مدرسهها باز میشه؟!
مریم کمالی نژاد
بیش از یک سالونیم است که خبری از کلاسهای حضوری نیست. همهگیری باعث شد که بچهها در خانه به آموزش مجازی بپردازند و مدارس به حالت نیمهتعطیل درآمدند. چون، هر طور که حساب کنید، بچههایی که بهتازگی فضای جدید آموزش آنلاین، تغییر محیط و تفاوت نوع آموزش و ساعت پرداختن به تکالیف را تجربه میکنند، آن را همانند آموزش حضوری جدی نمیگیرند. خانوادهها هم به این دلیل که میتوانند مدرسه بچه را توی کولهپشتی بگذارند و با خودشان همهجا ببرند، مهمانی و مسافرت و برنامههای دیگری که در زمان کلاسهای حضوری امکان برگزاریاش نبود را، برگزار میکنند. البته منظورمان آن تعداد معدودی است که به وضعیت همهگیری بیماری کمی بیتوجهی کردند، است. نه دیگرانی که در قرنطینه بودند و تمام فعالیتهایشان محدود شده است. به هر حال جز هر دسته که باشید، کودکان شما وضعیت جدیدی از مدرسه رفتن و آموزش دیدن را تجربه کردهاند و حالا که زمزمههایی مبنی بر حضوری شدن مدارس در سال جدید به گوش میرسد، رگههایی از اضطراب اجتماعی در کودکان دیده میشود.
برخی از کودکان با مجازی شدن آموزش، جهش تحصیلی و نمرهای عجیبی داشتند. این نشان میدهد که این افراد در مدرسه دچار اضطراب و مشکلاتی از این دست بودهاند که با برطرف شدن آن، توانستهاند تمرکز بیشتری بر روی دروسشان داشته باشند. برخی دیگر اما هنوز هم نتوانستهاند با آموزش آنلاین ارتباط برقرار کنند و افت تحصیلی داشتهاند.
اما با هرکدامشان که صحبت میکنید، تمایلی به بازگشایی حضوری مدارس ندارند. درست است که دانش آموزان ترجیح میدهند تمام سال را در فراغت سپری کنند و کمتر دل به درس و مدرسه بدهند، اما برخی از آنها مشکلشان جدیتر از تمایل به فراغت است. در این نوشتار میخواهیم به اضطراب اجتماعی کودکان در مدرسه بپردازیم و عللی که باعث میشود کودک نسبت به مدرسه موضع منفی بگیرد. با ما همراه باشید.
اضطرابی که هست
اغلب بچهها در موقعیتهای خاص مدرسه دچار استرس و اضطراب میشوند. کمتر کودکی است که اضطراب امتحان نداشته باشد و بیخیال بماند. مقداری از این استرس برای آنها لازم است. اما اگر وضعیت از حال نرمال خارج شود و کودک نتواند به زندگی طبیعیاش برسد و بر روی دروسش تمرکز کند، باید به آن جدیتر پرداخت.
معلمم را دوست ندارم
یک تجربه خوب با یک معلم دلسوز، اثرات ماندگاری در زندگی کودک ایجاد میکند. خود ما از سالها درس خواندن تنها خاطره معلمانی در ذهنمان زنده است که اثر بیشتری بر ما گذاشتهاند نه آنهایی که مدرک تحصیلی بالاتری داشتند. تجربه بد نیز میتواند کودک را دچار اضطراب و دلزدگی از مدرسه بکند. همه معلمان تلاش میکنند که تجربه آموزشی مثبتی برای دانشآموزان شان رقم بزنند. اما گاه کودک ما با سبک رفتاری و تدریس معلمش، همراه نیست و این سبک مناسب او نیست. اگر بین دانشآموز و معلم ناهماهنگی وجود داشته باشد، کودک دچار اضطراب خواهد شد.
قلدرها
زمانی بود که هر کلاس، چند نفری قلدر داشت. قلدرها الزاما کسانی نبودند که با قد و هیکلی بزرگتر از دیگر بچهها به آنها زور بگویند. قلدرها میتوانستند ریزنقشهای درسخوانی باشند که از همین مسئله برای زورگویی به دیگران و تحقیر و دستانداختنشان استفاده میکنند. خوشبختانه این روزها کمتر رفتارهای قلدرمابانه در مدارس دیده میشود. معلمان و اولیا مدرسه مراقبند و والدین نسبت به این خطر آگاهند. اما به هر حال ممکن است برای کودک شما این اتفاق بیفتد. اگرچه که نوع قلدری هم نسبت به گذشته تغییر کرده است. این روزها دیگر کتک زدن و باج گرفتنهای حضوری، قلدری محسوب نمیشود. اینترنت و تلفن همراه میتواند وسیلهای برای رساندن انواع آزار و نگرانی به دانشآموزان شود. در هر حال باید کودکان را هم نسبت به قلدریهای حضوری در مدارس و هم نسبت به آزارهای اینترنتی آگاه کرد و سواد رسانهای آنها را بالا برد.
دوستان
اغلب ما مدرسه میرفتیم، چون هیجان زیادی برای وقتگذرانی با دوستانمان داشتیم. در واقع یکی از علاقهمندیهای کودکان در مدرسه، حضور در گروه دوستان است. اما همین دوستان میتوانند منشأ اضطراب کودک باشند. زمانی که کودک نمیتواند دوست خوبی برای خودش پیدا کند یا مهارت هماهنگی با دوستانش را ندارد. یا اینکه به دلایل متفاوت تنها افتاده است، دچار اضطراب میشود.
دیر نخواب، زود بیدار شو
شاید باورتان نشود اما یکی از مشکلات اصلی کودکان و منبع اضطراب آنها برای شرکت در کلاسهای حضوری، مسئله خواب ناکافی است. در حالی که یک سالونیم از آموزشهای آنلاین میگذرد و در اغلب خانوادهها مسئله خواب کودکان به یک بحث حاشیهای تبدیل شده و آنها هر وقت که دلشان بخواهد میخوابند و هر وقت بخواهند بیدار میشوند. مشکل کمخوابی کودک میتواند به معضل و منشأ اضطراب تبدیل شود که به عملکرد شناختی ضعیف، عدم هماهنگی، بدخلقی و دیگر اثرات منفی در کودکان میانجامد.
برنامههای خانوادگی
همان طور که گفته شد به دلیل غیرحضوری شدن مدارس، وضعیت برنامههای خانوادهها تغییر کرده است. میتوان مدرسه بچه را توی کولهپشتی گذاشت و به سفر رفت. یا دورهمیهای خانوادگی که زمان آن حسابی به درازا میکشد برگزار کرد. کودکان هم بههمراه والدین از شرکت در این برنامهها لذت بردهاند و سخت است که یکشبه از آنها بخواهیم کل برنامه زندگیشان را تغییر دهند. همین که کودک احساس کند قرار است دیگر در این برنامهها حضور نداشته باشد و در عوض باید برود و سر کلاس حضوری مدرسه بنشیند، به او استرس وارد میشود. پس قبل از اینکه به روزها مدرسه نزدیک شویم، در ایام تابستان و فراغت، نیمنگاهی به این مسئله داشته باشید و برنامههای خودتان و همچنین کودک را برای شرایط جدید آماده کنید.
انتظارات بیش از حد
انتظار بیش از حد از دانش آموز داشتن، باعث اضطراب او میشود. «تو همیشه شاگرد اول بودی و از این به بعد هم باید بهترین باشی» «امسال کنکور داری و باید سخت کار کنی» «برای مدرسه تیزهوشان حتما باید سخت کار کنی و قبول شی» تمام این انتظارات به کودک و نوجوان فشار زیادی وارد میکند. آوار کردن حجم زیادی از مباحث یادگرفتنی به سر دانشآموز باعث اضطرابش میشود.
سبک یادگیری
بچهها با هم فرق دارند. برخی با گوش دادن بهتر یاد میگیرند و دیگرانی با خواندن و اطلاعات مکتوب است که بهتر متوجه دروس میشوند. عدم تطبیق سبک یادگیری کودک با سبک یادگیریای که در کلاس پیاده میشود، به او احساس ناکارآمدی و اضطراب میدهد.
رژیم غذایی
شاید زیاد حواسمان نباشد، اما رژیم غذایی کودکان و نوجوانان معمولا، قند بیشتری دارد و این بهخاطر تمایل آنها به شیرینی و شکلات و فستفود است. متأسفانه همین قند اضافی باعث نوسانات خلقی، کمبود انرژی و استرس زیاد میشود. سبک تغذیه کودکان را هم یکشبه نمیتوان تغییر داد، بهتر است که از همین حالا به فکر آن باشید.