترها استفاده کردهاند. به ما میقبولانند که بدون این محصول ناقصیم، زیباییمان حتمی نیست. با خرید این محصول است که معجزه رخ میدهد و همهچیز معطل همین خرید است تا مثل چوب جادو بیاید و حس رضایت و خوشبختی و زیبایی را در قلبمان بنشاند.
بدون این ظروف ظریف و رؤیایی، بدون این خوراکیهای رنگارنگ و متنوع، بدون تکنولوژیهای جدید، بدون وسایل آرایش و پوشاک مد روز، ما چی هستیم؟ کی هستیم؟ احساساس رضایت و خوشبختی میکنیم؟ ارتباطاتمان سروسامانی دارد؟
خوب که نگاه کنیم و بیندیشیم میبینیم که تبلیغات موفق شده است هوس خرید کردن را در ما تقویت کند. آنقدر که گاهی یادمان میرود از این کالا، یکی دیگر هم در خانه داریم، اما مدتهاست از آن استفاده نکردهایم و حتی فراموشمان شده. آنقدر که حاضریم خودمان را زیر بار قرض و بدهکاری ببریم و با اندک پساندازمان، کالاهایی بخریم تو خودمان را خوشبخت تصور کنیم.
انسان پیش از این همه تنوع در محصول و خدمات هم، زندگی میکرد. احساس خوشبختی میکرد. روابط اجتماعی خودش را داشت و اتفاقا همهچیز را عمیقتر و واقعیتر احساس میکرد. اما ما، بشر معاصر، در میان تبلیغات و کالاها و هوس خرید کردن، محصول شدهایم.
ما در این یادداشت میخواهیم بگوییم که چطور خودمان را از این دست این هوس نجات دهیم و نه اطراف خودمان را شلوغ کرده و نه حساب بانکی و پسانداز و آیندهمان را نابود کنیم.
شکست بازاریاب
شاید در ابتدا با خودتان بگویید که چرا باید صرفهجویی کنم وقتی میتوانم هرچه را که دلم میخواهد بخرم؟ مسئله فقط توانستن نیست. مسئله اشتیاق به خرید کردن است که اگر آن را متوقف نکنید، گنج قارون هم برای ارضای آن کم است. بگذریم از آسیبی که به احساس خوشبختی درونیمان میزنیم چرا که حس رضایت و خوشبختی به ارضای بلافاصله احساس نیاز و هوسهایمان نیست، به خویشتنداری و کنترل نفس وابسته است. چشم به هم بزنید میبینید تبدیل شدهاید به آدمیکه کمترین مبلغ پولی که در حسابش دارد را نمیتواند مدیریت کند و مثل اینکه از بودنش آزار ببیند، سریع میخواهد خرجش کند.
مقابله با اشتیاق خرید کردن و یا شکست خوش سروزبانی بازریابها و تبلیغاتچیها و سایت و فروشگاههای آنلاین ممکن است سخت به نظر برسد. اما با چند راهکار ساده میتوان بر آنها غلبه کرد.
1ـ خرید کردن تفریح نیست
حوصلهمان که سر میرود میگوییم کاش سری به فلان پاساژ و مرکز خرید بزنم. شال و کلاه میکنیم و راه میافتیم به سمت مناطقی که «بازار» نام آنهاست. خرید کردن هویت این مناطق است. از این فروشگاه به آن فروشگاه، از این بوتیک به آن یکی و آنقدر این پلهها را بالا و پایین میرویم تا بالأخره وسوسه شده و چیزی را بخریم. باید به خودتان بقبولانید و تمرین کنید که خرید کردن را بهعنوان تفریح در زندگی در نظر نگیرید. تفریحات دیگری را جایگزین کنید. مثل مطالعه کردن، معاشرت با دوستان، قدم زدن و ورزش کردن و یا هر کار دیگری که برایتان تفریح محسوب میشود.
برنامهریزی کنید، لیست بنویسید
برخی از افراد لیست آرزوها دارند، چیزهایی که آرزو دارند به آنها برسند و خریدشان حالشان را خوب میکند. چیز بدی هم نیست. چون باعث میشود از خریدهای غیرضروری بپرهیزید و برای آن اصلیها و آرزوها پولهایتان را جمعوجور کنید. اما بهجای این کار میتوانید لیست یکماهه تهیه کنید.
از همین امروز تا 30 روز آینده را خوب بکاوید، چه چیزهایی لازم است بخرید. از خوردوخوراک تا پوشاک و کتاب و...! لیستتان که کامل شد، دوباره به آن نگاه کنید، حالا غیرضروریها را خط بزنید و از لیست خارج کنید. دوباره به لیست نگاه کنید. کدام اقلام و کالاها تکراری است و مشابهاش را در خانه دارید که کارتان را راه میاندازد؟
با این کار لیست را تا آنجایی که ضرورتی ندارد، کوچک کنید و یک ماه به آن پایبند بمانید.
چقدر به خرید کردن اشتیاق دارید؟
کاغذی روی دیوار یا در یخچال یا هر جای دیگری که دم دستتان است بچسبانید. هر زمان که میل به خرید کردن وسیلهای غیرضروری در شما زیاد شد و کنترلش به نظر سخت آمد، یک علامت روی کاغذ بزنید. بعد از یک هفته میتواند تعداد روزهایی که اشتیاق بیشتری به خرید داشتید، وضعیتتان جسمی و روحیتان را زمانی که این میل شدید به سراغتان میآید تشخیص دهید و بهتر آن را شناخته و شکستش دهید.
سؤال کنید
قبل از هر خرید از خودتان بپرسید: خرید این کالا چه کمی به بهتر شدن زندگی من میکند؟ باعث میشود احساس بهتری داشته باشم؟ کمک میکند کارهایم سروسامان بگیرد و آدم موفق تری باشم؟ آیا چیزی بین داراییهایم وجود دارد که بتواند همان کارکرد را داشته باشد؟ در پاسخ به این سؤالات با خودتان صادق باشید.
به پولی که در دست دارید فکر کنید
با یک حساب سرانگشتی میتوانید ببینید پولی که مشغول خرج کردنش هستید با زحمت چند ساعته یا چند روزهتان به دست آمده. آن وقت برای پولهایتان ارزش زیادی قائل خواهید شد. چون به ازاء زمان و عمر و سلامتیتان به دست آمده. آیا میخواهید آن را صرف یک کالای بیارزش و تکراری و غیرضروری کنید؟
سبک خودتان را داشته باشید
اینکه دوستتان با خرید فلان محصول، خوشبخت و راضیتر به نظر میرسد یا فلان فرد در اینستاگرام به شما قبولانده است که با خریدن این کالا زندگیاش حسابی راحتتر شده، نباید شما را هم به همان سمتوسو ببرد. شما سبک زندگی خودتان را داشته باشید. لازم نیست مثل بقیه زندگی کنید. اگر فکر میکنید با پیروی از آخرین مدها و محصولات شادتر خواهید بود، بهتر است از کسانی که در آن غرقاند بپرسید.
خوشبختی مصرفگرایی
نمیخواهم انکار کنم که خرید کردن گاهی واقعا حالمان را خوب میکند. قدم زدن در مراکز خرید و در دست داشتن انواع پوشاک و تکنولوژی و وسایل تزییناتی و خوراکی و... احساس رضایت بیشتری به ما میدهد اما این زودگذر است. بسیار موقتی است. چیزهایی اساسیتر وجود دارند که به ما احساس رضایت طولانیمدت میدهند. خویشتنداری، کنترل و مدیریت احساسات، داشتن ارتباطات مؤثر و مفید اجتمناعی، خانواده و دوستان، کمک کردن و قدردان و سپاسگزار بودن و... میتوانند به ما احساس خوشبختی طولانیمدت بدهند و نه خرید کردنهای بیحدوحصر.
اولین احساس
همیشه اولین حسی که به یک داستان و ماجرا داریم، احساسی خام و ناپخته است و اولین عکسالعملی که نشان میدهیم، عکسالعملی ناقص و حتی اشتباه است. بهخاطر همین است که میگویند زمانی که عصبانی هستید، کاری نکنید، نفس عمیق کشیده و آرام شوید.
در مورد خرید کردن هم وضعیت به همین منوال است. تا از چیزی خوشتان آمد لازم نیست سریعا دستبهجیب شوید. کمی تأمل کنید. درباره آن محصول خوب تحقیق کنید. انگیزههایتان را بکاوید و سپس برای خرید کردن اقدام کنید. هیچوقت برای خرید کردن دیر نیست.